منوي اصلي
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

اگر از سرهایمان کوه ها بسازند هرگز در کتاب های تاریخ نخواهند خواند "خامنه ای" تنها ماند... ------------------------------------ امام خامنه ای (مدظله العالی) : ای جوانان و ای بسیجیان عزیز ، در هر جای کشور که هستید ، این بصیرت را روز به روز افزایش دهید .
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 735
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

روزشمار محرم عاشورا ساعت فلش مذهبی سوره قرآن مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار فاطمیه
دعای فرج اوقات شرعی ذکر روزهای هفته ذکر روزهای هفته آیه قرآن پخش زنده حرم حدیث موضوعی
پیج رنک گوگل
دعای فرج
زیارت عاشورا
ابر برچسب ها


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]

آیا حجاب اجباری از اول اشتباه بود؟
بررسی حجاب در کشور

آیا حجاب اجباری از اول اشتباه بود؟

اگر اندام‌نمایی آزاد شد و پوشاندنِ بدن، غیراجباری»، آن‌وقت شهوت‌جوییِ زودهنگامِ کودکانِ کنجکاو را با کدام مکانیسم مدیریت خواهیم کرد؟
گروه فرهنگی فرهنگ نیوز: «یکی از روشنفکران فعالِ معروف که قبل از پیروزی انقلاب، اندک مقالات خوبی هم با امضای مسـتعار در روزنامه‌ها به دسـت چاپ می‌سپرد، اوایل انقلاب با ما آشنا شـد. من این فرد را از دور می‌شناختم، ولی از نزدیک با وی آشـنایی نداشـتم. من و مرحوم بهشـتی و مرحوم باهنر با چند نفر دیگر در کانون توحید نشسته بودیم که گفتند این شخص آمده است. دیگرانی که آنجا حضور داشتند وی را نمی‌شناختند، اما من که دورادور او را می‌شناختم، گفتم بگویید بیاید. آمد و خیلی با ما گرم گرفت و با جمع ما مأنوس شد. مردی روشنفکر و هوشمند و ازلحاظ ذهنی، انسـانی فرهیخته بود. آدمِ کوچکِ بدی نبود. جلسـه دومی که ایشـان از ما وقت گرفت و باعجله نزدمان آمد، مصادف با روزهایی بود که امام دسـتور داده بودند زن‌های بی‌حجاب نباید در ادارات حضور داشـته باشـند. یادتان هسـت دیگر...
 
«الآن وزارتخانه‌ها - این را می‌گویم که به دولت برسد - آن طوری که برای من نقل می‌کنند باز همان صورتِ زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند؛ زن‌ها بروند اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند...» 15 اسفند 1357؛
سخنرانی امام خمینی ره در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه  (1)

امـام در همان اوایل انقلاب، ماه اول بود یا دوم، نمی‌دانم چنان دسـتوری صادر کرده بودند. باری؛ این شـخص، یقه کَنان آمد و گفت آقا! این چه دستوری است امام داده‌اند؟ این چه‌کاری است که می‌کنید؟ این چه حرفی اسـت که می‌زنید؟ خلاصه، با ما بنای محاجّه کردن را گذاشـت و بعد هم رفت که رفت! شـما ببینیـد همین یک کلمه حرف امام که به موضوع حجاب و پوشـش زن ارتباط پیدا می‌کرد، یعنی حکمی اسـت در اسـلام که نمی‌شود آن را ندیده گرفت؛ چه تعداد افراد را از ما روی‌گردان کرد. 
 
در زمینه ارزش‌های فردیِ اسلامی، هر قدم که جلو بروید به موارد زیادی از این قبیل برخورد می‌کنید. خب فلان آدم، دلش می‌خواهد بنشیند و مشروبات الکلی مصرف کند. در سروده‌های شـاعران ما، این‌همه از «مِی» صحبت می‌شود؛ یعنی اصلاً «مِی» در زندگی نباشـد؟! اگر کسی با چنین منطقی به باده‌گساری بنشـیند، می‌شود؟! اسـلام می‌گوید نه‌فقط نمی‌شود، بلکه حد شـرعی هم دارد. اسـلام بـرای دروغ گفتن و غیبت کردن حد شـرعی قائل نشـده، اما برای می‌خوارگی حد شـرعی قائل شده است. برای ارتباط با جنس مخالف، به شکل لطیفِ آمیخته به شـهوت، یعنی همان محبت‌های لطیفی که در آن‌ها شـهوت هم هسـت و کسـی نمی‌تواند بگوید نیسـت؛ مجازات در نظر گرفته اسـت. مثلاً فرض کنید که فلان آقا با فلان فرد از جنس مخالف، خیلی دوسـت اسـت و خیلی هم دوسـتش دارد. آیا در این میان، هیچ رقیقه شهوانی وجـود ندارد؟ چه کسـی می‌تواند چنین ادعایـی بکند؟ خب خیلی از افراد کـه جوان بودند یا حتی فراتر از عمر جوانی قرار داشـتند، سروکارشان با چنین مسـائلی بود و دلشـان را به ایـن حرف‌ها خوش می‌کردند. اسـلام این را قبول نمی‌کرد. انقلاب اسـلامی، نظام اسـلامی و ارزش‌های اسـلامی، این مسـائل را قبول نمی‌کرد. چنین مسـائلی را نه پیغمبر قبول کرده اسـت و نه قرآن. شـوخی که نیست! ما از خودمان که درنیاورده‌ایم! ایستادن در مقابل چنین خلاف‌هایی، عده‌ای را از ما گرفت. اگر ما بـرای این خلاف‌ها و خلاف‌کارها منع و مجازات نداشـتیم، یک نفر در این نظام کافی بود که بتواند صد نفر از برجسـتگان عالم روشنفکری را جذب کند. یک نفر به‌راحتی می‌توانست چنین کاری را بکند. چون روشـنفکر و هنرمند و آن روح لطیف، همچنان که از آن‌طرف کششی دارد، از این‌طرف هم کششی دارد. گاهی با یک لبخند می‌شود آن‌ها را جذب کرد. 
 
به ُخُلق و لطف، توان کرد، صیدِ اهل نظر
به دام و دانه نگیـــرند، مرغِ دانا را
 
اهل نظر را باید بگویند اهل هنر! طرف نه مقام می‌خواست، نه پسـت می‌خواست و نه وزارت می‌خواست. یک لبخند و یک توجه و احیاناً به قول ما طلبه‌ها یک گعده دوستانه می‌خواست. خب نمی‌شد دیگر!» / از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در جمع عناصر جبهه خودی در حوزه فرهنگ، 22 تیر 1373 (2)
 
ما مراعاتِ «پوشش» را ضروری کردیم. هدفمان این بود که میان انسان و فطرت الهی‌اش فاصله کمتری بیفتد. اینکه جذابیت‌های کاملاً غریزی، روابط گسترده و مفید آدم‌ها را به روابط محدود و عموماً غیرمفید جنسی تبدیل نکند. اینکه «آزادی فردی» به قیمت «اسارت جمعی» تمام نشود! اینکه اگر «ارزش‌ها» همسان نیستند، «خسارت دیدن‌ها» هم همسان نباشند! اینکه «در همه‌جا» جنسیت عامل تعیین‌کننده نباشد. اینکه خانم‌های ما با یکرنگی بیشتری «حافظِ سنت شرقی و اصالت کشور خود» (3) باشند. 
 
دوست داشتیم کوچه و خیابان طوری نباشد که نوجوانانمان دچار بلوغ زودرس شوند!... تلاش کردیم تا جذابیت‌های جنسی، «بی‌موقع و بیجا» سراغ آدم‌ها نیایند. به سهم خود اجازه ندادیم کودکان و نوجوانان «در دوره‌ای که هنوز نمی‌توانند مسئولیت یک زندگی مستقل را به دوش بگیرند» زیر تحریکِ روزمره‌ی جنسی باشند. دلمان می‌سوخت برای بچه‌ها! راضی نبودیم تا وقتی‌که هنوز نمی‌توانند سیراب شوند به تشنگی بیفتند...
 
البته اشتباهات زیادی داشتیم. ازجمله اینکه گاهی به «پوششِ سر و گردن» اکتفا کردیم که اصلاً کفایت نمی‌کرد! آنچه مهم‌تر بود «پوشش مناسبِ حجمِ بدن زنان و مردان» بود که از آن غافل بودیم. از این گذشته گاهی آن‌قدر مرعوب و بی‌سلیقه می‌شدیم که از زمانه جلو می‌افتادیم و در تولیداتمان حتی از «آرایش‌های غیرضروری و غیر رایج در هر دوره» هم پرهیز نمی‌کردیم.
 
 
علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی:  فیلم سلطان و شبان درست شده بود، سریال قشنگی بود اما زن‌های بدحجاب  در آن بودند. خشکه‌مقدس‌ها خیلی سروصدا راه انداخته بودند. من رفتم به  امام گفتم که..... (4)
 
حتی اگر...
 
حتی اگر مردم برای برپایی «اجتماعیاتِ اسلام» قیام نکرده بودند؛ حتی اگر به تعبیر رهبری، عده‌ای را «به خاطر پافشاری بر همین مسائل» از دست نداده بودیم، حتی اگر اسلام «مقابله با افسارگسیختگی در غضب و شهوت» را ضروری ندانسته بود، حتی اگر همه مراجع عظام تقلید «اندام‌نمایی» را ممنوع نکرده بودند، و حتی اگر «بی‌حجابی و اندام‌نمایی» مانند روزه‌خواری «معصیتِ علنی» محسوب نمی‌شد، بازهم احتمالاً با «قدری فکر کردن» به «ضرورت‌ِ ممانعت» دست پیدا می‌کردیم. بعضی از غربی‌ها که دست پیدا کرده بودند! 
 
گاه‌گاه باخبر می‌شدیم که برخی شرکت‌های آن‌ورِآبی برای ورود کارمندانشان به محیطِ کار، «شرطِ پوشش» گذاشته‌اند تا مثلاً دچار افت راندمان کاری نشوند. یا اینکه برخی دانشگاه‌های ممالک غیر اسلامی، بر مبنای اعتقادات خودشان «شروطی اجباری» درباره پوشش دانشجویان گذاشته‌اند. البته نگاه ما به آن‌ها نبود. (5)
 
ما همین پرت شدنِ زودهنگامِ حواسِ نوجوانان به مسائل جنسی را که می‌دیدیم کافی بود تا فکری به حال عرصه عمومی بکنیم. ناسلامتی خودمان روزی دختران و پسرانی نوجوان بودیم و می‌دانستیم که در یک محدوده‌ی سنی خاص، غریزه جنسی به‌اندازه‌ای نفوذ پیدا می‌کند که «عقلِ محاسبه‌گرِ دوراندیش» را تقریباً عقب میزند. انگار یک «فهم مشترک» می‌گفت: در مقطعی از آغاز زندگی، اغلب آدم‌ها نمی‌دانند با غریزه جنسی‌شان چه‌کار کنند! باید فضا را مناسب کرد و از کمک دریغ نداشت.
 
قانون‌هایی که گذاشتیم
 
حوزه عمومی در کنترل قانون بود. چرا باید دست روی دست می‌گذاشتیم؟ البته قانون‌هایی که در سال‌های 62 و 65 و 75 تصویب کردیم (6) نقص‌هایی داشت. مجریان آن قانون‌ها هم آموزشِ کافی ندیده بودند. چه کسی کامل و بی‌عیب است؟!
 
نتیجه این شد که اقداماتمان برآورده‌کننده انتظاراتمان نبود. اما، همین «وجودِ قانون» و همین «اجرای ناقصِ آن» هم مقداری تأثیر داشت! دیگر «با هر تیپی به خیابان آمدن» چندان بی‌خطر نبود. پدری کردن و مادری کردن قدری آسان‌تر می‌شد. بچه را که می‌فرستادی نانوایی، دلت بجای هزار راه، نُهصد راه می‌رفت! همان‌طور که خیالت از نشستنِ نوجوان جلوی تلویزیون «کمابیش» راحت بود، از «به خیابان رفتن او» هم کمتر از قبل دلواپس می‌شدی.
 
بحران آغاز شد!
 
ولی مشکلات ما که یکی دوتا نبود! ازقضا نتوانستیم وضعیت اشتغال و مسکن را سروسامان بدهیم. پس بعضی از همان نوجوان‌های دسته‌گلمان که حتی دوره نوجوانی را هم با سلامتِ نسبی پشت سر گذاشته بودند، در هزارتوی مسکن و شغل افتادند و بخش قابل‌توجهی‌شان نتوانستند «به‌موقع» ازدواج کنند. و تداوم این وضعیت اندک‌اندک بحران‌ساز شد. 
 
 
دکتر محمود گلزاری عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی: تحقیقات نشان می‌دهد ۸۰ درصد دختران دبیرستانی در ایران  با یک پسر دوست هستند!... و ارتباطاتشان هم به ازدواج منجر نمی‌شود! (7)
 
«بحران» که میدانید چه وضعی دارد. همین‌که از راه می‌رسد، سروکله نسخه‌های شفابخش هم از اقصی نقاط عالم پیدا می‌شود! یکی ایده می‌داد که «ازدواج سخت شده، جوان‌ها را آزاد بگذارید!» دیگری می‌گفت «کسانی که نوجوانی‌ِ پاک و باصفایی داشته‌اند، اگر در جوانی آلوده شوند، خیلی بیشتر از دیگران اذیت می‌شوند؛ پس از همان اول بگذارید بچه با همه‌چیز مواجه شود! کسی را استریل بار نیاورید!!»... خلاصه نسخه پشتِ نسخه بود که از راه می‌رسید!
 
اما بچه‌ها به کنار، دیگر حتی خود ما هم در خیابان راحت نبودیم! «بحران» کار خودش را کرده بود و مسئله از حجابِ «سر و گردن» فراتر می‌رفت. بعضی از خیابان‌ها بی‌اغراق به مزونِ لباس‌های اندام‌نما تبدیل شده بود! و این‌یکی دیگر شوخی نداشت. حالا صرفاً کودکان و نوجوانان نبودند که در تابستان‌های تعطیل، در کوچه و برزن، در حال فوتبال و دوچرخه‌سواری و بازی‌های کودکانه، ناگهان با صحنه‌ای کاملاً تحریک‌کننده مواجه می‌شدند. حالا دیگر فضا برای متأهلین و والدین هم آزاردهنده شده بود. چه آزاری؟ «آزار» در اینجا معنای خیلی ساده‌ای دارد: «کسی که تحریک می‌شود اما اجازه لذت بردن ندارد، آزار می‌بیند!»
 
 
جلسه علنی مجلس شورای اسلامی با حضور عبدالرضا رحمانی فضلی  وزیر کشور به پرسش علی مطهری در خصوص وضعیت رعایت قانون عفاف و حجاب 
پاسخ می‌داد و مانیتورهای مجلس تصاویری واقعی از پوشش برخی افراد نشان می‌دادند! (8)
 
واقعیت این بود که عده‌ای داشتند اولاً با «پوشش‌های اندام‌نما»، و در اولویت دوم با «آرایش و کم‌حجابی در ناحیه سر و گردن»، هم‌وطنان خود را «آزار» می‌دادند. چشم هم نمی‌چراندی به‌طور تصادفی روزی چند بار مجبور بودی از چیزی خوشت بیاید که برای تو ممنوع است و هرگز مال تو نمی‌شود! هیچ همسری هم دوست نداشت شریک زندگی‌اش در خیابان «به‌واسطه پوشش غریبه‌ها» تحریک شود و روزبه‌روز تنوع‌طلب‌تر! جذبِ چنین همسری مدام سخت‌تر می‌شد. کسی راضی نبود شریک زندگی‌اش در محل کار آن‌قدر تحریک شود که از پا بیفتد و کارش به «ارتباطات خارج از خانواده» و خیانت بکشد.
 
حکومت باید می‌آمد وسط!
 
ما حکومت تشکیل داده بودیم! و حکومتمان از جانب ما قدرت و مشروعیت داشت. او بود که حق داشت از امکانات عمومی استفاده کند. فرد فردِ ما که امکانات و جغرافیای نفوذ چندانی نداشتیم! قدرت‌ها و ثروت‌های کلان را به حکومتی که قبولش داشتیم سپرده بودیم تا «از طرف ما» و به‌طور گسترده اقدام کند. گرچه حکومت همان سه قانون مصوب خودش را هم چندان قدرتمند اجرا نکرده بود، اما چاره چه بود جز مطالبه‌ی یک اقدام تازه؟ آن سه قانون، قدیمی‌تر از آن بودند که «مشکل جدید ما» را حل کنند. 
 
این شد که قانون چهارمی تحت عنوان «راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» (9) تصویب شد که وظایف کلانی هم بر دوش نیروی انتظامی گذاشت. اندکی پس از ابلاغ این قانون بود که «گشت ارشاد» راه افتاد. این گشت که زیر نظر نیروی انتظامی شکل گرفته بود بجای «ممانعتِ کامل از اندام‌نمایی»، وظیفه خود را «ناامن سازیِ فضای عمومی برای اندام‌نمایی» قرارداد. فلسفه این بود: گاهی حضور «یک» پلیس در یک خیابان، جلوی رخداد اتفاقاتی را می‌گیرد که اگر رخ بدهند، شاید ده پلیس هم برای رسیدگی به آن‌ها کافی نباشد.
 
پس تقریباً همه می‌دانستیم که نیروی انتظامی نخواهد توانست «پوششِ اجباری» را محقق کند. «پوشش» مفهومی بود که به لطف آقایانِ دست‌اندرکار، حتی حدودوثغورش هم به‌درستی در قانون نیامده بود! اما «ناامن کردنِ فضای اندام‌نمایی» هدفی بود که تا حدودی می‌شد دنبال کرد.
 
شروع دادوهوارها!
 
ما این اقدام را 10 سال پیش کردیم و اعتراض‌ها هم بلافاصله شروع شد. از این جلسه به آن جلسه می‌رفتیم و توضیح می‌دادیم که «آقاجان! ما فقط داریم با سرریزها برخورد می‌کنیم! فقط با حالت‌های خاص! صرفاً داریم فضا را ناامن می‌کنیم برای اندام‌نمایی‌ها... کار فرهنگی را کسان دیگری هنوز باید بکنند... این اقدام ما مقطعی و لازم است، نه دائمی و کافی!» این‌ها را می‌گفتیم اما چه می‌شد کرد. مخالفت‌ها علنی بود.
 
 
از آن خبرنگار بدنامِ کمپین آزادی‌های یواشکی بگیرید تا برخی روحانی‌های تلویزیونی و مشهور!، خیلی‌ها وسط آمدند و ورزیدگی‌ِ فکری خود را نشان دادند: اخلاقِ زوری ارزش ندارد؛ دین‌داریِ مجبورانه جواب نمی‌دهد؛ حجاب اجباری از اول هم غلط بود!؛ قیدوبند باید از درون بجوشد تا ماندگار باشد؛ الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِع!؛ مردم بالغ‌اند و مصلحت‌اندیش لازم ندارند؛ خدا چنین سیطره‌ای را حتی به رسول‌الله – سلام‌الله‌علیه - هم نداده است!؛ به‌زور کسی به بهشت نخواهد رفت؛ حجاب همان حیا نیست؛ مگر محجبه‌ها چه گلی بر سر جامعه زده‌اند؟؛ حجاب کجای اولویت‌های ماست؟؛ چرا بی‌حجابی این‌قدر از دروغ و دزدی و تهمت و غیبت مهم‌تر است؟!!؛ با صدای بلند میگوییم: اسلام چیزهای خیلی مهم‌تری از حجاب دارد که فعلاً روی زمین مانده‌اند!؛ کارنامه‌ی جمهوری اسلامی در خصوص امور مهم‌تر چیست که در خصوص حجاب این‌قدر حساس باشیم؟!؛ شماها انگار تهاجم فرهنگی را خلاصه کرده‌اید در تهاجم یک جنس به جنس دیگر!!؛ حجاب و حیا لازم و ملزوم‌اند اما نسبتشان که به خودشان ربط ندارد! به فرهنگ عمومی ربط دارد!! شاید یک روز هم فرهنگ عمومی «کمترین حجاب» را به «بیشترین حیا» منتسب کرد!...
 
ماجرا این بود که این حرف‌ها گرچه گویندگان را کامروا می‌کرد و بر سکوی قهرمانیِ «متفاوت فکر کردن» می‌نشاند!، اما مرهمی بر «زخم جامعه» نمی‌گذاشت. زخم اینجا بود که به خاطر پوشش‌های اندام‌نما، کودکان ما در کوچه و خیابان و در تعطیلات عریض و طویل و در بی‌برنامگی‌های گسترده، خیلی زودتر از سن رشدِ عقلانی به بلوغ جسمی می‌رسیدند. این مسئله تبعات زیادی داشت. بماند که حتی همسران هم نگران همدیگر شده بودند. بماند که در بعضی محیط‌های کار، به‌وضوح می‌شد کارمندانی را دید که مشغول آب و رنگ همکاران خود شده‌اند و کار مردم روی زمین‌مانده و وقت و انرژی جامعه هدر می‌رود.
 
تزهای قصه وار و کم‌فایده؛ دردهای درمان‌نشده
 
اگر اخلاقِ زوری واقعاً ارزش نداشته باشد؛ اگر قیدوبند حتماً باید از درون بجوشد؛ اگر هرگز کسی «به‌زور» به بهشت نرود؛ و اگر حتی معلوم شود که حجاب، کوچک‌ترین مسئله‌ی اسلام است!، داستان این است که این‌ها دردی از ما دوا نمی‌کند! علما و دانشمندان هرکه هستند؛ و متفکران و روحانیونِ سرشناس هر اندیشه‌ای که در سر دارند، تا وقتی دردهای جامعه را چاره نکنند صرفاً نویسندگانی محترم و منبریانی معزز خواهند بود که به معیشتِ عزتمندانه‌ی خود مشغول‌اند و بس!
 
با بلوغِ زودرسِ کودکان به دلیل «مواجهه با پوشش‌های اندام‌نما» چه باید کرد؟ با زیبایی‌های بدنی‌ای «که دیگر چندان پوشانده نمی‌شوند» چه باید کرد؟ نباید تحریک شد؟ بخشنامه صادر کنیم که کسی تحریک نشود؟! یا بگوییم اگر تحریک شد، بابتش ناراحت نباشد؟! آیا اعلام کنیم که در این زمینه‌ها کسی هراسی به دل خود راه ندهد؟! محیط‌های عمومی را هم مثل محیط‌های خصوصی به امانِ همان خدایی بگذاریم که زمانی می‌گفت بدون حرکت، برکت نمی‌دهد؟! راستی! چرا «مراعاتِ آداب ارتباطی زن و مرد» را برای محیط‌های خصوصی توصیه می‌کنیم؟ فایده‌ی این توصیه چیست وقتی فرزندِ همان خانواده‌ی مبادی‌آداب هم وقتی به خیابان می‌رود دقیقاً با همان چیزی روبرو می‌شود که در خانه مواجه نمی‌شد؟!
 
اگر برخی متفکران خود را از حضرت روح‌الله بصیرتر می‌دانند، اگر گمان می‌کنند پیش از آن‌ها همه نادان بوده‌اند و «عقل» با آن‌ها آفریده شده!، اگر بعضی‌ها غرق‌شده‌اند در توهمِ «آه! من چه متفاوت فکر می‌کنم!»، و اگر عده‌ای حتی ابا نمی‌کنند از مصاحبه کردن با خبرنگاران خائن و درآمدزایی برای فری‌لَنسِرهای فراری(10) ‌، این‌گونه افراد لابد خودشان هم خبر دارند که چندان به درد مردم نمی‌خورند!
 
کسی به «درد» می‌خورد که بگوید «اگر اندام‌نمایی آزاد شد و پوشاندنِ بدن، غیراجباری»، آن‌وقت شهوت‌جوییِ زودهنگامِ کودکانِ کنجکاو را با کدام مکانیسم مدیریت خواهیم کرد؟ با کدام شیوه از «تحریکِ بی‌موقعِ نیروی کار» ممانعت به عمل می‌آوریم؟ با چه روشی جلوی «فاصله افتادن میان همسران و سرد شدن روابط زناشویی» را می‌گیریم؟... چقدر از دزدی‌ها و دروغ‌ها و تهمت‌ها و غیبت‌ها و تجاوزها ریشه در «شهوت گرا شدن» آدم‌ها دارد، و «اندام‌نمایی در خیابان و رسانه»‌ شهوت گرایی انسان را افزایش می‌دهد یا کاهش؟! «غیراجباری کردنِ پوشش» چه کمکی به شهوت‌محور نبودنِ انسان‌ها می‌کند؟! و چه دردی از بلوغ‌های زودرس و کم‌انگیزگی‌های شغلی و تحصیلی و خیانت‌های زناشویی مداوا می‌کند؟... 
قصه گفتن و خواب کردنِ بیمار که طبابت نیست!
 
.......................................................................................................................................
پی نوشت:
1-  صحيفه امام، جلد 6، صفحه 329، سخنرانى در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم در مدرسه فيضيه، 15 اسفند 1357
2  - مرکز صهبا. (1390). دغدغه‌های فرهنگی: شرح مزجی یکی از بیانات محوری مقام معظم رهبری در سال 1۳۷۳ با استفاده از دیگر بیانات معظم له (صص. 80-82). تهران: موسسه ایمان جهادی.
  3- مرحوم آیت‌الله طالقانی گرچه از مخالفین حجاب اجباری بودند و گمان داشتند که حجاب حتی برای زنان مسلمان هم اجباری نیست! اما در جایی هم گفته بودند که «خانم‌های ما قطع‌نظر از مسلمان بودن، حافظ سنت شرقی هستند و این سنت شرقی، اصالت است. اگر یک کشوری بخواهد مستقل باشد، معنایش این نیست که فقط دروازه‌هایش را محدود کند بر روی دنیا، این است که سنتش را حفظ کند، معارف را حفظ کند، شخصیت‌ها را حفظ کند.. حجاب اسلامی نص صریح قرآن است... آیه حجاب برای شخصیت دادن به زنان است، شخصیت انسانی و ملی‌اش در کشور ما...‌ ما، اسلام، قرآن و مراجع دینی می‌خواهند زنان ما شخصیتشان حفظ بشود..»
4  - «فیلم سلطان و شبان درست شده بود، سریال قشنگی بود اما زن‌های بدحجاب در آن بودند. خشکه‌مقدس‌ها خیلی سروصدا راه انداخته بودند. من رفتم به امام گفتم که چنین چیزی است و خیلی خوب است یعنی مردم را مشغول می‌کند و یک مقدار جالب است و جنبه‌های هنری‌اش هم خوب است ما خودمان ازلحاظ اینکه مردم به صداوسیما علاقه‌مند بشوند موافقیم ولی ازلحاظ شرعی شبهه دارد. شما یک شماره این سریال را ببینید اگر اشکال دارد، ما این را پخش نکنیم. ایشان دیده بودند، فردا به من گفتند نه خوب است پخش کنید...» یکی از خاطرات شخصی که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی از حضرت امام نقل کرده‌اند؛ گزیده مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی، سال 1390 
5  - بررسی ضوابط و مقررات پوشش دانشجویان در دانشگاه‌های مطرح دنیا
6  - تا 1384، مسئله‌ی حجاب در کشور ایران «سه» قانون روشن و مشخص داشت:
اول - برابر ماده‌ی 102 قانون تعزيرات مصوب 1362 مجلس شورای اسلامی هر كس علناً در انظار و اماكن عمومي و معابر تظاهر به عمل حرامي نمايد علاوه بر كيفر عمل تا 74 ضربه شلاق محكوم مي‌گردد و درصورتی‌که مرتكب عملي شود كه نفس عمل داراي كيفر نیست ولي عفت عمومي را جریحه‌دار نمايد، فقط تا 74 ضربه شلاق محكوم مي‌گردد. 
تبصره: زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند، به تعزير تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهند شد.
دوم - برابر مواد 2 و 4 قانون نحوه رسيدگي به تخلفات و مجازات فروشندگان مصوب 1365 مجلس شورای اسلامی کسانی که در انظار عمومی وضع پوشیدن لباس و آرایش آنان خلاف شرع و یا موجب ترویج فساد و یا هتک عفت عمومی باشد، توقیف و خارج از نوبت در دادگاه صالح محاکمه و حسب مورد محکوم می‌گردند به یکی از مجازات: یک - تذکر و ارشاد. دو - توبیخ و سرزنش. سه - تهدید. چهار -  ۱۰ تا۲۰ ضربه شلاق یا جریمه نقدی از ۲۰ تا۲۰۰ هزار ریال برای استفاده‌کننده. پنج - ۲۰ تا۴۰ ضربه شلاق یا جریمه نقدی از ۲۰ تا۲۰۰ هزار ریال در مورد استفاده‌کننده. و برابر تبصره‌ی 2 از ماده‌ی 2 همین قانون، مجرمي كه كارمند است علاوه بر مجازات فوق‌الذکر به يكي از مجازات زير محكوم می‌شود: یک - انفصال موقت تا دو سال. دو - اخراج و انفصال از خدمات دولتي. سه - محروميت از استخدام به مدت پنج سال در كليه وزارتخانه‌ها و شرکت‌ها و نهادها و ارگان‌های عمومي و دولتي.
سه - برابر ماده 638 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1375 مجلس شورای اسلامی هركس علناً در انظار و اماكن عمومي و معابر تظاهر به عمل حرامي نمايد، علاوه بر كيفر عمل، به حبس از ده روز تا دو ماه يا تا 74 ضربه شلاق محكوم می‌گردد و درصورتی‌که مرتكب عملي شود كه نفس آن عمل داراي كيفر نیست ولي عفت عمومي را جریحه‌دار نمايد، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه يا تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد. و باز برابر با تبصره‌ی همین ماده زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و يا از پنجاه‌هزار تا پانصد هزار ريال جزاي نقدي محكوم خواهند شد.
چرا بی‌حجابی جرم است؟ - از منظر حقوقی، اگر قوانین ذکرشده را به‌درستی «رکنِ قانونی» جرم بدحجابی در نظر بگیریم، «رکنِ مادی» این جرم نیز روشن است: عنصر «آسیب‌زننده» که پوششِ «خلاف شرع» یا «موجب ترویج فساد» و یا «موجب هتک حرمت عمومی» دارد، «ثبات اخلاقی اجتماع» را به مخاطره می‌اندازد و موجب پدید آمدن عنصر «آسیب‌دیده» می‌شود. و دست‌آخر «رکن معنوی» این جرم نیز دقیقاً در هنگام شکل‌گیری «نيت و انديشه» ی فرد برای سرپیچی از «قانونِ الزام‌آور کشور» حاصل می‌شود. دقت کنیم که اصلاً نیازی نبود که هر سه رکن محقق شود. یعنی وجود همان قوانین (رکن قانونی) برای جرم انگاری این رفتار کفایت می‌کرد اما خصوصاً در مورد بدحجابی، ازقضا هر سه رکن «جرم بودن» در اغلب موارد رخداد این جرم حضور دارند. بدین معنا که اغلب مجرمین این حوزه هم قانون را نادیده گرفته‌اند (رکن قانونی)، هم می‌دانسته‌اند که دارند چنین می‌کنند (رکن معنوی)، و هم به ثبات اخلاقی جامعه آسیب‌زده‌اند. (رکن مادی)
7  - «در ایران ۸۰ درصد دختران دبیرستانی با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند که خانواده‌ها و مسئولین مدارس از این موضوع بی‌اطلاع هستند... نوجوانان آگاهی کافی نسبت به این مسئله ندارند و ارتباطاتشان به ازدواج منجر نمی‌شود که این امر مطمئناً پیامدهای ناگواری را برای آن‌ها به همراه خواهد داشت.. در حدود ۲۰ سالی که من در این زمینه تحقیق و پژوهش انجام داده‌ام، در نامه‌هایی که از سوی ۸۵ درصد از دختران در خصوص ارتباط‌های عاشقانه دریافت کرده‌ام مربوط به سن ۱۲ تا ۲۵ سالگی بوده و ۱۵ درصد از نامه‌ها مربوط به پسران بین ۱۴ تا ۱۷ ساله است. در این میان دختران بیش از پسران آسیب‌پذیر بوده و با پیامدهای بیشتری در این خصوص مواجه خواهند شد.»؛ دکتر محمود گلزاری عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ اینجا
8  - نمایش تصاویر بانوان ساپورت‌پوش در مجلس
9  - برابر قانون «راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» مصوب 1384 شورای عالی انقلاب فرهنگی، نیروی انتظامی ازجمله موظف است به «اعلام حدود و ضوابط قانوني عفاف و ملاك‌هاي بدحجابي در جامعه به‌منظور تشخيص مصاديق آن»، «الزام اتحاديه‌ها، سنديكاها و صنوف در مقابله با بدحجابي»، «تذكر به افراد بدحجاب و برخورد با آن‌ها طبق ضوابط قانوني در اماكن عمومي شهر»، «برخورد قانوني با افراد خياباني، افراد بدحجاب و باندهاي اصلي فساد و فحشا»، «نظارت و كنترل قانوني و اصولي بر وضعيت اماكن تفريحي و عمومي نظير پارك‌ها، سالن‌هاي سينما، سالن‌ها و اماكن ورزشي، كوهستان‌ها، سواحل دريايي، جزاير، مناطق آزاد تجاري، فرودگاه‌ها، پايانه‌ها»، «ممانعت از توليد، توزيع و نمايش محصولات سمعي و بصري غیرمجاز و نمايش لباس‌هايي كه موجب بی‌عفتی و بدحجابي مي‌شوند»، «كنترل و نظارت جدي بر رعايت حدود و ضوابط قانوني عفاف در مجتمع‌هاي مسكوني، برج‌ها و شهرك‌ها از طريق مديريت بر این‌گونه اماكن»، «الزام برگزارکنندگان جشن‌ها و مراسم عروسي به رعايت شئون اسلامي و كنترل افراد شرکت‌کننده در آن و برخورد جدي با مراكز غیرقانونی و فاقد مجوز»، «نظارت مستمر بر اماكن تجاري عمومي شامل فرودگاه‌ها و مجتمع‌هاي مسكوني، نمايشگاه‌ها و ... بر نحوه پوشش و بازرسي از اين اماكن در رفع بدحجابي»، «توقيف خودروهاي دولتي كه سرنشينان آن شئون اسلامي را رعايت نمي‌كنند»، «اعلام نظر در خصوص فعاليت‌ يا عدم فعاليت بخش‌هايي كه مي‌تواند موجب ترويج فساد شوند» / متن كامل قانون گسترش راهكارهاي اجرايي عفاف و حجاب
10- Freelancer | شخصی که به معنای «کارمند کسی یا جایی بودن» شاغل نیست بلکه به‌صورت ساعتی یا پروژه‌ای با برخی مجموعه‌ها کار می‌کند و دستمزد می‌گیرد «فری‌لَنسِر» نامیده می‌شود. بعضی از مهم‌ترین خبرنگاران ایرانی فراری مقیم خارج از کشور فری‌لنسر هستند و همزمان با چندین مجموعه به‌صورت پروژه‌ای کار می‌کنند. (مانند معصومه علی نژاد قُمکیلایی مشهور به مسیح علی نژاد!) درآمد این افراد کاملاً به کیفیت کارشان وابسته است و هر اقدامی که به غنای محصولات رسانه‌ای آن‌ها کمک کند سبب افزایش درآمدشان می‌گردد. یکی از روش‌های مرسوم این افراد برای بالا بردن کیفیت کار و افزایش دستمزد، گرفتن مصاحبه تلفنی با شخصیت‌های مشهور در داخل کشور است. بسیاری از شخصیت‌های وطن‌پرست و دین‌دار داخلی هم نمی‌دانند که مصاحبه کردن با این عناصر دقیقاً به افزایش درآمد آن‌ها می‌انجامد و مهم‌ترین دلیل تماس هم همین است! اگر گفته می‌شود که شخصیت‌ها از مصاحبه با خائنین پرهیز کنند به این خاطر است که این نیروها کارمند جایی نیستند که دستمزدی دائمی داشته باشند. درواقع از طریق همین مصاحبه‌ها زندگی می‌کنند و از شخصیت‌های نظام جمهوری اسلامی بعید است که لوازم زندگی خائنین را – تا وقتی توبه اجتماعی نکرده‌اند - فراهم کنند
 



برچسب ها :

عکس هایی از اوج بد حجابی


عکس هایی از اوج بد حجابی !!!

 عکس زنان بدحجاب ایرانی عکس دختر دانشجو

1422875145.تصاویر جالب در مورد بی حجابی (4)

ای کاش از خواب بیدار بشی...!!!
 
 



برچسب ها :

بررسي عوامل رواني و فرهنگي بي‌حجابي:

اگر زن مرض نداشته باشد...

 
 
پوشيدن يك لباس ساده كه تمام بدن و سر جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند، مانع هيچ فعاليت بيروني نخواهد بود، بلكه بر عكس، تبرّج و خودنمايي و پوشيدن لباس هاي تنگ و مدهاي رنگارنگ است كه زن را به صورت موجودي مهمل و غير فعال درمي آورد كه بايد تمام وقتش را مصروف حفظ پوزيسيون خود كند...
پایگاه خبری انصارحزب الله:براي بي حجابي، دلايل بسياري را مي توان برشمرد. اين عوامل را در يك تقسيم بندي كلي مي توان به عوامل رواني، فرهنگي، اجتماعي و سياسي تقسيم كرد كه ما در ادامه به برخي عوامل رواني و فرهنگي بروز اين معضل خواهيم پرداخت:

عوامل رواني، به زمينه هاي زيستي و خواسته هاي طبيعي فرد گفته مي شود كه معمولاً ميان افراد مشترك است. از جمله زمينه هاي بيولوژيكي مرتبط با مقوله پوشش مي توان از ميل به خودنمايي، تبرّج، تزيين، تجمل، خودآرايي، تمايل شديد به جلب توجه ديگران به ويژه در دوره جواني، به رخ كشيدن زيبايي ها، ميل به برانگيختن احساسات مثبت ديگران، كسب آرامش و امنيت در پرتو تحسين و تمجيد ديگران، لذت جويي، ميل به تظاهرات جنسي و جلب جنس مخالف، نياز به ابراز وجود و متمايز نشان دادن خود و اميال مشابه نام برد. براين اساس عوامل رواني موثر در پدیده بي حجابي را مي توان چنين برشمرد:

احساسگرايي خام

برخي نظريه هاي روان شناختي انحراف، انحراف ها و كج روي هاي افراد به ويژه جوانان را ناشي از اراده و تصميم آگاهانه به هنجارشكني، ميل به برانگيختن واكنش هاي جمعي، پشت پا زدن به سنت هاي اجتماعي يا تلاش براي جاي گزيني ارزش هاي فرهنگي نمي دانند، بلكه بيشتر نشانه احساس گرايي خام، هواخواهي، خودنمايي، لذت جويي و امثال آن مي دانند.

انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فصائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند و برخی از افراد که فاقد این ارزش ها هستند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و بی حجابی سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند که این روش پیامدهای ناگواری برای هم خود فرد و هم جامعه به دنبال خواهد داشت؛ لذا اگر انسانها، این امیال نفسانی را با تعقل مدیریت و کنترل نکنند و صرفا از روی احساس به آنها پاسخ دهند، نتیجه این احساسگرایی خام چیزی جز تزریق اضطراب و نگرانی و پریشانی روح و روان به جامعه نخواهد بود و قطعا این روش منجر به رشد مفاسد و انحرافات اجتماعی خواهد شد.

واقعیت این است که بدحجابی قبل از ایجاد آسیب های اجتماعی، آسیب دینی و اعتقادی در پی دارد، اما بزرگترین آسیب اجتماعی آن، سلب آزادی روانی عموم زنان و مردان جامعه می باشد.

اختلال شخصيت نمايشي

يكي از نظريه هاي روان شناختي انحراف، نظريه موسوم به «اختلال شخصيت نمايشي» است. افراد مبتلا به اين بيماري خواهان جلب توجه ديگران نسبت به خود هستند. آنان معمولاً مبتكر، نمايش گر، سرزنده و اغواگرند. مهم ترين ويژگي مبتلايان به اين اختلال، تمايل شديد به خودنمايي و جلب توجه است و براي تأمين اين هدف، به كارهاي غير عادي از جمله پوشيدن لباس هاي عجيب و جذاب، آرايش هاي تند و نامتعارف و ژست هاي نمايشي خاص دست مي زنند.

عواطف اين افراد به شدت نمايشي و اغراق آميز است. آنها شيفته مدهاي جديد بوده و علاقه مندند تغييرهاي جديد را تجربه كنند، بي آن كه واقعاً به اين تغييرها نيازي داشته باشند. بر اساس اين نظريه، دوشيزگان و بانوان جواني كه پياپي و در راستاي ارضاي تمايل سيري‌ناپذير خود به نوگرايي و تنوع خواهي، به استقبال الگوهاي نورس مي روند و مايلند همواره خود را در قالب فرم ها و نقاب هاي جديد عرضه كنند، دچار اختلال شخصيتي هستند.

عوامل فرهنگي

عوامل فرهنگی یکی از مهم ترین و موثرترین راههای رشد و گسترش بدحجابي در كشور ايران بوده است. در تمام جوامع، وقتي كه بخواهند يك ناهنجاري بوجود بياورند، اول قدمي كه برداشته مي شود با رویکرد فرهنگي است؛ چرا که از طریق جنگ نظامی و سخت نمي توان فرهنگي را بر مردم يك كشور غالب كرد مگر اينكه واقعاً‌ در جنگ پيروز و ساكن آن منطقه يا كشور شوند و بعد با رويكرد فرهنگي و عوامل ديگر فرهنگ آن كشور را عوض كنند. حال مسأله بدحجابي هم از جمله چيزهايي است كه با جنگ سخت نمي شود آن را بوجود آورد،‌پس به ناچار بايد با همان عامل فرهنگي وارد عمل شوند و بي حجابي يا بدحجابي را به مردم كشور تحميل كنند.

بی حجابی نتیجه فقر فرهنگ دینی است؛ کسی که از این فرهنگ غنی دور است و نسبت به آن دانسته و ندانسته جهل می ورزد یا التزام عملی به باید های دینی از جمله حجاب ندارد، نمی تواند به راحتی تن به پذیرش آن دهد. شواهد موجود نشان مي دهد که بيشتر افراد بدحجاب و بي حجاب، خواسته يا ناخواسته، به فرهنگ ها، نظام هاي بينشي و گرايشي و الگوهايي دل بسته اند که با فرهنگ و ارزش ها و قواعد مسلط و جامعه اسلامي تعارض دارند.

بحران هاي هويتي

برخي تحليل گران فرهنگي بر اين باورند كه جامعه ما مسخر سه جريان مختلط فرهنگ ايراني، اسلامي و غربي است كه در عرصه هاي مختلف با نسبت هاي تركيبي متفاوت حضور دارند و خودنمايي مي كنند. در سال هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب، هر چند بعد اسلامي فرهنگ، گسترش و چيرگي در خور توجهي يافت، به مرور زمان و تحت تأثير برخي رخ دادها، دو لايه به حاشيه رانده شده دوباره به صحنه آمدند و در قالب هاي ديگري بازتوليد شدند.

دوران حاکمیت جریان تکنوکررات (دوران موسوم به سازندگی) یکی از مهم ترین دوران هایی بوده است که منجر به تغییرات فرهنگی عمیق در کشور شد. با نگاهی به مجموعه سیاست های تکنوکرات دولت سازندگی از یک سو و از سویی دیگر نگاه جامعه شناسانه به حجاب پی خواهیم برد که حجاب یک نمونه از قربانیان سیاست های تکنوکراتی در کشور است.

کنت پولاک در کتاب پازل فارسی اینگونه سیاست های سازندگی را شرح می دهد که: «عمل گرایان بنا به فطرت خود چندان روی مسائل اسلام و انقلاب متمرکز نیستند. جهت اصلی آنان ادامه سیاستی بود که تصور می کردند اجرای آن برای ایران نتایج خوب تکنولوژیک و فن سالارانه به بار می آورد و در این مسیر، توجهی به مذهب یا خلوص مذهبی سیاست هایشان نداشتند.»

برای اثبات این ادعا خوب است به مجموعه آمارهایی که دکتر فرامرز رفیع پور در کتاب «توسعه و تضاد» بخش تغییرات در نظام اجتماعی ایران بعد از جنگ آورده است توجه کنیم. ایشان نتیجه تحقیقات خود را که محصول یک نظرسنجی کاملا تخصصی جامعه شناسی بوده است که در آن حتی مصاحبه کنندگان نیز افراد متخصصی بودند چنین ذکر می کنند: ۸۶.۲ درصد از پاسخگویان معتقد بودند که در سال ۶۵ عدم رعایت حجاب از نظر مردم عیب بوده است و این بدان معناست که در آن زمان یک کنترل درونی در مورد ارزش های انقلابی- مذهبی وجود داشت و قبح آن نریخته بود و مسئولین مجبور نبودند با فشار، اجبار و توبیخ اکثریت خانم ها را به رعایت حجاب وادارند و جالب آنکه این آمار برای سال ۷۱ به ۴۱.۵ درصد می رسد. همچنین ۸۱.۸ درصد از پاسخگویان معتقد بودند که مردم در سال ۱۳۶۵ به خانم های چادری احترام می گذاشتند در حالی که این رقم برای سال ۱۳۷۱ به ۳۶.۸ درصد می رسد.

برداشت محدوديت‌آفرين از حجاب

يكي از برداشت هايي كه شايد بيش از ديگر تلقي هاي ياد شده، مورد استناد منتقدان قرار گرفته، جنبه محدودسازي و مانع تراشي حجاب در فرآيند فعاليت هاي اجتماعي است. ترديدي نيست كه حجاب به ويژه شكل كامل آن؛ يعني چادر، محدوديت هايي را براي انجام برخي فعاليت ها بر زن تحميل مي كند، ولي اين محدوديت چندان بازدارنده نيست و با توجه به آثار مهم مترتب بر حجاب، پذيرش اين نوع محدوديت ها، توجيه پذير خواهد بود.

يوني ويكن در بيان ديدگاه برخي از انديشمندان غرب نسبت به حجاب مي نويسد:
حجاب به خاطر محدوديت هايي كه بر سر راه فعاليت ها و استقلال زنان ايجاد مي كند، ذاتاً سركوب گر و در نتيجه، ظالمانه است.استاد مطهري در پاسخ به اين گونه شبهه ها مي نويسد:

اگر زن مرض نداشته باشد و نخواهد لخت بيرون بيايد، پوشيدن يك لباس ساده كه تمام بدن و سر جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند، مانع هيچ فعاليت بيروني نخواهد بود، بلكه بر عكس، تبرّج و خودنمايي و پوشيدن لباس هاي تنگ و مدهاي رنگارنگ است كه زن را به صورت موجودي مهمل و غير فعال درمي آورد كه بايد تمام وقتش را مصروف حفظ پوزيسيون خود كند.

چرخش‌هاي هنجاري جامعه

برخي جامعه شناسان، كاهش انگيزه التزام عملي به رعايت حجاب شرعي و افزايش آمار بدحجابان و بي حجابان را ناشي از روي دادن برخي تحولات اساسي در نظام هنجاري جامعه مي دانند، چرا که در اثر چرخش های هنجاری جامعه که منجر به بي مهري، سركوب اجتماعي و عكس العمل هاي پرخاش گرانه به دارندگان نمادهاي مذهبي می شود، در واقع نياز به احترام و عزت نفس افراد خدشه دار مي شود و آنها در پي كسب احترام، خود را با فشار هنجاري تطبيق داده، حجاب و ديگر سمبل هاي مذهبي را كنار مي گذارند.

بي‌توجهي به پيآمدهاي منفي بي‌حجابي

توجه نكردن به آثار و كاركردهاي فردي و اجتماعي حجاب و كاركردهاي منفي رعايت نكردن آن، نقش بسيار مهمي در سرپيچي از آن دارد. منتسكيو در تحليلي كاركردگرايانه مي نويسد: از دست رفتن عفت زنان به قدري تأثيرات بد دارد و به اندازه اي نواقص و معايب توليد مي كند و طوري روح مردم را فاسد مي نمايد كه اگر كشوري دچار آن گردد و اين اصل مهم از بين برود، بدبختي هاي زيادي از آن ناشي مي گردد، به خصوص در حكومت دموكراسي، از دست رفتن عفت، بزرگ ترين بدبختي ها و مفاسد را باعث مي شود تا جايي كه اساس حكومت را از بين خواهد برد. به اين جهت، قانون گذاران خوب، عفت را توصيه و از زنان توقع وقار در اخلاق را دارند.

همچنین دکتر« نوال سعداوی»، فمنيست مصري معتقد است؛«آرایش» یکی از بزرگ‏ترین سندهای برد‌‌‏گی زنان امروز است.او مي گويد؛ «من حجاب زن را با حجاب ذهن، حجاب جهانی و حجاب سیاسی مرتبط می‏دانم و معتقد است‌که ما در دنیا همچنان در یک نظام برده‏داری پسامدرن زندگی می‏کنیم «زنان در نظام سرمايه داري به دام افتاده‏اند. از زنان به منزله‏ تن و کالا استفاده می‏شود. در نظام سرمایه‏داری در بازار آزاد، زنان به کالای جنسی و «تن‏های بدون سر» تبدیل می‏شوند.»



برچسب ها :

بررسي عوامل رواني و فرهنگي بي‌حجابي:
اگر زن مرض نداشته باشد...
يکشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۴
 
پوشيدن يك لباس ساده كه تمام بدن و سر جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند، مانع هيچ فعاليت بيروني نخواهد بود، بلكه بر عكس، تبرّج و خودنمايي و پوشيدن لباس هاي تنگ و مدهاي رنگارنگ است كه زن را به صورت موجودي مهمل و غير فعال درمي آورد كه بايد تمام وقتش را مصروف حفظ پوزيسيون خود كند...

براي بي حجابي، دلايل بسياري را مي توان برشمرد. اين عوامل را در يك تقسيم بندي كلي مي توان به عوامل رواني، فرهنگي، اجتماعي و سياسي تقسيم كرد كه ما در ادامه به برخي عوامل رواني و فرهنگي بروز اين معضل خواهيم پرداخت:

عوامل رواني، به زمينه هاي زيستي و خواسته هاي طبيعي فرد گفته مي شود كه معمولاً ميان افراد مشترك است. از جمله زمينه هاي بيولوژيكي مرتبط با مقوله پوشش مي توان از ميل به خودنمايي، تبرّج، تزيين، تجمل، خودآرايي، تمايل شديد به جلب توجه ديگران به ويژه در دوره جواني، به رخ كشيدن زيبايي ها، ميل به برانگيختن احساسات مثبت ديگران، كسب آرامش و امنيت در پرتو تحسين و تمجيد ديگران، لذت جويي، ميل به تظاهرات جنسي و جلب جنس مخالف، نياز به ابراز وجود و متمايز نشان دادن خود و اميال مشابه نام برد. براين اساس عوامل رواني موثر در پدیده بي حجابي را مي توان چنين برشمرد:

احساسگرايي خام

برخي نظريه هاي روان شناختي انحراف، انحراف ها و كج روي هاي افراد به ويژه جوانان را ناشي از اراده و تصميم آگاهانه به هنجارشكني، ميل به برانگيختن واكنش هاي جمعي، پشت پا زدن به سنت هاي اجتماعي يا تلاش براي جاي گزيني ارزش هاي فرهنگي نمي دانند، بلكه بيشتر نشانه احساس گرايي خام، هواخواهي، خودنمايي، لذت جويي و امثال آن مي دانند.

انسان موقعیت طلب است و همواره می خواهد در میان مردم از جایگاهی خاص و در خور توجه برخوردار باشد. بعضی از افراد با تحصیل علم و دانش و کسب فصائل اخلاقی و معنوی و یا اجتماعی، جایگاهی بدست می آورند و برخی از افراد که فاقد این ارزش ها هستند با نمایش زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و ساختگی زنانه خود و بی حجابی سعی در جلب توجه دیگران می کنند تا به کمبودهای عاطفی و یا اجتماعی خود پاسخ دهند که این روش پیامدهای ناگواری برای هم خود فرد و هم جامعه به دنبال خواهد داشت؛ لذا اگر انسانها، این امیال نفسانی را با تعقل مدیریت و کنترل نکنند و صرفا از روی احساس به آنها پاسخ دهند، نتیجه این احساسگرایی خام چیزی جز تزریق اضطراب و نگرانی و پریشانی روح و روان به جامعه نخواهد بود و قطعا این روش منجر به رشد مفاسد و انحرافات اجتماعی خواهد شد.

واقعیت این است که بدحجابی قبل از ایجاد آسیب های اجتماعی، آسیب دینی و اعتقادی در پی دارد، اما بزرگترین آسیب اجتماعی آن، سلب آزادی روانی عموم زنان و مردان جامعه می باشد.

اختلال شخصيت نمايشي

يكي از نظريه هاي روان شناختي انحراف، نظريه موسوم به «اختلال شخصيت نمايشي» است. افراد مبتلا به اين بيماري خواهان جلب توجه ديگران نسبت به خود هستند. آنان معمولاً مبتكر، نمايش گر، سرزنده و اغواگرند. مهم ترين ويژگي مبتلايان به اين اختلال، تمايل شديد به خودنمايي و جلب توجه است و براي تأمين اين هدف، به كارهاي غير عادي از جمله پوشيدن لباس هاي عجيب و جذاب، آرايش هاي تند و نامتعارف و ژست هاي نمايشي خاص دست مي زنند.

عواطف اين افراد به شدت نمايشي و اغراق آميز است. آنها شيفته مدهاي جديد بوده و علاقه مندند تغييرهاي جديد را تجربه كنند، بي آن كه واقعاً به اين تغييرها نيازي داشته باشند. بر اساس اين نظريه، دوشيزگان و بانوان جواني كه پياپي و در راستاي ارضاي تمايل سيري‌ناپذير خود به نوگرايي و تنوع خواهي، به استقبال الگوهاي نورس مي روند و مايلند همواره خود را در قالب فرم ها و نقاب هاي جديد عرضه كنند، دچار اختلال شخصيتي هستند.

عوامل فرهنگي

عوامل فرهنگی یکی از مهم ترین و موثرترین راههای رشد و گسترش بدحجابي در كشور ايران بوده است. در تمام جوامع، وقتي كه بخواهند يك ناهنجاري بوجود بياورند، اول قدمي كه برداشته مي شود با رویکرد فرهنگي است؛ چرا که از طریق جنگ نظامی و سخت نمي توان فرهنگي را بر مردم يك كشور غالب كرد مگر اينكه واقعاً‌ در جنگ پيروز و ساكن آن منطقه يا كشور شوند و بعد با رويكرد فرهنگي و عوامل ديگر فرهنگ آن كشور را عوض كنند. حال مسأله بدحجابي هم از جمله چيزهايي است كه با جنگ سخت نمي شود آن را بوجود آورد،‌پس به ناچار بايد با همان عامل فرهنگي وارد عمل شوند و بي حجابي يا بدحجابي را به مردم كشور تحميل كنند.

بی حجابی نتیجه فقر فرهنگ دینی است؛ کسی که از این فرهنگ غنی دور است و نسبت به آن دانسته و ندانسته جهل می ورزد یا التزام عملی به باید های دینی از جمله حجاب ندارد، نمی تواند به راحتی تن به پذیرش آن دهد. شواهد موجود نشان مي دهد که بيشتر افراد بدحجاب و بي حجاب، خواسته يا ناخواسته، به فرهنگ ها، نظام هاي بينشي و گرايشي و الگوهايي دل بسته اند که با فرهنگ و ارزش ها و قواعد مسلط و جامعه اسلامي تعارض دارند.

بحران هاي هويتي

برخي تحليل گران فرهنگي بر اين باورند كه جامعه ما مسخر سه جريان مختلط فرهنگ ايراني، اسلامي و غربي است كه در عرصه هاي مختلف با نسبت هاي تركيبي متفاوت حضور دارند و خودنمايي مي كنند. در سال هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب، هر چند بعد اسلامي فرهنگ، گسترش و چيرگي در خور توجهي يافت، به مرور زمان و تحت تأثير برخي رخ دادها، دو لايه به حاشيه رانده شده دوباره به صحنه آمدند و در قالب هاي ديگري بازتوليد شدند.

دوران حاکمیت جریان تکنوکررات (دوران موسوم به سازندگی) یکی از مهم ترین دوران هایی بوده است که منجر به تغییرات فرهنگی عمیق در کشور شد. با نگاهی به مجموعه سیاست های تکنوکرات دولت سازندگی از یک سو و از سویی دیگر نگاه جامعه شناسانه به حجاب پی خواهیم برد که حجاب یک نمونه از قربانیان سیاست های تکنوکراتی در کشور است.

کنت پولاک در کتاب پازل فارسی اینگونه سیاست های سازندگی را شرح می دهد که: «عمل گرایان بنا به فطرت خود چندان روی مسائل اسلام و انقلاب متمرکز نیستند. جهت اصلی آنان ادامه سیاستی بود که تصور می کردند اجرای آن برای ایران نتایج خوب تکنولوژیک و فن سالارانه به بار می آورد و در این مسیر، توجهی به مذهب یا خلوص مذهبی سیاست هایشان نداشتند.»

برای اثبات این ادعا خوب است به مجموعه آمارهایی که دکتر فرامرز رفیع پور در کتاب «توسعه و تضاد» بخش تغییرات در نظام اجتماعی ایران بعد از جنگ آورده است توجه کنیم. ایشان نتیجه تحقیقات خود را که محصول یک نظرسنجی کاملا تخصصی جامعه شناسی بوده است که در آن حتی مصاحبه کنندگان نیز افراد متخصصی بودند چنین ذکر می کنند: ۸۶.۲ درصد از پاسخگویان معتقد بودند که در سال ۶۵ عدم رعایت حجاب از نظر مردم عیب بوده است و این بدان معناست که در آن زمان یک کنترل درونی در مورد ارزش های انقلابی- مذهبی وجود داشت و قبح آن نریخته بود و مسئولین مجبور نبودند با فشار، اجبار و توبیخ اکثریت خانم ها را به رعایت حجاب وادارند و جالب آنکه این آمار برای سال ۷۱ به ۴۱.۵ درصد می رسد. همچنین ۸۱.۸ درصد از پاسخگویان معتقد بودند که مردم در سال ۱۳۶۵ به خانم های چادری احترام می گذاشتند در حالی که این رقم برای سال ۱۳۷۱ به ۳۶.۸ درصد می رسد.

برداشت محدوديت‌آفرين از حجاب

يكي از برداشت هايي كه شايد بيش از ديگر تلقي هاي ياد شده، مورد استناد منتقدان قرار گرفته، جنبه محدودسازي و مانع تراشي حجاب در فرآيند فعاليت هاي اجتماعي است. ترديدي نيست كه حجاب به ويژه شكل كامل آن؛ يعني چادر، محدوديت هايي را براي انجام برخي فعاليت ها بر زن تحميل مي كند، ولي اين محدوديت چندان بازدارنده نيست و با توجه به آثار مهم مترتب بر حجاب، پذيرش اين نوع محدوديت ها، توجيه پذير خواهد بود.

يوني ويكن در بيان ديدگاه برخي از انديشمندان غرب نسبت به حجاب مي نويسد:
حجاب به خاطر محدوديت هايي كه بر سر راه فعاليت ها و استقلال زنان ايجاد مي كند، ذاتاً سركوب گر و در نتيجه، ظالمانه است.استاد مطهري در پاسخ به اين گونه شبهه ها مي نويسد:

اگر زن مرض نداشته باشد و نخواهد لخت بيرون بيايد، پوشيدن يك لباس ساده كه تمام بدن و سر جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند، مانع هيچ فعاليت بيروني نخواهد بود، بلكه بر عكس، تبرّج و خودنمايي و پوشيدن لباس هاي تنگ و مدهاي رنگارنگ است كه زن را به صورت موجودي مهمل و غير فعال درمي آورد كه بايد تمام وقتش را مصروف حفظ پوزيسيون خود كند.

چرخش‌هاي هنجاري جامعه

برخي جامعه شناسان، كاهش انگيزه التزام عملي به رعايت حجاب شرعي و افزايش آمار بدحجابان و بي حجابان را ناشي از روي دادن برخي تحولات اساسي در نظام هنجاري جامعه مي دانند، چرا که در اثر چرخش های هنجاری جامعه که منجر به بي مهري، سركوب اجتماعي و عكس العمل هاي پرخاش گرانه به دارندگان نمادهاي مذهبي می شود، در واقع نياز به احترام و عزت نفس افراد خدشه دار مي شود و آنها در پي كسب احترام، خود را با فشار هنجاري تطبيق داده، حجاب و ديگر سمبل هاي مذهبي را كنار مي گذارند.

بي‌توجهي به پيآمدهاي منفي بي‌حجابي

توجه نكردن به آثار و كاركردهاي فردي و اجتماعي حجاب و كاركردهاي منفي رعايت نكردن آن، نقش بسيار مهمي در سرپيچي از آن دارد. منتسكيو در تحليلي كاركردگرايانه مي نويسد: از دست رفتن عفت زنان به قدري تأثيرات بد دارد و به اندازه اي نواقص و معايب توليد مي كند و طوري روح مردم را فاسد مي نمايد كه اگر كشوري دچار آن گردد و اين اصل مهم از بين برود، بدبختي هاي زيادي از آن ناشي مي گردد، به خصوص در حكومت دموكراسي، از دست رفتن عفت، بزرگ ترين بدبختي ها و مفاسد را باعث مي شود تا جايي كه اساس حكومت را از بين خواهد برد. به اين جهت، قانون گذاران خوب، عفت را توصيه و از زنان توقع وقار در اخلاق را دارند.

همچنین دکتر« نوال سعداوی»، فمنيست مصري معتقد است؛«آرایش» یکی از بزرگ‏ترین سندهای برد‌‌‏گی زنان امروز است.او مي گويد؛ «من حجاب زن را با حجاب ذهن، حجاب جهانی و حجاب سیاسی مرتبط می‏دانم و معتقد است‌که ما در دنیا همچنان در یک نظام برده‏داری پسامدرن زندگی می‏کنیم «زنان در نظام سرمايه داري به دام افتاده‏اند. از زنان به منزله‏ تن و کالا استفاده می‏شود. در نظام سرمایه‏داری در بازار آزاد، زنان به کالای جنسی و «تن‏های بدون سر» تبدیل می‏شوند.»




برچسب ها :

 آیا پوشش با آرامش روانی در ارتباط است؟

انسان، زیباپسند  است، گرایش به انواع زیبایی ها مانند زیبا پوشیدن، زیبا سخن گفتن و خود را آراستن، از فطرت انسان سرچشمه می گیرد. در این میان، آنچه اهمیت بیشتری دارد، نگه داشتن حریم ها و خارج نشدن از اعتدال …

شاخص

انسان، زیباپسند  است، گرایش به انواع زیبایی ها مانند زیبا پوشیدن، زیبا سخن گفتن و خود را آراستن، از فطرت انسان سرچشمه می گیرد. در این میان، آنچه اهمیت بیشتری دارد، نگه داشتن حریم ها و خارج نشدن از اعتدال در این زیباپسندی است.انسان از طریق حجاب و عفاف و رعایت حریم ها می تواند خود را از خطرات بیمه کند.

 

حجاب و سلامت

فواید حجاب بر امنیت اجتماعی

آثار و فواید حجاب اسلامی بر گسترش امنیّت اجتماعی، بسیار است که برخی از آنها عبارتند از:

  • ایجاد آرامش روانی بین افراد جامعه

  • جلوگیری از تهییج و تحریک جنسی و خنثی نمودن لذایذ نفسانی

  • کاهش چشمگیر مفاسد فردی و اجتماعی در جامعه اسلامی

  • حفظ و استیفای نیروی کار در سطح جامعه اسلامی

  • حضور معنوی گرایانه زنان و مردان در محیط اجتماعی

  • کاهش تقاضای مدپرستی بانوان

  • حفظ ارزش های انسانی، مانند عفت، حیا و متانت در جامعه

  • مصونیّت زنان در همه زمانها و مکانها

  • سلامت و زیبایی موقعیّت اجتماعی و فرهنگی مردان و زنان جامعه اسلامی

  • هدایت، کنترل و بهره مندی صحیح از امیال و غرایز انسانی

  • مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب

  • از بین بردن فشارهای اجتماعی نامشروع و نابهنجار

اکنون به توضیح برخی از فواید مذکور می پردازیم تا اثبات گردد حجاب از لوازم جدایی ناپذیر و ابزارهای اولیه و پایه ای جهت برقراری مداوم امنیّت اجتماعی است و آرامش روانی و جسمی فرد را به وجود می آورد. در زیر به چند مورد که عفاف و حجاب بر روی آن ها تاثیر گذاراست، اشاره می کنیم و در مقاله های بعدی ادامه آن را ذکر می کنیم.

  1. آرامش روانی جامعه:

یکی از دلایل وجوب حجاب، ایجاد آرامش روانی و امنیت روحی در جامعه است؛ زیرا امنیت و آرامش در ابعاد مختلف زندگی، از حقوق مسلم همه انسان هاست و فقدان حجاب و آزادی معاشرت های بی بند و بار میان زنان و مردان، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی بخشیده، حرص و ولع در امور جنسی را در بین افراد، افزایش می دهد.

 

حجاب و سلامت

روان شناسان معتقدند که زنان و مردانی که در تعویض لباس و انتخاب رنگ های متنوع وسواس دارند، جز جبران نقیصه ذاتی، کار دیگری نمی کنند. انتخاب لباس و نحوه پوشش و آرایش چهره، بیان گر بسیاری از مسائل است. با کمی بررسی می توان دریافت که حجاب، نشانه سلامت روحی افراد است.

حجاب و پوشش مناسب زنان، زمینه آسیب پذیری مردان را کم می کند. نگاه به زیبایی های زنان، حتی اگر به حد چشم چرانی که در روانکاوی نوعی ناهنجاری شمرده می شود، نرسد، انحراف از مسیر حق و خروج از دایره کرامت انسانی محسوب می شود و پوشش نامناسب زنان و تحریک جنسی مردان، باعث به وجود آمدن انحراف می شود.

نفس آدمی دریایی از خواستنی ها و تمایلات است. زمانی که به چیزی رغبت پیدا کند همانند دریا، طوفانی می شود و تنها راه آرام شدن جزر و مد این دریا، رسیدن او به خواسته خویش است. لذا برای جلوگیری از چنین موقعیت مهلک و درد طاقت فرسایی، حجاب؛ داروی درمان کننده و ایجاد کننده امنیّت و صفای روحی است. همانطور که یک بانوی تازه مسلمان آمریکایی می گوید: «سلامت روح مرد و جامعه با نوع و کیفیت پوشش زنان، رابطه مستقیم و غیرقابل انکار دارد.»

  1. حجاب و مصونیت؛

جامعه موظف است امنیت را در ابعاد مختلف برای افراد، فراهم کند و بخش عمده ای از این امر، بر عهده زنان می باشد و آنان با حفظ پوشش، به این امر، جامه عمل می پوشانند و اگر این حریم شکسته شود، ضمانتی برای سلامتی افراد وجود ندارد. در سایه رعایت حجاب، زن با شهامت هرچه تمام تر، به وظیفه خود مشغول شده، خطری از ناحیه اجتماع، متوجه وی نمی شود. امنیت زن در جامعه، به وسیله پوشش فراهم می شود و در این صورت، وی می تواند در جامعه به فعالیت پرداخته و حضور عینی خود را در ابعاد مختلف اجتماعی، تحقق بخشد.

  1. حفظ بنیاد خانواده و سلامت نسل آینده؛

رعایت حجاب از دو جهت در سلامت و پاکی اجتماع، مؤثر است؛ یکی از لحاظ تأثیر آن در استحکام خانواده، به عنوان پایه اجتماع و تأثیر در تربیت فرزندانی صالح و دوم به خاطر پاک نگاه داشتن محیط اجتماع از عوامل تحریک آمیز حیوانی. در صورتی که کانون خانواده ها گرم و پر جاذبه باشد، این گرمی و استحکام دربالا بردن روحیه عمومی مردم و جامعه، تأثیر مهمی دارد. وقتی کودکان چنین خانواده ای با تربیت صحیح و تعادل روحیه و افکار، پرورش یابند، ورودشان در جامعه، نه تنها موجب بروز بزهکاری و جرم نمی شود، بلکه منشأ سازندگی و ترقی و تعالی جامعه نیز خواهد شد.

 

حجاب و سلامت

وقتی امکان تمتع و بهره برداری جنسی ناسالم و زمینه های روابط نامشروع از میان برود، به طور طبیعی، روابط مشروع در قالب خانواده، جای آن را خواهد گرفت.

تفاوت جامعه ای که روابط جنسی در آن محدود به محیط خانوادگی و از طریق ازدواج قانونی باشد، با اجتماعی که روابط جنسی در آن آزاد باشد، این است که ازدواج در اجتماع اول، پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است.

  1. سلامت اجتماع

حضور زنان و مردان در جامعه، چنان که هیچ شائبه ای به همراه نداشته باشد، آن جامعه را استوار و محکم می کند و عفت ورزی آنان در محیط تحصیل، کار، اداره و بازار، زمینه ساز سلامت، پیشرفت و تعالی جامعه خواهد شد.

در این مقاله به چند مورد از تاثیراتی که حجاب بر روی زن و اجتماع می گذارد اشاره کردیم، اما مهم ترین تاثیری که می توان بر روی آن تأکید کرد، آرامش روانی است که آرامش جسمی را هم به دنبال خواهد داشت.




برچسب ها :

تاج بی حجابی تاریخ ایران، بر سر زرین تاج

اولین زنی که کشف حجاب کرد که بود؟

در تاریخ معاصر ایران در میان زنان سرشناس و صاحب نام از زنی نام برده شده که قبل از دوران اجباری کشف حجاب ، پوشش خود را رسماً برداشته است.
زرین تاج ملقب به طاهره و قره العین، زنی است که در دوران ناصرالدین شاه به صورت علنی و رسمی کشف حجاب کرد.

sd

 وی که در خانواده ای مجتهد زاده و روحانی متولد شده بود دختر یکی از روحانیون سرشناس آن زمان بود که در سال ۱۳۲۰ هجری قمری در شهر قزوین متولد شد و سال ها نزد پدر و عمویش کسب تحصیل کرد .

از آنچه که در تاریخ ثبت شده است زرین تاج دختری در غایت زیبایی و کاملا شهرت طلب بود.تا قبل از جهت گیری اش به سمت محمد باب و فرقه بابیت در تاریخ از او به عنوان یک زن فاضله و شاعره و عالمه یاد می شد . وپس جهت گیری به سمت محمد باب از همان زمان وی توسط سران گروه بابیت ملقب به طاهره شد. قرهالعین در ایران نخستین زنی بود که به خلاف رسم و عرف زمانه بی حجاب در برابر مردان ظاهر شد و با علما و رجال به بحث و مجادله پرداخت.

او نزد پدرش ملا صالح و عمویش ملا محمد تقى مجتهد (که بعدها بابیان او را کشتند) مشغول تحصیل گردید، در پایان تحصیل، پیرو مکتب شیخیّه شد و جزء مریدان سید کاظم رشتى به شمار آمد؛ عموى کوچکش ملا على که از این گروه به شمار مى رفت، او را در این راه تحریص و تشویق مى نمود، تا آنجا که ارسال نامه و مراسلات، بین زرّین تاج و سید کاظم رشتى باز شد، و سید کاظم رشتى او را قرّه العین (نور چشمى) خواند؛ از این زمان به بعد، او به لقب قرّه العین شهرت یافت.

این زن با پسر عموى خود ملا محمّد امام جمعه (پسر ملا محمد تقى شهید)ازدواج کرد، و از او داراى ۲ یا ۳ فرزند شد، طولى نکشید که در سال ۱۲۵۹ هجری قمری (در سن حدود ۲۹ سالگى)، شوهر و فرزندان و خانه خود را ترک کرده، و به عنوان این که دستش به استادش، سید کاظم رشتى برسد، به سوى کربلا روانه شد، او نمی توانست به یک شوهر اکتفا کند، از طرف دیگر خاندان وی، مظهر زهد و قناعت و عصمت و عفت بودند و در چنین خاندانی برای او وسایل عیش و عشرت و آزادی وجود نداشت. به همین سبب تصمیم گرفت که یکباره خود را از قید و بند دین و مذهب آزاد سازد و با حزبی که به هیچ نظم و قاعده ای مقید نیست همراه شود. بابیان در آن زمان تنها گروهی بودند که معتقد به مرام اشتراک جنسی بودند. به همین خاطر وی به این گروه پیوست و جزو خاصان این گروه شد، به هر حال پیش از این وقایع و زمانی که وی به بهانه دسترسی به استادش به سمت کربلا حرکت کرد، با خبر فوت سید کاظم روبرو شد؛ او که شیفته مقام طلبى و شهرت بود، پس از چندى به بغداد رفت، و سپس توسط ملا حسین بشرویه اى، به حضور میرزا على محمد باب راه یافت، و کار او به جایى رسید که گاهى به نام خود، مردم را دعوت مى کرد، و گاهى به نام سید على محمد باب. باب هم او را به لقب «طاهره» ملقّب ساخت. قره العین با ارائه رفتاری کاملاً متضاد با دستور دین اسلام و نیز شرایط روحی و اجتماعی آن دوران و با نمایش گذاشتن سیمای برهنه ی خویش، کوشید اولین کسی باشد که رسوم گذشته را از بین می برد و زمینه های اجتماعی گسترش بی دینی و اباحی گری را فراهم می کند. اسناد و مدارک موجود حکایت از آن دارد که مأموران دولت انگلستان مدت‌ها پیش از آنکه سید علی محمد باب ادعای خویش را مطرح سازد، او را زیر نظر داشتند. ملاحسین بشرویه‏ای هم شخصی است که”آرتور کونولی”، افسر اطلاعاتی انگلستان صراحتاً به جاسوس بودن وی اشاره می کند. ازسوی دیگر به استناد  اعتراف “کنیازدالگورکی”، افسر اطلاعاتی روسیه تزاری که بعدها سفیر روسیه در ایران شد، ملاحسین، محمدعلی شیرازی را انتخاب می‏کند و راه و روش بابیت را به وی می آموزد.

پس از آنکه سیدعلی محمد شیرازی با القائات ملاحسین بشرویه ای دعوی بابیت کرد، شماری از شاگردان سید رشتی به وی گرویدند. ملاحسین بشرویه ای همانطور که به قره العین یا همان زرین تاج قول داده بود نامه وی را به سیدعلی محمد شیرازی نشان داد و او نیز قره العین را در شمار حواریون خویش قرار دادکه البته هیچ گاه میان سیدعلی محمد شیرازی و قره العین دیداری حاصل نشد.

با همین شیوه باب توانست ۱۸نفر را به پیروی از موهومات و مدعیات خویش دور خود جمع کند. او ایشان را حروف حی نامید و به آنها مأموریت داد تا به اقصی نقاط ایران سفر کرده و مبشر خرافات و موهوماتش باشند

قره العین با سیمایی آراسته بر منبر می نشست و با صراحت تمام اعلام می کرد آن چه اسلام آورده در هنگام ظهور باب ملغی و منسوخ است و چون باب قائم حق دارد که در مذهب تصرف نماید، پس شریعت اسلام بعد از ظهور قائم، منسوخ است و چون قائم هنوز احکام و تکالیف جدید را مدون و تکمیل نکرده است زمان فترت است و کلیه تکالیف از گردن مردمان ساقط .تا امروز تبعیت از احکام دین اسلام بر شما واجب بود، ولی از هنگام ظهور باب دیگر بر هیچ مسلمانی جایز نیست که از دستورات دین اسلام پیروی نماید.با لذت کامل زندگی کنید و از هر قیدی آزاد باشیدزمان خویش را براى زنان خویش در مزاجعت طریق مشارکت بسپارید و در اموال یکدیگر شریک و سهیم باشید که در این امور شما را عقابى نخواهد بود. هر کسى “بابى” نیست، مالش بر شما حلال است.

هر زن بر نه مرد حلال است؛ اما براى مرد دهم باید مجوز بگیرد.من خودم را براى نه مرد آماده کرده‏ام!هر کس غیر زن خودش را لمس کند، بهشت بر او واجب مى ‏گردد و این من هستم که آماده لمس شما هستم .

تاریخ گواهی می دهد که جذب قره العین به باب نه از جهت فکری، بلکه به علت شهوت پرستی او بود.  و به گفته عباس افندى: او در قریه بَدَشت جمله «من همان خدا هستم» را تا عنان آسمان به اعلى النّدا بلند نمود.

قره العین زنی بود صاحب قلم، شاعر و سخنران که به ادبیات و فقه و اصول کلام و تفسیر آشنایی داشت.
او در خلال تبلیغ مرام باب ، بدون هیچ واهمه ای عقاید سخیف بابیان را درباره ی اشتراک جنسی وصف می کرد و به حضار بشارت می داد که نه تنها از این پس زنان می توانند آزاد و رها در اجتماع حضور یابند، بلکه یک زن می تواند با چندین مرد ارتباط داشته باشد. بعد از حادثه ی تیراندازی به ناصرالدین شاه ، در سال ۱۲۳۱ خورشیدی ( ۱۸۵۲ ) درحالی که فقط ۳۶ سال داشت، به دستور شاه و وزیرش در باغ ایلخانی کشته شد.

قره العین در اول ذیقعده ۱۲۶۸ هجری قمری مطابق با ۲۷ مرداد ۱۲۳۱ هجری شمسی به دست عزیزخان، سردار سپاه ناصر الدین شاه در باغ ایلخانی اعدام شد.

پس از مرگ وی برای مدتی این بحث محدود شد ولی به عنوان یک برنامه راهبردی مد نظر سیستم های استعماری قرار گرفت تا اینکه در زمان رضا شاه پهلوی به صورت یک فرهنگ و سیستم اجرایی توسط استعمارگران اجرایی شد و عوامل اقتصادی و فرهنگی در جامعه که برخی ریشه در جهل وتعصب داشت سبب دامن زدن به این موج شد.

منبع :

- سینا واحد، قره العین درآمدی بر تاریخ

بی حجابی در ایران

-مرکز بررسی اسناد تاریخی، تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد

-طالع الانوار (THE DAWN BREAKERS) تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ترجمه و تلخیص عبدالحمید اشراق

-سایت تبیان




برچسب ها :

استخدام فروشنده یا مانکن متحرک + تصاویر

استفاده از جذابیت جنسی جزئی از اصول تبلیغاتی و جذب مشتری در ارزش‌های موجود جهانی است. خریدار، هم می‌تواند زن باشد و هم مرد؛ اما به صورت کلی  زنان در اولویت تبلیغات قرار دارند و سعی می‌شود از جذابیت جنسی زنان فروشنده برای فروش بیشتر استفاده شود.

 

فروشندگی زنان

در اسلام، زنان، رهبران اولیه هدایت فکری، اعتقادی و عاطفی جامعه محسوب می شوند و هیچ محدودیتی برای حضور زنان در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قائل وجود ندارد. البته حضوری که بر محور اصول و آداب و قوانین و روابط خاصی تنظیم شود. با پیروزی انقلاب اسلامی نیز، تأکید امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب در خصوص حضور زنان در محیط های کاری، حفظ حجاب و شأن زن بود و اینکه این حضور به جایگاه زن به عنوان همسر و مادر در محیط خانواده خدشه ای وارد نکند.

اما امروزه با نگاهی به گوشه و کنار شهرها می توان مصادیق متعدد سوء استفاده های ابزاری از زنانی را دید که در محیط هایی متضاد با شأن و منزلت واقعی شان مشغول به کار هستند. رویکرد حاکم در به کارگیری دختران و زنان در فروشگاها، بوتیک ها، کافی شاپ ها، و کافی نت ها ، رستوران ها، شرکت ها و دفاتر خصوصی به عنوان فروشنده و کارمند، برای فروش و جلب توجه بیشتر، نگاه ویترینی به آنان را بیش از پیش تشدید میکند. رخ دادن چنین اتفاق هایی در فرهنگ ایرانی و اسلامی جامعه ما، که در آن زن را ستون سلامت اخلاقی، روانی و اجتماعی جامعه می دانند و معتقدند که مرد از دامان او به معراج می رود، توجیه ناپذیر و غیر قابل جبران خواهد بود.

 

فروشندگی زنان

 

حربه تبلیغاتی: ظاهر آراسته و روابط عمومی عالی

 

اغلب عباراتی همچون «به چند خانم فروشنده با روابط عمومی بالا نیاز داریم»، «به چند خانم آشنا و مسلط به کار فروشندگی نیار داریم»، «آگهی استخدام فروشنده با اضافه‌ حقوق برای شرایط ویژه فروشگاه» و «به چند خانم فروشنده با ظاهری آراسته برای کار در یک فروشگاه معتبر نیازمندیم»را در آگهی های استخدام روزنامه های کثیرالانتشار و سر در فروشگاه ها و کافی شاپ ها دیده ایم که نشانگر همان نگرش ابزاری نسبت به زنان بوده و سبب شده دختران و زنان جویای کار به اجبار یا به خواست خود ساعتی را صرف آرایش ظاهر خود کرده و هنگام معرفی خود به شخص مسئول، تمام تلاششان را برای نشان دادن روابط عمومی بالا به خرج دهند و در واقع نه به عنوان نیروی کار، بلکه تنها با هدف جلب توجه و جذب مشتری استخدام شوند. استخدامی که گاه با اجبار کارفرما بر تغییر ظاهر و برخورد ملایم با مشتری ها همراه است.

 

فروشندگی زنان

دکترمحمدباقر کجباف (رئیس مرکز تحقیقات دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه اصفهان) در این باره گفت: از یک فروشنده زن می‌خواهند که ارتباط نزدیکی با مشتری برقرار کند، لباس‌هایی به تن کند که شاید علاقه‌ای به پوشیدن آن نداشته باشد و همیشه لبخند بر لب و جسور باشد، در چنین محیطی زن فروشنده دچار آسیب‌های شدید روحی می‌شود اما چون چاره‌ای جز ادامه کار ندارد همچنان به کار در چنان محیطی رضایت می‌دهد.

 

فروشندگی زنان

 

فروشندگی مدرن ؛ مرز میان پول و حیا!!!!!!

 

هنوز برخی از ما به یاد داریم زنانی که در گوشه کنار شهر با انداختن گلیمی بر زمین و پوشیه بر روی چهره برای دور ماندن از نگاه عابران به فروش انواع لیف و جوراب و… روزگار سپری میکردنند. اما امروزه فروشندگی از شکل سنتی و محدود زمان های گذشته خارج شده و شکل متفاوت و ابعاد وسیعی به خود گرفته است. زنان فروشنده امروز از دست فروشان در مترو و خیابان تا فروشندگان در بنگاه های املاک و بازاریابان و… ظاهر و برخورد بسیار متفاوتی با فروشندگان دیروز دارند. ظاهر و برخوردی که باتوجه به ذات فروشندگی _که نیازمند ملاطفت در کلام و سخن و ظاهر آراسته برای جلب نظر و فروش بیشتراست_ خواسته یا ناخواسته از شکل حیا گونه خود خارج شده و اسباب انحرافات بسیاری را برای خود و دیگر افراد جامعه ایجاد میکند.

فروشندگی در شکل مدرن خود شرایطی را فراهم کرده که زنان امروزه در محیطهایی حضور یابند که در گذشته سابقه نداشته و گاه مجبور شوند که برای موفقیت و جلب اعتماد و توجه بیشتر، میان حیا و پول یکی را انتخاب کنند. در اینجا ضمن احترام به تمام زنان فروشنده که گوهر حیای خود را به هیچ چیز دیگر نمی فروشند به ذکر برخی ازاین انواع فروشندگی میپردازیم.

 

بنگاه های معاملاتی و مشاوران بزک کرده

 

اگر گذارتان به بنگاه های معاملات ملکی که در نقاط مرکز به بالای شهر وجود دارند، افتاده باشد حتما با دختران و خانم هایی آرایش کرده و با ظاهر آن چنانی روبرو شده اید که برای نشان دادن منازل فروشی و یا اجاره ای، مشتریان را همراهی می کنند! این در حالی است که پیش از این خانم ها از حضور در مکان هایی چون بنگاه ها که جوی خاص و مردانه دارند خودداری می کردند.

اما طی سال های گذشته، دختران جوان و یا زنان در چنین محل هایی مشغول به کار شده و تمام ساعات روز را در آن به سر می برنند.

 

فروشندگی زنان

 

فروشندگان لباس  ولوازم آرایش، مانکن های متحرک

 

(س.ف)فروشنده روسری است و حقوق ۵۰۰ هزار تومان در ماه را برای خود مناسب میداند و وقتی از او سوال میشود که چرا فکر می‌کند حقوق او بالاترین حد حقوق فروشندگی است، می‌گوید: «خوب فرق دارد. ببینید حقوق برای چه کاری؟ یک کار یا دوتا کار؟ فروشنده‌ای که بالای ۷۰۰ هزار تومان حقوق دارد فقط یک کار را انجام نمی‌دهند. طبقه بالا، دو مغازه بعد از پله‌های برقی فروشگاه “…” هست که لباس های مارک دار اصل می‌فروشند. خانمی‌هایی که آنجا هستند همگی بالای یک میلیون تومان حقوق دارند و یک خانم قد بلند با موهای فر بینشان هست که فکر کنم که در ماه بیشتراز یک میلیون تومان حقوق می گیرد. دلیلش این است که هم فروشنده هستند و هم مانکن. این دخترها را دستچین کرده‌اند و برند “…” به آنها پول می‌دهد تا محصولاتش را تن کنند. چه سر کار و چه خیابان و مهمانی باید این لباس‌ها تن‌شان باشد. تبلیغ این برند است.

همه فروشنده‌ها که زیبایی و استیل این کار را ندارند. آن خانم که گفتم موهایش فر است اصلاً کارش فروشندگی نیست. برند می‌پوشد و در پاساژ راه می‌رود تا بقیه تشویق شوند برای خرید. یکجور تبلیغ مد است. این را هم بگویم که به هرکسی که زیبائی و استیل دارد این پول را نمی‌دهند. مسئول مغازه تعداد مشتری‌هایی که می‌آورند را یادداشت می‌کند و اگر کار خودشان را بلد نباشند و نتوانند مردم را جذب کنند، کسی دیگر را جای‌شان می‌آورند. از این یک میلیون حقوق نصف آن خرج آرایشگاه و باشگاه ورزشی و لوازم آرایش و این چیزها می‌شود که بدن افت نکند و توی چشم باشند.»

 

فروشندگی زنان

 

فروشندگان تلفنی

 

در دنیای امروز بازاریابی به عنوان یک فن و علم تلقی شده و کم نیستند شرکت های خصوصی که برای فروش هرچه بیشتر خود زنانی را استخدام میکنند که از شرایط استخدامشان روابط عمومی بالاست. زنانی که برای فروش هرچه بیشتر و گرفتن پورسانت بالا مجبورند ظرافت بیشتری در کلام خود به خرج دهند و گاه ساعتها با مشتریان خود برای راضی کردن آنها به خرید صحبت کنند. صحبت هایی که در موارد بسیار باب دوستی و آشنایی بیشتر را فراهم کرده و قبح ارتباط صمیمانه با مشتری در آن معنایی ندارد.

 

پاساژهای کامپیوتری و موبایل

 

با مراجعه به پاساژهای فروش کامپیوتر و موبایل در سطح شهر زنان و دختران جوانی را خواهید دید که با آرایش های زننده ودور از شأن یک خانم برای کمک به فروش بیشتر توسط کارفرما جذب و به فروش موبایل، لب تاب، تب لت و قطعات کامپیوتر مشغول هستند. این پاساژها که پیش از این دارای محیطی کاملا مردانه بود با حضور خانم های بدحجاب و دارای آرایش نامناسب این روزها رنگ دیگری به خود گرفته است.

 

فروشندگی زنان

 

مدیران فروش بی حجاب و بهانه تجارت بین المللی

 

مدیرعاملان شرکت های بین المللی، استفاده از زنان بی حجاب را به دلیل ارتباطات تجاری شرکتشان با مشتری های بین المللی می دانند و اینکه مشتریان خارجی با حجاب خانم ها ارتباط چندانی برقرار نمی کنند! به همین دلیل هم هست که زنان در این شرکت ها باید بدون حجاب که ارزش و قانون کشور ما است حضور پیدا کنند و روابطشان با سایر کارمندان مرد و مشتریان بین المللی هم معادل رفتار زنان و مردان در کشورهای غربی باشد.

فروشندگی زنان

 

زوال اخلاقی زنان= زوال جامعه

 

بهانه حضور در عرصه فعالیت های اجتماعی جهت تداوم مسئولیت ها نباید باعث انحطاط شأن و منزلت انسانی زنان گردد و بی بندوباری و فساد اخلاقی را دامن زند وباعث فرو پاشی نظام خانواده ها گردد. ایجاد فضای ناامن اشتغال و زوال اخلاقی برای زنان و دختران در حوزه اشتغال علاوه بر آسیب‌های فردی برای آنها، جامعه را نیز با چالش مواجه می‌سازد. این معضل سبب ارائه الگوهای نامناسب به زنان و دختران جامعه شده و گسترش برهنگی فکری و رفتارهای ضد فرهنگی را به دنبال دارد و در نهایت موجب تسری آسیب‌های اجتماعی و فرهنگ فاسد اشتغال می‌شود .کاش مسئولان امر کمی به فکر فرو روند.

 



برچسب ها :
چرا حجاب ...

چرا حجاب ... درگیر و دار كشاكش میان این دونظر ، كه یكی جانب « افراط » می پیماید و دیگری جانب « تفریط » مكتبی زندگی آفرین چون « اسلام » كه همواره از جایگاه «اعتدال» و گریز از « افراط » و « تفریط » سخن می گوید ، راهكاری میانه و معتدل را ارایه كرده است. راهكاری كه به رغم گذشت چهارده قرن از پیدایی آن، هنوز بوی تازگی از آن برمی خیزد ، اسلام، میل جنسی را به « رسمیت » می شناسد و حتی آن را پلید نیز نمی داند به شرط آن كه به درستی و با شیوه ای مناسب در مسیر « انسان ساز » خویش به حركت درآید. راهكار مكتب « اسلام » درچنین اندیشه ای و درمقام عمل به آن به طوركلی، در دو راهبرد زیر خلاصه می شود: الف- اقدام های كوتاه مدت و میان مدت چون ازدواج سهل و آسان درجامعه و ترویج فرهنگ آن درمیان اقشار گوناگون به ویژه جوانان. ب- اقدام های بلندمدت و اساسی چون ازبین بردن زمینه های به كارگیری ناسالم این میل درجامعه برپایه دستورات و ارزش هایی چون: حجاب، عفاف، خویشتنداری و پرهیز از اختلاط بی رویه زنان و مردان. این دو راهبرد كه برگرفته از دستورات صریح و فرمان های روشن پروردگار درقرآن، كلام الهی، است ما را دربیان فلسفه وجودی و «وجوبی» حجاب، و به بیانی درست تر پوشش، با نكاتی چون نكات زیر مواجه و روبرو می سازد: الف- «امنیت» در معنای عام و در تمام ابعاد. ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی روانی، از جمله مسایلی است كه در اندیشه اسلامی به آن، توجه كافی شده است. این اندیشه و توجه ، تا بدان پایه از ارزش و اعتبار برخوردار است كه از عمده وظایف دولت اسلامی، « ایجاد امنیت همه جانبه در جامعه» است. برهنگی به معنای عدم پوشش و ناپوشیدگی در جامعه یا تضعیف و كم توجهی به آن، به دنبال خویش، پیامدهایی ناگوار چون آرایش، خودآرایی و عشوه گری را به همراه دارد و مردان و به ویژه جوانان را در معرض تحریك دایم عصبی و ایجاد التهاب و هیجان دروغین زودگذر در جامعه قرار می دهد. این بار هیجان و التهاب آن چنان است كه گاه فرد را به بیماری روانی مبتلا می سازد و از این رو، او را به اعمالی وا می دارد كه سرچشمه بسیاری از مفاسد و معاصی دیگر می شود. ب- نگاهی گذرا به متلاشی شدن خانواده ها در جوامع مختلف . نكته ای مسلم را به خودنمایی وامی دارد و آن این است كه: درهم شكستن حریم خانواده و برهنگی روزافزون در جامعه انسانی، جدایی(طلاق) و از هم گسیختگی خانواده ها و در پیامد آن، پدیده ای تلخ و جانسوز چون «فرزندان طلاق» را درپی می آورد ، زیرا در بازار آزاد برهنگی، زنان به صورت « كالای مشترك»، به شمار می آیند و دیگر پیوند زناشویی قداست و پاكی خاص خویش را میان دو نفر كه به یكدیگر تعلق خاطر دارند ، ندارد . چراكه هر روز مردی را در دام زنی دیگر و زنی را در دام مردی دیگر فرومی افتد. در بازار آزاد برهنگی، زنان به صورت « كالای مشترك»، به شمار می آیند و دیگر پیوند زناشویی قداست و پاكی خاص خویش را میان دو نفر كه به یكدیگر تعلق خاطر دارند ، ندارد . چراكه هر روز مردی را در دام زنی دیگر و زنی را در دام مردی دیگر فرومی افتد. ج- بسط و گسترش دامنه فحشا در جامعه و افزایش شمار فرزندان نامشروع. از دیگر دلایل این فلسفه «وجوبی» است. نگاهی كوتاه به آمار تولد فرزندان نامشروع در كشور ایالات متحده آمریكا (سال 1999میلادی) نشان گر آن است كه درحدود فرزندان تازه تولد یافته، فرزندان تازه ولادت یافته نامشروع هستند. اگر صادقانه و با انصاف به شكل گیری چنین روندی نظر اندازیم، مشاهده می كنیم كه از جمله بسترسازهای اساسی در وقوع چنین فرآیندی، برهنگی و روابط بی حد و حصر در میان زنان و مردان است. د- هنگامی كه «برهنگی» زن در جامعه به ارزش تبدیل شود ، پیامد طبیعی آن «افزایش » روزافزون آرایش و خودنمایی او در جامعه است. در چنین جامعه ای، زن دیگر از راه ارایه «علم»، «آگاهی» و «دانایی» ارزش نمی یابد. بلكه چون «عروسكی» از راه جاذبه جنسی افزون تر به وسیله كسب درآمد گروهی انسان آلوده تبدیل می شود و كار را به جایی می رساند كه این اصل در جامعه، پای می گیرد كه: «هرچه جاذبه جنسی افزون تر، ارزش شخصیتی بیشتر!» در ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بیش ترین شهرت زنان در وسایل ارتباط جمعی و افكار عمومی از آن زنان «هنرپیشه» و «آوازه خوان» بود؛ آن چنان كه هرچه این زنان در شكستن حریم اخلاقی جامعه از خود سخت كوشی بیشتری نشان می دادند، به همان اندازه، بر صفحه مطبوعات و قاب تلویزیون از ارزشی افزون تر برخوردار می شدند. منبع : پیام شرق


برچسب ها :

پيروزي ارميا و پيروزي اسلام ليبرال ! ی: آغاز تعطیلات نوروزی جمعی از ما ایرانیان، با پیروزی ارمیا در آکادمی گوگوش همراه بود. ارمیا که وجود روسری اش به او ویژگی خاصی در مجموعه هنرجویان آکادمی بخشیده بود در مسابقه آوازخوانی با رقیبان خود، سرانجام با رأی مردم، نفر اول آکادمی گوگوش شد. در طول برگزاری مسابقه نفس گیر هنرجویان، ما شاهد چالش های فراوانی بودیم که در مقیاسی کلان تر در بطن جامعه ما وجود دارد: ارمیا و امیرحسین و امیر بهمن سه نفری بودند که در موردشان حرف و حدیث های فراوانی ایجاد شد. اولی و دومی، کلیشه های عمومی از زن و مرد را به چالش می کشید و نشان دهنده شکاف جنسیتی در جامعه ما بود و امیر بهمن که تبارش به ایل بختیاری و لرستان می رسید، شکاف قومیتی را در جامعه ما به نمایش می گذاشت. چنین بود که چالش های جنسیتی و قومیتی موجود در جامعه ما نیز به نوعی در این برنامه تلویزیونی بازتاب پیدا کرد. هر چند احتمالا اگر دلسا یکی دیگر از هنرجویان آکادمی، ظرفیت برانگیزاننده و ویژگی های مشخصه آذری خود را قبل از حذف شدنش می توانست بروز دهد حتما او هم نشان چالشی دیگر یعنی شکاف تبعیض های زبانی می شد که شاید کاراکتر دلسا و روحیه حساس او آمادگی آنرا نداشت. اما در این میان مهم ترین چالش جامعه ما در کاراکتر ویژۀ ارمیا بروز کرد یعنی چالش میان اسلام لیبرال و شخصی با اسلام بنیادگرا و سیاسی. که در نهایت جامعه ایران با رأی بالا به ارمیا و برگزیدن او، در واقع به اسلام لیبرال و اسلامی که انتخابی شخصی و قلبی است رأی مثبت داد. شایدم از یک نگاه، برنده شدن ارمیا این دختر محجبه و مقید، اتفاق مهمی باشد زیرا جامعه ایران در رفراندم سال 1358، به اسلام سیاسی و بنیادگرا رأی داده بود ولی در سال 1392، در رفراندومی کوچک نشان داد که با اسلام بنیادگرا و سیاسی خداحافظی کرده و به اسلام لیبرال و مداراجو رو آورده است و این انتخاب نشان می دهد که گرایش رو به گسترش در جامعه ایران از رویکردهای ایدئولوژیک فاصله گرفته است. به همین علت است که می بینیم دو گروه ایدئولوژیک به آن واکنش منفی نشان دادند، یکی حاکمیت با رویکرد اسلام ایدئولوژیک و سیاسی و دیگری گروه ها و افراد با رویکردهای ایدئولوژیک سکولار. در عالم واقعیت، دو سر طیفی که غیردموکراتیک می اندیشند و به دنبال ساختن انسان های ایدئولوژیک هستند از پیروزی ارمیا نگران شدند و آنرا به نوعی نفی ایدئولوژی خود از سوی افکار عمومی نسل جوان جامعه تلقی کردند. در چند هفته رقابت فشرده بین هنرجویان آکادمی، ارمیا و امیرحسین، توانستند کلیشه های رایج و عمومی از زن و مرد را بشکنند و همین نیز نشاندهنده چالش مهم دیگری در جامعه ما بود. برخی از فمینیست ها شاید ارمیا را نشان دهنده و تبلور مدلهای فمینیستی ندانند اما واقعیت آن است که اتفاقا در جامعه ما، ارمیا نشان دهنده شکسته شدن کلیشه های جنسیتی از زنی بود که از سوی حاکمیت و نهادهای رسمی تعریف می شد. برخی او را مملو از تناقض دانسته اند ولی مگر معنای جامعه مدرن غیر از این است؟ جامعه مدرن، جامعه ای پر از تناقض است که کلیشه های مشخص و مرزهای معین را در می نوردد و ارمیا هم در سطحی عمومی (و نه در سطح محافل روشنفکری و فمینیستی) توانست در حافظه جمعی ایرانیان و در سطحی گسترده، برخی از کلیشه های رسمی و تعریف شده از زن را بشکند. شکستن کلیشه های جنسیتی این نیست که همه آن کلیشه ها به یکباره و به طرزی انقلابی شکسته شوند بلکه همیشه در هر جامعه ای این کلیشه ها کم کم و با خرده‌‌نمادهایی که هر دوره متفاوت هستند و در فرد و گروه هایی از جامعه بازنمایی می شوند شکسته می شود. برخی شاید بگویند که مثلا ندا دختری که رقیب فینالیست ارمیا بود کلیشه های جنسیتی را بیشتر از ارمیا شکسته ولی واقعیت چیز دیگری به ما می گوید و آن این که ندا از جنس یک گروه دیگر است ولی ارمیا از جنس میلیون ها زن ایرانی امروز است که عادت کرده اند روسری بر سرشان باشد ولی بلندپروازی های خود را نیز پیش ببرند. ارمیا دو بچه دارد که آنها را در خانه پیش شوهرش گذاشته و به دنبال تحقق آرزوها و بلندپروازی هایش قدم گذاشته است. درحالی که ندا یک دختر مجرد از نسل دوم ایرانیان مهاجر، و در سن جوانی است و مانند هر دختر جوان معمولا یک سری بلندپروازی های خاص سنین خود را دارد و مثل بقیه دخترهای مجرد و جوان، به دنبال آرزوهایش می رود. اما ارمیاست که به رغم زندگی مشترک و حضور دو بچه خردسال در خانه، در سن سی و چند سالگی قرار گرفته که چنین موقعیتی برای زنان معمولی ایران عمدتا طلیعه چشم پوشی و گذشتن از بلندپروازی ها و انتقال این آرزوها به بچه هایشان است، با این حال ارمیا بچه هایش را در خانه پیش شوهرش گذاشته و به دنبال بلندپروازی اش رفته است. در واقعیت، این ارمیاست که کلیشه ای جنسیتی را در فرهنگ عمومی و پدرسالار ما، شکسته است. از سوی دیگر ندا کلیشه ای را با توجه به نوع زندگی و خانوادگی اش نشکسته بلکه ا


برچسب ها :

حجاب اجباری یا اختیاری !!! مسئله این است ... غیر از هسته‌ی بسیار کوچکی در درون حکومت که اجرای قهرآمیز شریعت را به ابزاری برای کسب قدرت و ثروت تبدیل کرده و هسته‌ی بسیار کوچکی از روحانیت که بقا و قدرت نهادهای دینی را در زیر پا له کردن فردیت و کرامت آدمی می‌بیند، حجاب اجباری برای اقشار مختلف جامعه‌ی امروز ایران به یک پدیده‌ی غیر اخلاقی، غیر عملی و غیر عقلانی تبدیل شده است. حتی سایت‌های شبه‌دولتی سنت‌گرا مثل الف در مطالبی عملی بودن و اخلاقی بودن حجاب اجباری را مورد پرسش قرار داده‌اند. سخن آنها از منظر درون‌دینی آن است که حجاب اجباری مرز میان با حجاب مومن و غیر مومن را بر هم ریخته است (موضوعی که نویسندگان سکولار سه یا دو دهه‌ی قبل متذکر شده بودند). کافی است به درون خانواده‌های ایرانی پا بگذارید: باورمند به حجاب و غیر باورمند به آن، با حجاب و بی‌حجاب، نمازخوان و بی‌دین، شراب‌خوار و شرکت‌کننده در نماز جمعه در کنار هم بر سر یک سفره می‌نشینند و دیگر از خصومت‌های سال‌های اولیه‌ی دهه‌ی شصت در خانواده‌ها خبری نیست. یک دختر یا بانو ممکن است آرایش کند و دختر یا بانوی دیگری آرایش نداشته باشد، یکی ممکن است تاپ بپوشد و دیگری مقنعه‌اش را سفت ببندد تا تار مویش دیده نشود، یکی به برنامه‌های ماهواره نگاه می‌کند و دیگری به تلویزیون دولتی، یکی آهنگ‌های معین و گوگوش و ویگن را گوش می‌کند و دیگری نوحه و روضه‌خوانی و برخی هر دو. همه با صلح در چارچوب خانواده زندگی می‌کنند و در گردهمایی‌های خانوادگی شرکت دارند. شاید حدود سه دهه باشد که دیگر نشنیده‌ایم اعضای فامیل بر سر باورها و سبک زندگی خود به جان هم افتاده باشند. حتی بسیجی‌ که در خیابان به توهین به “بدحجاب‌ها” اقدام می‌کند یا قاضی و دادستانی که علیه زن محجبه حکمی را صادر یا اجرا می‌کند اگر زن برادر یا خاله‌ی همسرش در خانه کاملا بی‌حجاب باشد، زبان در کام می‌کشد و واقعیت آنها را قبول می‌کند. آنها به تدریج یاد گرفته‌اند که محدوده‌ی “شغل” و روابط خانوادگی را از هم تفکیک کنند. آنها ممکن است در مجالسی که مشروب نوشیده می‌شود حضور پیدا نکنند اما فهمیده‌اند که همه‌ی انسان‌های متفاوت با خود را نمی‌توان حذف کرد. هم‌چنین با غلبه پیدا کردن فرهنگ غیر رسمی بر فرهنگ رسمی نمی‌خواهند با تحریم فضاهایی که مطابق میل‌شان نیست خود را منزوی کنند. بنابراین مسأله‌ی اختیاری بودن حجاب در سطح روابط درونی خانواده‌های بزرگ‌تر حل شده است. اما در دو سطح، حجاب اجباری اعمال می‌شود: توسط پدر/برادر بر دختر/خواهر و توسط شوهر بر همسر در خانواده‌های هسته‌ای مذهبی و سنتی، و توسط حکومت بر همه‌ی شهروندان. البته در دهه‌های شصت که مذهبی بودن در برخی اقشار احترام داشت برخی زنان بی‌اعتقاد به حجاب، برای احترام گذاردن به افراد مکتبی در چاوی چشمان آنها حجاب می‌داشتند اما در یک دهه‌ی اخیر این پدیده در حال زوال بوده است. چه می‌توان کرد تا این دو نوع حجاب اجباری را از میان برداشت؟ استقلال اقتصادی زنان اعمال حجاب اجباری توسط پدر/برادر و شوهر بر دختر/خواهر و همسر به دو عامل باز می‌گردد: ۱) وابستگی اقتصادی دختر/خواهر یا همسر (تنها ۱۵ درصد زنان ایرانی در بیرون از خانه شغل دارند) و ۲) عدم برابری زن و مرد در برابر قانون. این که مرد یا پدر خانواده احساس می‌کند که حق دارد دختر یا خواهر یا همسرش را به پوشیدن لباس خاصی وادار کند یا با آمدن “نامحرم” به اتاقی دیگر بفرستد ناشی از احساس وابستگی او به خود و احساس اطمینان از بودن قانون در سمت او در شرایط نافرمانی است. بنابراین برای حذف حجاب اجباری در خانواده‌ی هسته‌ای باید زنان به قدرت مالی مساوی، اشتغال مساوی و برابری در برابر قانون دست یابند. شوهر یا پدر نباید احساس کند که اگر در یک تنازع کار به دستگاه‌های اعمال قانون انجامید تبعیضی علیه زنان وجود دارد و قاضی و دادستان و مامور پلیس به نفع او رای می‌دهند. زنان و دخترانی که از حجاب اجباری اعمال‌شده توسط اعضای خانواده‌ی خود ناراضی هستند هر چه زودتر باید استقلال مالی پیدا کنند. رفع تبعیض حتی اگر دولت مابعد جمهوری اسلامی حجاب اجباری را رسما لغو کند قوانین موجود که یک شبه تغییر نمی‌کنند، علیه زنان تبعیضاتی را اعمال می‌کنند که راه را برای تحمیل خواست‌های مردان (از جمله پوشاندن زنان با گونی یا محبوس کردن آنها در خانه به دلیل حسادت و غیرت) باز می‌گذارد. مردانی که از سر عدم احساس امنیت در خانواده حقوق زنان را نقض می‌کنند با لغو حجاب اجباری توسط دولت عقب نخواهند نشست. حجاب اجباری در جامعه‌ای شکل گرفته که مردان از قدرتی فراتر از زنان برخوردار بوده‌اند و برداشته شدن این امر مستلزم لغو همه‌ی تبعیض‌های قانونی (در حیطه‌های طلاق، حضانت، ازدواج، و واقعی (مثل عدم پرداخت مساوی برای شغل یکسان) علیه زنان است. غیر از برداشته شدن این تبعیض‌ها در یک دوره باید تبعیض مثبت به نفع زنان اعمال شود (مثل اختصاص دادن نیمی از صندلی‌های پارلمان یا نیمی از کرسی‌های قضاوت به زنان در شرایطی که زنی واجد شرایط برای پر کردن آنها وجود داشته باشد). اختلاط جنسیتی آنچه هم‌زیستی بی‌حجاب و باحجاب و نزدیکانشان در چارچوب خانواده را امکان‌پذیر کرد، برداشته شدن ساختار اندرونی-بیرونی در معماری انضمامی و ساختار ذهنی اعضای خانواده بود. به همین دلیل است که حکومت برای بسط حجاب به دنبال بازگردادن سنت ماقبل قرن بیستمی اندرونی-بیرونی به درون خانه‌های ایرانی بوده است. اما بیرون از خانواده، مهم‌ترین سیاست حکومت برای اعمال حجاب اجباری جدایی جنسیتی بوده است. جدایی جنسیتی زن و مرد را در برابر هم “غیر عادی” می‌سازد (با غلبه دادن تصور محرم و نامحرم: این که به آدم‌ها باید از دریچه‌ی تنگ محرم و نامحرم نگاه کرد) و تن انسان‌ها را به تابو تبدیل می‌کند. بنابراین برای حذف حجاب اجباری در عرصه‌ی عمومی مهم‌ترین گام، برداشتن تمام دیوارها و پرده‌ها میان زنان و مردان است. مدارس و دانشگاه‌ها و ادارات و دیگر مراکز تفریحی و کاری باید مختلط باشند و غیر از دستشویی، مکان دیگری در فضاهای عمومی نباید تک‌جنسیتی باشد. مردان را باید از فضاهای اختصاصی‌شان (دفاتر مقامات سیاسی یا قضات) محروم کرد و زنان باید حضوری مساوی با مردان در همه‌ی عرصه‌ها داشته باشند. اگر چنین شرایطی به وجود بیاید آن گاه زن و مرد در برابر هم، موجوداتی عادی جلوه خواهند کرد که می‌توانند افکار و اجزای بدن‌شان را (تا هر حدی که بخواهند) به نمایش بگذارند. وقتی مردان و زنان بتوانند جنس مقابل را در لطیفه‌ها یا غیبت‌های (غیر جنسی/غیر نژادی/غیر قومی) خود شریک سازند آنگاه فاصله‌ها از میان آنها برداشته می‌شود و بیش از جنسیت، انسانیت یکدیگر را تجربه خواهند کرد. ر فع حجاب از فضاهای محجبه جدایی جنسیتی معطوف بوده است به محجبه کردن بخشی از فضاهای عمومی. فضای عمومی‌ که تا ده‌ها متر دیوار دارد و از بیرون نمی‌توان آن را مشاهده کرد (مدارس و استخرهای زنانه) در واقع فضایی محجبه است. بخشی از ساحل دریا که با پارچه یا هر چیز دیگر جداسازی شده در واقعی ساحلی محجبه است. بنابراین برای رفع حجاب اجباری باید نخست فضاهای عمومی را از محجبه بودن نجات داد. اکنون بخشی از پارک‌ها، استادیوم‌ها، اتوبوس‌ها و واگن‌های مترو و دانشگاه‌ها، همه‌ی مدارس دخترانه، بخشی از سواحل دریا و حتی رستوران‌ها محجبه‌اند. کاری که در پی سرنگونی جمهوری اسلامی انجام خواهد شد برداشتن حجاب از سر این فضاها است اما سرنگونی جمهوری اسلامی تبعیض‌های قانونی، قدرت مالی فراتر مردان و مشکل اشتغال بسیار اندک زنان را فی نفسه حل نخواهد کرد. به همین دلیل مبارزه برای برابری جنسیتی ربطی به وجود یا عدم وجود جمهوری اسلامی ندارد گرچه سقوط نظام زن‌ستیز جمهوری اسلامی بسیاری از موانع را از پیش پای زنان و مردان برابری‌خواه برخواهد داشت. تا زمان سرنگونی تبعیض و تمامیت‌خواهی، افراد برای مقابله با فضاهای محجبه می‌توانند حتی‌المقدور از رفتن به آنها خودداری کنند. مخالفان تبعیض علیه زنان باید ورود به دانشگاه مختلط به دانشگاه تک جنسیتی را ترجیح دهند، سواحل جداسازی شده را به طور کلی تحریم کنند، حتی‌المقدور از سوار شدن به وسایل نقلیه‌ی عمومی محجبه خودداری کنند (در این زمینه البته حکومت محدودیت‌هایش را بر طبقات فقیر بیشتر تحمیل می‌کند چون آنها مجبورند از وسایط نقلیه‌ی عمومی استفاده کنند)، یا استخرهای جداسازی شده را مگر در شرایط درمانی تحریم کنند. انکار حجاب اختیاری باورمندان در شرایط اعمال حجاب اجباری توسط حکومت روسری، مقنعه، برقع، مانتو، روبنده یا چادر چه توصیه شده از سوی اعضای خانواده و جه دولت در این موقعیت‌ها نماد اعمال زور است چون دختر یا زن بر اساس انتخاب خود چنین لباسی را بر نگزیده است. تنها در یک جامعه‌ی آزاد با شرایط مساوی برای زنان و مردان است که می‌توان اختیاری بودن این نوع لباس‌ها را باور کرد. بدون این شرایط زنان و دخترانی که حجاب دارند نمی‌توانند اختیاری بودن آن را به دیگران بفروشند. اتفاقا برای آن‌که ما اختیاری بودن حجاب آنها را باور کنیم باید با حجاب اجباری مخالفت کنند. شرایط و فضای اجتماعی را باید بدان سو برد که باورمندان خود از حجاب اجباری شرمنده شوند چون شرایطی سخره‌آمیز و تحقیرکننده برای انتخاب آنها فراهم می‌آورد. تحریم اِعمال‌کنندگان حجاب اجباری از سوی دیگر تا زمان سرنگونی جمهوری اسلامی زنانی که با تبعیضات جمهوری اسلامی مخالف‌اند باید همه‌ی نهادهای دینی را تحریم کنند تا روحانیت فقدان آنها را کاملا احساس کند. و روحانیت شیعه مثل روحانیت همه‌ی ادیان، مخاطب و گوش مجانی می‌خواهد و اگر احساس کند با اعمال زور آنها را از دست می‌دهد تجدیدنظر خواهد کرد.


برچسب ها :

خشم حزب‌الله علیه ساپورت بانوان «یه جوری ساپورت توی ایران مد شد که هیچ‌کس نفهمید از کجا اومده. امروز خیلی اتفاقی، یکی از قسمت‌های آکادمی موسیقی گوگوش را که ‌اواخر سال گذشته از شبکه "من و تو" پخش شد رو می‌دیدم. در کمال ناباوری دیدم که تمام خانم‌ها شلوار ساپورت پوشیدن! از یکی از دوستان آرشیو کامل آکادمی ‌رو گرفتم و تا آخر نگاه کردم. دوستان عزیز! باید خدمت‌تون عرض کنم که خانم‌ها در در تمامی سکانس‌های آکادمی موسیقی گوگوش، شلوار ساپورت به تن دارن! حالا فهمیدید از کجا خوردیم ... . چند روز پیش نیروی انتظامی دو دختر جوان را که با ساپورت‌هایی منقش به پرچم اسراییل در میدان ونک در حال تردد بودند، دستگیر کردند تا برخورد با پروژه ‌اندام‌نمایی زنان در خیابان‌های تهران، رنگ و بویی جدید به خود بگیرد.» این جمله‌ها، بخش‌هایی از دو نوشته اعتراضی علیه ساپورت پوشیدن دختران، از «آبدانان» در استان ایلام تا تهران، پایتخت ایران است که‌این روزها در در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های حزب اللهی به چشم می خورد. ​ هزار و یک دلیل برای یک انتخاب اما چرا دختران ایرانی ساپورت(جوراب‌شلواری) می‌پوشند. انگیزه‌ها و پاسخ‌ها کاملا متفاوت است. توضیح می‌دهد:«اکنون در بازار برندهای ترکیه‌ای و چینی به وفور به چشم می‌خورند. قیمت‌ها به شدت متنوع است، از هفت هزار تا 60 هزار تومان. ساپورت‌هایی که طراحی دارند و رنگی هستند، قیمت بیش‌تری هم ممکن است داشته باشند. با افزایش گرایش دختران ایرانی به پوشیدن ساپورت، تولیدکنندگان داخلی هم به فکر تولید افتاده‌اند و در بازار تهران به‌ویژه پله نوروزخان، انواع تولیدات داخلی با قیمت شش‌هزار تومان به فروش می‌رسند.» از او می‌پرسم تا حالا تذکر گرفته‌ای؟ می‌گوید:«گیر گشت ارشاد نیفتاده‌ام ولی در نشست‌های خبری مانع از ورودم می‌شوند، به‌ویژه اگر ساپورت رنگی بپوشم.» مهسا، دختر 29 ساله ساکن تهران، همیشه ساپورت می‌پوشد. می‌گوید:«خیلی راحت هستم، به‌ویژه وقتی می‌خواهم رانندگی کنم.» او یک بار در اصفهان به دام گشت ارشاد افتاده‌است. او را به مرکز پلیس می‌برند و از دوستانش می‌خواهند به خانه بروند و شلوار گشاد بیاورند. مهسا موفق می‌شود با تظاهر به داشتن بیماری قلبی، خودش را از دست گشت ارشاد نجات دهد ولی این تجربه سبب نشده که ساپورت پوشیدن را کنار بگذارد. مهسا دلگیر است که در ماه‌های اخیر جنس‌های چینی، بازار ساپورت را هم خراب کرده‌اند. می‌گوید جنس ترک خیلی بهتر است و به‌ویژه دختران و زنانی که‌از ترکیه لباس می‌آورند، ساپورت‌های خوب و خوشگلی ارایه می‌دهند و او هم ترجیح می‌دهد از مزون‌های خانگی ساپورت بخرد. فرزانه،25 سال دارد و در رشت زندگی می‌کند: «ساپورت می‌پوشم چون از پوشیدن شلوار خسته شده‌ام و از این‌که می‌توانم، هرچند نصفه و نیمه ‌از قاعده کلی پوشش در جمهوری اسلامی خارج بشم کنم، خرسندم.» او می‌گوید تاکنون موفق شده ‌از دست گشت ارشاد فرار کند. یک چادر هم همیشه برای روز مبادا در کیفش دارد تا بتواند در زمان‌های اضطراری از آن استفاده کند. فرزانه خیلی خوشحال است که‌انواع ساپورت‌های رنگی و طرح‌دار مد شده و می‌گوید پیش از این همه ساپورت‌ها مشکی، سرمه‌ای و یا طوسی بودند و او باید مدت‌ها وقت می‌گذاشت تا یک ساپورت رنگی پیدا کند، ولی اکنون با دنیایی از طرح و رنگ روبه‌رو شده و حق انتخاب دارد. به گفته او، تنوع و فراوانی ساپورت در بازار هم اثر گذاشته و قیمت‌ها را تعدیل کرده و این به نفع مصرف کننده ‌است. نوش آفرین، 28 ساله ساکن اصفهان در گفت‎وگو با «ایران وایر»، به جنبه‌های دیگری از دلایل ساپورت پوشیدن دختران ایرانی اشاره می‌کند. می‌گوید:«وقتی مانتوی گشاد می‌پوشیم، نمی‌شود شلوار گشاد هم پوشید، باید این‌ها با هم "ست" شوند.» او که متاهل است، می‌گوید همسر و اعضای خانواده‌اش با پوشیدن ساپورت مشکلی ندارند: «همسرم بارها گفته که دوست دارد من زیباتر به نظر بیایم و خوش‌تیپ باشم.» سمیه، دختر 26 ساله ‌از شیراز هم بخشی از نظرات نوش آفرین درباره ست کردن لباس‌ها را تایید می‌کند، اما توضیح می‌دهد که‌اساسا چنین پوششی در مناطق جنوبی ایران به صورت سنتی همیشه رواج داشته است. زنان لباس‌های گشاد دارند و شلوارهای تنگ که گاه گلدوزی هم شده‌اند، می‌پوشند. با این وجود سمیه‌از دخترانی که تنها به جنبه‌های جنسی ساپورت پوشیدن توجه‌کنند، انتقاد می‌کند. می‌گوید:«برخی تنها برای این‌که به پسران نشان بدهند اندام سکسی‌تری دارند، ساپورت می‌پوشند.» اضافه می‌کند:«در جزیره کیش هم گشت ارشاد به ساپورت پوشیدن حساس شده و گیر می‌دهند، اما دختران و به ویژه مسافران اهمیتی نمی‌دهند.» او خودش دلیل دیگری برای ساپورت نپوشیدن دارد:«در گرمای کیش ممکن است لباس‌هایی که خیلی تنگ و چسبان باشند، سبب حساسیت‌های پوستی شود و به همین خاطر، ترجیح می‌دهد شلوارهای گشاد بپوشد.» سمیه، 26 ساله که در تهران زندگی می‌کند هم به ‌»ایران‌وایر» می‌گوید:«تنها در میهمانی‌ها ساپورت می‌پوشم. در واقع از ساپورت به عنوان مکمل دامن استفاده‌ می‌کنم. در خیابان چون خیلی پسرها به ساپورت‌ها دقیق می‌شوند، نمی‌پوشم.» اما ساپورت پوشیدن تنها برای دختران مدرن نیست. واکاوی پرسش و پاسخ‌های سایت‌های مذهبی وابسته به حوزه علمیه قم نشان می‌دهند که دختران مذهبی هم چنین از پوشیدن ساپورت بدشان نمی‌آید و خانواده‌هایشان نیز مخالفتی ندارند. دختری از یکی از سایت‌های پاسخ‌گویی مسایل مذهبی پرسیده‌است:«یکی دو هفته ‌است که ‌از ساپورت به جای شلوار در بیرون از خانه ‌استفاده می‌‌کنم، همسرم با این کار مخالف نیست و می‌گوید که پوشش به حساب می‌آید. می‌خواستم بپرسم آیا پوشیدن ساپورت و مانتوهای جدیدی که بدن نما و تا بالای باسن هستند، در بیرون از خانه‌اشکالی دارد؟» پاسخ سایت‌های مذهبی در این موارد روشن است و با بازگشت به رساله مراجع تقلید شیعه می‌نویسند:«پوششی که محرک شهوت باشد و جلب توجه نامحرم کند یا مفسده داشته باشد و زمینه ساز گناه باشد، در برابر نامحرم جایز نیست. مانتویی که بدن‌نما باشد، اگر منظور این است که‌ اندام مشخص باشد، در برابر نامحرم حرام است.» واکنش‌های اصول‌گرایانه با وجود نظرهای متنوع و متفاوت دختران و زنان ایرانی درباره پوشیدن ساپورت، واکنش وبلاگ‌نویس‌ها و سایت‌های مذهبی و اصول‌گرای ایرانی یکسان است. مهران موزون، وبلاگ نویس حزب اللهی در وبلاگش در گزارشی دقیق در این باره نوشته‌است: «... از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری‌هایی کرده‌اند که منظره بدن‌نمای از زانو به پایین این پوشش‌ها قدری عجیب است ... بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه‌تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری‌های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی، این ساپورت‌ها نه تنها آفتاب بیش‌تری به خود می‌دیدند بلکه رنگ‌ها و نقوش بیش‌تری را بر اندام باربی‌های تهرانی تجربه می‌کردند. گاهی یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به ‌اشتباه می‌انداخت که نکند تنها یک پیراهن بر تن فلان زن است و دیگر هیچ! پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92، آمار ساپورت‌هایی که صاحبان‌شان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورت‌ها برتن می‌کردند شیب تندی به خود گرفت. حالا این روزها ساپورت‌های رنگارنگ در حال فتح خیابان‌های تهران است. اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده می‌‌شوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و تنها پیراهنی است که تا نیمی از نشیمن‌گاه ‌امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامی‌نیم‌تنه تحتانی بدن را برعهده ساپورت نازک و گاه رنگ بدن خویش گذاشته‌اند ... بعید نیست در آینده نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی‌ شاهد باشیم.» سایت اصول‌گرای «فاطرنیوز» هم در گزارشی به‌این موضوع پرداخته و نوشته‌است:«امسال هم مد پوشش خانم‌ها تغییر کرده‌است. پوشیدن ساق‌شلواری (ساپورت) به جای شلوار، یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق‌شلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده‌ این هم کنار می‌رود.» پايگاه خبري «حاميان ولايت» هم از دیگر رسانه‌هایی است که به ساپورت پوشیدن توجه کرده‌است: «به خدا قسم که ‌اشک در چشمان هر مسلمان با غیرتی خشک می‌شود و به زبان حال می‌گوید آیا این لباس شرم‌آور شایسته بانوان پاک‌دامن ایران اسلامی‌آست؟ در این میان چیزی که قلب را به درد می‌آورد و جریحه‌دار می‌کند، شدت استقبال بسیاری از زنان مسلمان از این لباس‌های زشت است و این‌که‌ آن‌ها در مقابل محارم خود و زنان دیگر به پوشیدن این لباس‌ها افتخار می‌کنند!» نویسنده‌ این گزارش، طراحان چنین لباس‌هایی را «مرتبط با سازمان‌های جاسوسی دشمن و عناصر ضد انقلاب» معرفی و هدف‌ آن‌ها را حمله به چادر اعلام کرده‌است. سایت اصول‌گرای «ندای انقلاب» هم به دختران ساپورت‌پوش هشدار داده‌است:«آیا این خانم‌های به‌ اصطلاح مدپوش تاکنون صفحه‌های جراید را ورق نزده‌اند و حوادث تلخ را نخوانده‌اند که به‌دلیل کنترل نکردن غرایض، چگونه رقم خورده‌است؟ مردانی که تنها به خاطر ظاهر یک خانم، وی را دزدیده‌اند، چندین بار مورد تجاوز قرار داده‌اند و در آخر جنازه سوخته وی را در گوشه‌ای از بیابان‌های شهر رها کرده‌اند؟» سایت «تهران‌پرس» اما به مسوولان فرهنگی ایران هشدار داده‌است که « اگر سست بجنبید، آثار بی‌تدبیری شما در بسترسازی مناسب و برخورد به موقع با این معضل در‌آینده گریبان‌گیر شما هم خواهد شد و باید متاسفانه‌این هشدار را بدهیم که در صورت بی‌توجهی به حل این مشکل، "طرح اندلسی" یک بار دیگر پیروز و به ثمر خواهد نشست.» راهکار چیست و آیا نیازی به راهکار هست؟ متهم دیگر ماجرا در رسانه‌های اصول‌گرا، شبکه‌های اجتماعی مجازی اعلام شده ‌است. به نوشته نویسنده وبلاگ «معبرسایبری»، «ترویج این بی‌بندوباری در شبکه‌های مجازی بسیار قوت گرفته ‌است تا جایی که صفحه‌ها و گروه‌هایی در حمایت از این نوع پوشش ساخته شده ‌که با استقبال بسیار زیادی روبه‌رو شده‌اند. در بیش‌تر این صفحه‌ها با مشکل جدی‌تری روبه‌رو شدیم. در اقدامی جدید، گروهی با دوربین تلفن همراه خود از ساپورت‌پوشانی که زننده‌ترین نوع پوشش را دارند در خیابان‌ها عکس گرفته و در این صفحه‌ها انتشار می‌دهند و از سایر هم گروهی‌های خود درخواست دارند تا به تحریک کننده‌ترین پوشش امتیاز بدهند.» اما بررسی محتوایی رسانه‌های مذهبی و اصول‌گرا نشان می‌دهد بیش‌تر این رسانه‌ها خواستار آن شده‌اند که فروش ساپورت در ایران ممنوع شود، سایت‌ها و وبلاگ‌هایی که تبلیغ ساپورت می‌کنند فیلتر شوند، فیلم‌ها و سریال‌های خارجی که زنان ساپورت‌پوش دارند به هیچ روی نمایش داده نشوند و گشت ارشاد با کسانی که ساپورت می‌پوشند برخورد جدی‌تری کند. آن‌ها پیشنهاد هم داده‌اند که دانشگاه‌ها و اداره‌ها از راه دادن دختران و زنانی که ساپورت پوشیده‌اند، خودداری کنند. جدال‌های مجازی در روزهای اخیر موج تازه‌ای از جدال‌ها درباره ساپورت پوشیدن راه ‌افتاده ‌است. هواداران ساپورت‌پوش‌ها، صفحه‌ای در فیس‌بوک دارند و با حرارت تمام به ترویج و تبلیغ ساپورت پوشیدن مشغول هستند. این صفحه فیس‌بوکی با استقبال بسیاری از سوی دختران و پسران ایرانی روبه‌رو شده‌ است. از سوی دیگر، گروهی از مخالفان ساپورت پوشیدن هم صفحه‌ای با عنوان «من از ساپورت منتفر هستم» راه‌اندازی کرده‌اند. آن‌ها نوشته‌اند که «ساپورت در واقع از س+الف+پورت تشکیل شده‌است که‌اشاره دارد به کلمه‌های سکس + آزاد + پورت. ساپورت در حقیقت به معنی دروازه‌ آزاد سکس است و بنیان خانواده را هدف قرار داده‌است.» به عقیده گردانندگان این صفحه فیس بوکی، «ساپورت پروژه‌ای است که وضعی که هم‌اکنون ما شاهد آن هستیم تنها مرحله ‌اول این پروژه وحشتناک برای برهنه کردن زنان ایرانی و عادی نشان دادن آن در چشم مسولان است.» اما در حاشیه‌این واکنش‌های منفی، باید به بازار داغ خرید و فروش اینترنتی ساپورت هم اشاره کرد. انبوهی از سایت‌های فارسی‌زبان، این روزها مشغول تبلیغ ساپورت‌های رنگی، طرح‌دار و با جنس خوب هستند و به مشتریان خود هشدار می‌دهند که فریب جنس‌های چینی را نخورند. حزب‌اللهی‌ها هم به دختران ایرانی هشدار می‌دهند که فریب آمریکایی‌ها را نخورید. دختران ایرانی هم واکنش نشان می‌دهند که ما فریب حرف‌های دروغ شما را نمی‌خوریم. معلوم نیست چه کسی فریب می‌دهد و چه کسی فریب می‌خورد. فعلا ساپورت خوب پوشیده، دیده و پسندیده می‌‌شود.


برچسب ها :

نظر مراجع تقلید درباره چادر مشکی "حجاب گوهر زن است" این جمله ای است که برای امروز و دیروز نیست.از قرن ها پیش حتی قبل از اسلام، حجاب و عفاف در فرهنگ ایرانی حضور پررنگ داشته است و نجابت و پوشیدگی زنان ایرانی زبانزد همگان بوده است. بعد از ورود اسلام به ایران، این امر در ایران اسلامی تجلی بیشتری یافت و در لایه های زندگی مردم ردپای آن به وضوح بیشتر و بیشتر دیده شد. اما با پیشرفت فن آوری های ارتباطی، حجاب دستمایه خوبی برای جنگ فرهنگی غرب با ایران محسوب شد. غرب و صهیونیسم حجاب را که در فرهنگ اصیل ایرانی – اسلامی اهمیت ویژه دارد هدف آماج حملاتخود قرار دادند و با انواع و اقسام شیوه های ضد فرهنگی سعی در رواج بی حجابی بخصوص در نسل جوان کشور دارند. برای همین زنان جامعه اسلامی ایران امروز باید به گونه‌ای رفتار کنند که الگوی زنان سایر کشورهای جهان قرار گیرند و باید در راه انتقال مفهوم حجاب به دختران جوان نهایت تلاش خود را به کار بندند تا این ترفند غرب را نیز خنثی سازند و پشت سر بگذارند. اما هر سال تابستان و فصل گرما که می آید، حضور بدحجابان در جامعه بیشتر نمود پیدا می کند.انگار گرمای هوا بهانه ای می شد برای پوشش نامناسب برخی دختران و پسران جوان.پوششی که شایسته فرزندان ایران اسلامی نیست. در این میان اکثریت سیاسیون مقصر اصلی وضعیت فرهنگ حجاب در کشور را دولت نهم و دهم می دانند چرا که با تصویب شدن قانون حجاب و عفاف در سال 84 ، هنوز وضعیت آنطور که مورد انتظار بود بهبود نیافته است. این در حالی است که دولتی ها مدعی هستند، فرهنگ حجاب را به خوبی در جامعه گسترش داده اند و قانون حجاب و عفاف را نیز کامل اجرایی کرده اند. در هر حال مقصر هر کسی باشد ، تفاوتی نمی کند چرا که باید همه ارگان ها و نهاد ها در کشور دست به دست هم بدهند تا کشور، این معضل بزرگ فرهنگی و اجتماعی را پشت سر گذارد در این میان نظر مراجع نیز بسیار جالب توجه است و می تواند راهگشای جوانان باشد. سوال از مراجع اما این بود: 1- آیا حجاب از ضروریات دین است؟ حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی می‌کنند، چیست؟ آیت الله خامنه‌ای: اصل حجاب، ضروری دین محسوب است و بی‌اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است. آیت الله صافی گلپایگانی: اصل وجوب حجاب فی الجمله از ضروریات اسلام است و منکر آن مرتد است ولی بی‌اعتنایی به آن با عدم انکار وجوب آن، فسق است. آیت الله تبریزی: اصل حجاب برای زنان از ضروریات دین است و حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی نمایند حکم بی‌اعتنایی به سایر تکالیف دینی است. آیت الله سیستانی: اصل حجاب از مسلّمات شریعت است و در قرآن آمده است ولی کسانی که توجه به وضوح آن ندارند، انکار آن‌ها مستلزم انکار نبوت نیست و بی‌اعتنایی، عملی گناه است. آیت الله مکارم شیرازی: آری حجاب از ضروریات دین است ولی انکار آن برای کسانی که از ضروری بودن آن آگاهی ندارند، موجب ارتداد نمی‌شود. آیت الله بهجت (ره): بی‌اعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است. 2- امروز حرکت خزنده‌ای بر علیه چادر که یک حجاب ملی و سنتی است آغاز شده است، خواهشمندیم نظر مبارک را در این مورد مرقوم فرمایید. آیت الله فاضل لنکرانی (ره): سزاوار است خانم‌ها از چادر استفاده کنند چون چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعائر اسلام می‌باشد و با حفظ این شعار سعی کنند بانوان محترم حرکت مورد سئوال را خنثی کنند. آیت الله صافی گلپایگانی: چادر بهترین پوشش برای خانم‌ها است، چون تمامی مفاتن بدن را می‌پوشاند. خانمهای مسلمان باید آداب و سنن اسلامی را در لباس پوشیدن مراعات کنند و از تجدد گرایی مضر پرهیز کنند. آیت الله بهجت (ره): چادر حجاب پسندیده است. آیت الله سیستانی: چادر حجاب بهتر است و سزاوار نیست زنهای مؤمن بدون چادر خارج شوند. آیت الله مکارم شیرازی: حجاب یکی از قوانین مسلّم اسلام است و اساس آن، پوشاندن بدن و مو‌ها غیر از صورت و دست‌ها تا مچ است ولی بی‌شک، چادر حجاب بر‌تر است. آیت الله تبریزی: پوشیدن بدن بر زن واجب و بهترین نوع پوشش واجب،‌‌ همان چادر مشکی است که زنهای مؤمنه خود را با آن می‌پوشانند. 3- عده‌ای همراه با تبلیغات فرهنگی دشمن در روزنامه‌ها و سخنرانی‌هایشان می‌گویند چادر مشکی برای بانوان مکروه است و باید پوشش جدید مانند مانتو و کت و دامن با رنگهای متنوع جایگزین چادر مشکی شود؛ آیا چنین حرف و اقدامی صحیح است یا خیر؟ آیت الله خامنه‌ای: این صحبت صحیح نیست و بهترین حجاب پوشش چادر است و چادر سیاه هم بی‌اشکال است و کراهت ندارد. آیت الله تبریزی: زن باید بدن خود را در غیر وجه و کفین، از نامحرم بپوشاند و نیز باید زینت خود را بپوشاند و لباسی که زینت حساب می‌شود باید آن را هم بپوشاند و با چادر بهتر می‌تواند بدن و زینت را بپوشاند و چادر سیاه مثل عبای سیاه کراهت ندارد. آیت الله بهجت (ره): این اقدام باطل است. آیت الله صافی گلپایگانی: نظر مذکور صحیح نیست و مفاسد بسیار دارد. متأسفانه در این زمان عده‌ای اصرار بر آشکار شدن مفاتن زن و خروج او از س‌تر و عفاف که حفاظ شخصیت و ارزش و متانت اوست، دارند؛ مع الاسف می‌خواهند این امر را اسلامی جلوه دهند، در حالی که اسلامی نیست. آیت الله فاضل لنکرانی (ره): چادر مشکی بهترین نوع حجاب است و پوشیدن لباسهایی که جلب توجه کند، حرام است. آیت الله مکارم شیرازی: با توجه به اینکه در حال حاضر رنگ مشکی برای حفظ پوشش زنان بهتر است، کراهت آن ثابت نیست. 4- الف) پوشیدن جوراب نازک و بدن نما برای خانم‌ها در بیرون از منزل و انظار نامحرمان چه صورتی دارد و بیرون گذاشتن موهای سر از چادر در مقنعه توسط خانم‌ها در دید نامحرمان چگونه است؟ آیت الله خامنه‌ای: پوشیدن بدن از نامحرمان بر زن واجب است و چنین جورابهایی برای حجاب شرعی واجب کفایت نمی‌کند و پوشیدن تمام موی سر در برابر نامحرمان واجب است. ب) آرایش زنان در خیابان‌ها و بیرون گذاشتن مقداری از مو‌ها و پوشیدن جوراب بدن نما و لباسهای محرک چه صورتی دارد؟ آیت الله فاضل لنکرانی (ره): حرام است. آیت الله بهجت (ره): حرام است. آیت الله صافی گلپایگانی: حرام است. آیت الله مکارم شیرازی: بدون شک جایز نیست. آیت الله تبریزی: جایز نیست. آیت الله سیستانی: جایز نیست. ج) پوشیدن جوراب نازک برای خانم‌ها در مقابل نامحرم چه صورتی دارد؟ آیا با پای بدون جوراب، حضور در مقابل نامحرم جایز است؟ آیت الله خامنه‌ای: جوراب نازک اگر به گونه‌ای باشد که جوراب محسوب نمی‌شود، حضور با چنین جورابی در حضور نامحرم جایز نیست. آیت الله بهجت (ره): خیر، جایز نیست. آیت الله مکارم شیرازی: الف: اگر به قدری نازک باشد که پای آن‌ها معلوم باشد برای پوشیدن کافی نیست. ب: سزاوار است کف و روی پای خود را نیز بپوشاند. آیت الله صافی گلپایگانی: هیچ یک از دو مورد جایز نیست. آیت الله سیستانی: جایز نیست. آیت الله سبحانی: جایز نیست. 5- در صورتی که زن می‌داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دستهای معمولی زینت نشده او نگاه می‌کند، در این فرض پوشاندن صورت و دست‌ها لازم است یا خیر؟ آیت الله خامنه‌ای: در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند. آیت الله بهجت (ره): پوشاندن دست و صورت مطلقاً بنا بر احتیاط لازم است. آیت الله تبریزی: بلی در این صورت بنا بر احتیاط، پوشاندن لازم است. آیت الله صافی گلپایگانی: دست و صورت بنا بر احتیاط واجب باید پوشیده شود (جامع الاحکام 2/165). آیت الله فاضل لنکرانی (ره): بلی پوشاندن آن لازم است. 6-الف) پوشیدن مانتوهای کوتاه، تنگ و رنگارنگ با رنگهای روشن که جلب نظر نامحرم را می‌کند چه صورت دارد؟ متأسفانه در برخی شهر‌ها آموزش و پرورش پوشیدن مانتو‌ها با رنگ روشن را توصیه می‌کند. آیت الله بهجت (ره): هر چه جلب نظر نامحرم کند، جایز نیست. آیت الله صافی گلپایگانی: با فرض اینکه نظر نامحرم را جلب کند در مرآ و منظر نامحرم جایز نیست. آیت الله تبریزی: چنانچه زن لباسی بپوشد که زینت حساب شود، باید آن لباس را هم از نامحرم بپوشاند. آیت الله سیستانی: لازم است که آن را از نامحرم بپوشانند. آیت الله مکارم شیرازی: در صورتی که تنگ و چسبان و زینتی نباشد و تمام بدن زن به جز گردی صورت و دست‌ها تا مچ پوشیده باشد، اشکالی ندارد ولی چادر حجاب بر‌تر است. ب) پوشیدن مانتوهای تنگ و کوتاه توسط زنان که حجم بدن آن‌ها پیداست، از نظر شرعی چه صورتی دارد؟ آیت الله خامنه‌ای: اگر موجب جلب توجه نامحرم یا باعث فساد و ارتکاب حرام گردد جایز نیست. آیت الله بهجت (ره): اگر موجب ریبه باشد حرام است. آیت الله مکارم شیرازی: جایز نیست. آیت الله صافی گلپایگانی: پوشیدن مانتو به نحو متعارف امروز کافی نیست علاوه بر اینکه مانتو مفاتن بدن و برجستگیهای آن را نمی‌پوشاند و در انظار اجانب مَعرَضیَّت برای فساد دارد و صورت و دست هم پوشیده نمی‌شود و بهترین پوشش چادر است که تمام مفاتن بدن را از نظر نامحرمان حفظ می‌کند. آیت الله سیستانی: پوشاندن آن از نامحرم لازم است. آیت الله سبحانی: حجم بدن زن باید پوشیده باشد. 7- حضور زنان در کوچه و بازار، بدون وجود ضرورت و سر و کار داشتن بیش از حد با نامحرمان چگونه است؟ آیت الله فاضل لنکرانی (ره): مناسب نیست، بلکه در بعضی موارد جایز نیست. آیت الله صافی گلپایگانی: خلاف سنن اسلامی و التزام به عفت و پرهیز از اختلاط با بیگانه است. آیت الله تبریزی: مقتضای عفت آن است که از صحبت با نامحرم در غیر موارد حاجت پرهیز نماید و نیز در کوچه و بازار در صورتی که در معرض نگاه نامحرم باشد به غیر از مقدار حاجت و ضرورت مکث ننماید. آیت الله بهجت (ره): جواز و عدم جواز، دائر مدار اشتمال بر حرام و عدم آن است. آیت الله سیستانی: اگر با رعایت احکام شرع باشد اشکال ندارد اگر چه بهتر ترک است. آیت الله مکارم شیرازی: در برخورد و گفتگو با نامحرمان به گفتگوهای عادی اکتفا کنند. 8- در مجالس عروسی و زنانه، زنان لباسهایی را می‌پوشند که نیمه عریان بوده و روز به روز هم این پوشش‌ها رقیق‌تر و نامناسب‌تر می‌گردد. پوشش این لباس‌ها که غالباً الگوگیری از مدلهای غربی و کفار می‌باشد اگر تشبه به کفار محسوب شود، چه صورتی دارد؟ آیت الله مکارم شیرازی: این گونه پوشش‌ها از نظر شرعی اشکال دارد حتی اگر در مجالس زنان باشد. آیت الله فاضل لنکرانی (ره): اگر عرفاً تشبه به کفار باشد حرام است و الا مناسب نیست که زنان حتی در بین خود از این لباس‌ها که باعث از بین رفتن حیا می‌شود، استفاده کنند. آیت الله سبحانی: هر‌گاه مایه فساد و یا ترویج فساد است خودداری کند. توصیه این است که انسان از غربزدگی به جایی نمی‌رسد و پوشیدن لباس غربیان مایه ترقی نیست، سبب ترقی، علم و ایمان است. آیت الله نوری همدانی: تقلید از غرب کار صحیحی نیست و بر زنان لازم است مسئله پوشش اسلامی را کاملاً رعایت نموده و خود را از نامحرم حفظ نمایند. 9- اگر مردی همسرش را به حجاب اسلامی ملزم نکند آیا فاسق محسوب می‌شود؟ آیت الله خامنه‌ای: فی نفسه موجب فسق نیست. آیت الله فاضل لنکرانی (ره): طبق شرایط و مراحل امر به معروف و نهی از منکر عمل کند. آیت الله صافی گلپایگانی: اگر در این خصوص بی‌تفاوت باشد فاسق است. آیت الله مکارم شیرازی: واجب است امر به معروف و نهی از منکر را در این زمینه عمل کند. آیت الله تبریزی: وظیفه هر شخصی است که اهل و عیال خود را از گناهان باز دارد و بدون احراز عدم عذر با احتمال صحت نمی‌توان کسی را فاسق دانست. والله العالم. آیت الله سیستانی: صرف عدم الزام موجب فسق نیست. آیت الله بهجت (ره): اگر در حجاب نداشتن او شریک باشد مثل اینکه به او اجازه خروج از منزل را بدهد، بله فاسق می‌شود. 10-آرایش زنانه توسط مردان مثل زیر ابرو برداشتن یا بند انداختن صورت و امثال آنچه صورت دارد و کسب درآمد از این راه چگونه است؟ آیت الله فاضل لنکرانی (ره): اگر عرفا آرایش جنس مخالف تلقی شود جایز نیست و درآمد آن هم جایز نیست. آیت الله صافی گلپایگانی: جایز نیست و اجرتش نیز حرام است. آیت الله مکارم شیرازی: همه این‌ها حرام است. آیت الله تبریزی: آرایش زن توسط مرد حرام است و اگر مرد خودش را همانند زنان بیاراید، باید بداند که از اموری که به فساد جامعه و دعوت به گناه و پستی مؤمن و احیاناً مَعرَضیَّت انجام کبائر یا عمل برخلاف احتیاط واجب می‌انجامد، باید پرهیز شود و درآمد آن کار حلال نیست. آیت الله بهجت (ره): تشّبه مرد به زن جایز نیست و درآمد آن هم به حکم آن است. آیت الله سیستانی: جایز نیست. 11- آرایش سر و صورت توسط مردان با الگوگیری از مدلهای غربی و ماهواره‌ای چه صورتی دارد و کسب درآمد آرایشگران از این راه چگونه است؟ آیت الله مکارم شیرازی: این گونه کار‌ها از نظر شرعی خالی از اشکال نیست. آیت الله فاضل لنکرانی (ره): اگر عرفاً تشبّه به کفار باشد یا مفسده دیگری بر آن مترتب شود جایز نیست. آیت الله سبحانی: هر‌گاه عنوان تشبّه به کافران پیدا کند حرام است. آیت الله نوری همدانی: تشبّه به آنان کار صحیحی نیست، مسلمانان نباید از غرب تقلید کنند.


برچسب ها :

اگر حجاب آزاد شود اگر جامعه به سمت عریان گرایی رود ابتدا آمار تجاوزهای جنسی و روابط آزاد بالا میرود تجاوزهای جنسی می تواند با برگزاری مراسم های شبانه کمی کاهش پیدا کند ولی جلوی آن را نمیتواند بگیرد سپس افراد جامعه آستانه تحریک پذیریشان افزایش پیدا میکند یعنی عریانی برایشان عادی میشود دوباره این آمار به حالت تعادل خودش در این شرایط می رسد چون دیگر این نیاز در بیرون خانواده برطرف میشود طلاقهای آن جامعه افزایش میابد نکته این است که در ابتدا هم آمار طلاقها افزایش میابند ولی افزایش آمار تجاوز جنسی و روابط آزاد قابل مشهودتر است باز هم آمار طلاق ها به نقطه تعادل خودش نسبت به شرایط جدید میرسد و به دلیل اینکه جامعه در یک فرایند بوده فشارهای این فرایندها بر دوش افراد است و هم به دلیل فطری بودن خانواده باید آمار طلاق به تعادل خودش برسد اما دیگر مفهوم خانواده عوض شده است یعنی فرایند بعد از طلاق عوض شدن مفهوم خانواده است. این عوض شدن مفهوم در هر جامعه میتواند به هر شکلی باشد اما نقطه مشترک آنها کم شدن اهمیت آن است ما در جامعه بر اساس قوانین منفعت طلبانه با یکدیگر برخورد میکنیم یعنی قوانینی که فقط جنبه مادی و شخصی دارند حالا هم مفهوم خانواده عوض شده و فقط آن قوانین بر ما حاکم است انسان راهی ندارد جز عوض کردن مفهوم انسانیت دومین مسئله این است که درسته جامعه به تعادل جنسی رسیده اما مفهوم واهمیت خانواده کم شده و قطعا عمر خانواده ها کم میشود و دیگر جایی پایدار برای پاسخ این نیاز وجود ندارد و دائما انسانها به فکر جذب جنس مخالف خود میباشند یعنی فضای محبت جامعه جنسی میشود هر کس به جنس مخالف خود توجه میکند محبت یک احساس واحدی است که نباید به شرط هایی مانند پول آسایش جنس آغشته شود و گرنه محبت در نسل بعدی یک امر قراردادی بین انسانها تبدیل میشود و دومین استدلالی که میشود اورد این است که انسان خاصیت عادت دارد وقتی در طول روز به محبت جنسی عادت کند دیگر محبت خالص را به کسی نخواهد کرد امروزه در اروپا میبینیم که یکی از معضلات خود را بی توجهی به یکدیگر بیان میکنند که میشنویم که فردی در حال غرق شدن بود و کسی به ان کمک نکرد و در مناطق مرفه تهران کسی کس دیگر میکشت و همه نگاه میکردند حجاب با پیشرفت مادی رابطه مستقیمی ندارد بلکه تعادل جنسی جامعه با پیشرفت مادی رابطه مستقیم دارد برای اینکه حجاب با پیشرفت رابطه مستقیمی برقرار کند باید پارامتر های دیگری هم باشند یعنی پیشرفت یک جامعه بر اساس رعایت هنجارهای ارزشی خود است که پیشرفت به وجود میاورد طبق قانون جذب انسان اگر فکر بدی کند جهان هستی طوری عمل میکند که اتفاقات بد به سویش جذب میشوند اگر چه به نحوه بیان این قانون نقد وارد است اما به هر حال دارد یک واقعیت بیان میکند وان این است که اگر جامعه مستعد افکار بد باشد به همان اندازه مستعد اتفاقات بد است که شاید رابطه جامعه ای تهی از ارزشها وبلایای طبیعی کمی توجیه کند اما در بیان این جزئیات هنوز هم عاجز هستیم حجاب یک شرط لازم نه کافی برای داشتن جامعه ای سالم است حجاب جامعه یک پتانسیل انسانیت است اگر فردی در جامعه عریان زندگی کند متوجه چیزی نخواهد شد مگر اینکه بخواهد به مراتب بالاتر انسانیت برسد


برچسب ها :

تاریخچه حجاب و عفاف در ادیان و اقوام گذشته . پوشش زن در یونان و روم باستان دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می گوید: زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و اِمِرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند. سخن درباره حجاب، در لابلای کلمات قدیمی ترین موءلفین یونانی نیز به چشم می خورد؛ حتی «بنیلوب» (همسر پادشاه «عولیس» فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است. زنان شهر «ثیب» دارای حجاب خاصی بوده اند، بدین صورت که حتی صورتشان را نیز با پارچه می پوشاندند. این پارچه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار می گرفت تا بتوانند ببینند. در «اسپارته» دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولی بعد از ازدواج خود را از چشم مردان می پوشاندند. نقش هایی که بر جای مانده، حکایت می کند که زنان سر را می پوشانده، ولی صورت هایشان باز بوده است، و وقتی به بازار می رفتند، بر آنان واجب بوده است که صورت هایشان را بپوشانند؛ خواه باکره و خواه دارای همسر باشند. حجاب در بین زنان سیبری و ساکنان آسیای صغیر و زنان شهر ماد (و فارس و عرب) نیز وجود داشته است. زنان رومانی از حجاب شدیدتری برخوردار بوده اند، به طوری که وقتی از خانه خارج می شدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می پوشاندند و چیزی از برآمدگی های بدن مشخص نمی شد.2 یکی از تاریخ نویسان غربی نیز شواهد زیادی دال بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان آورده است. او درباره «الهه عفت» که یکی از خدایان یونان باستان است، می گوید: «آرتمیس»، الهه عفت است و عالی ترین نمونه (و الگو برای) دختران جوان به شمار می آید. دارای بدنی نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور عفّت و تقوا آراسته است.»3 همچنین درباره مردم یکی از قبائلی که نهصد سال قبل از میلاد زندگی می کرده اند، آمده است : «بالاتر از ارمینان و در کنار دریای سیاه، «سکّاها» بیابانگردی می کردند. آنها مردم وحشی و درشت اندام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به سرمی بردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه می داشتند.»4 این مورّخ در جای دیگر می گوید: «زنان فقط در صورتی می توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملاً در حجاب باشند. 5 همچنین از قول یکی از فلاسفه یونان باستان، درباره شدت پوشش زن، نقل می کند: نام یک زن پاک دامن را نیز چون شخص او باید در خانه پنهان داشت.6 2. پوشش زن در ایران باستان در مورد پوشش زنان ایران باستان، مطالب زیادی در تاریخ وجود دارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه حجاب بسیار سختی در بین آنان رایج بوده است، می گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که در ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.»7 از دائره المعارف لاروس نیز به دست می آید که حجاب در بین مادها و پارس ها وجود داشته است.8 همچنین در تفسیر اثنی عشری9 آمده است: «تاریخ نشان می دهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است». در کیش «مازدیسنی» نامه شت مهاباد، آیه 90 گوید: زن خواهید و جفت گیرید و هم خوابه دیگری را نبینید و بر او منگرید و با او میامیزید.» نصوصی که بیانگر حجاب زنان ایران باستان است، نشان می دهد که زنان در دوره های مختلفی چون دوره مادها، پارسی ها (هخامنشیان)، اشکانیان و سامانیان دارای حجاب و پوشش بوده اند، که به چند نمونه آن اشاره می شود: دوره مادها در کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» آمده: «اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره (مادها) از لحاظ شکل (با کمی تفاوت) با پوشاک مردان یکسان است.»10 وی در ادامه برای توضیح نقوش بر جای مانده می نویسد: «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می شوند. به نظر می رسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»11 دوره پارسی ها (هخامنشیان) پارسی ها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمی خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»12 دوره اشکانیان در این دوره نیز همانند گذشته، حجاب زنان ایرانی کامل بوده است. در این باره چنین می خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشته اند که روی اولی می پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»13 در جای دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانی به رنگ های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می پوشانیده است.»14 در کتاب «پارتیان» نیز آمده است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو بر تن می کردند، با شنلی که بر سر افکنده می شد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر می آویختند.» دوره ساسانیان در این دوره اردشیر پسر بابک با استفاده از ضعف اشکانیان، سلسله ساسانیان را بنیان نهاد و دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکده های ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره که احکام دینی زرتشتیان در کشور اعمال می شده است، همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است.»15 حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتی داشت که «حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده شده است.»16 برای اثبات توجه زنان در این دوره به حجاب، کافی است این نقل تاریخی را از منابع اسلامی مرور کنیم: هنگامی که سه تن از دختران کسری، پادشاه ساسانی، را با ثروت فراوانی از اموال، برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی را در برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب، خود را پوشانده بودند، ایستاندند، خلیفه دستور داد، با آوازی بلند بر آنان فریاد کشند که: پوشش از چهره برگیرید تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران پول بیشتری به پای آنها بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند و مشت بر سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. خلیفه خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد، در حالیکه شاهزادگان ایرانی می گریستند. حضرت علی(علیه السلام) به عمر فرمودند: در رفتارت مدارا کن؛ از پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود : «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید». عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت علی (علیه السلام) آتش خشمش فرو نشست. سپس حضرت اضافه کرد: «با دختران ملوک نباید معامله دختران بازاری (کنیزان) کرد.»17 3. پوشش زن در ادیان بزرگ الهی حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام) در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیه السلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب تورات چنین می خوانیم: «"رفقه" چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید.»18 از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد. حجاب در آیین یهود در اصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»19 حجاب در آیین مسحیت در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح می کند: «اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. از این جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.»20 پس در جایی که برای دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازم تر خواهد بود. و نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه.» 21 پی نوشت ها: 1ـ علی اکبر علویقی، زن در آیینه تاریخ؛ اگر منظور نویسنده این است که حجاب یک امر فطری است و بر اثر یک رسم اکتسابی به وجود نیامده، ما هم قبول داریم، ولی نمی توان پذیرفت دین موجد حجاب نبوده است؛ زیرا اولاً دوران پیش از مذاهب، پیش فرض باطلی است. چون بنا بر آموزه های دینی، اولین انسان خود پیامبر و دارای مذهب بوده است، ثانیاً اگر حجاب را جزئی از تعلیمات مذهب بدانیم، به فطری بودن آن نقصی وارد نکرده ایم، زیرا تعالیم دین با فطرت انسان هماهنگی کامل دارد، چنانچه آیه 30 سوره روم بدان اشاره دارد. 2ـ به نقل از دایرة المعارف القرن العشرین، 1923. 3ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 520. 4ـ همان، ص 336. 5ـ همان، ص 340. 6ـ همان. 7ـ همان، ص 434. 8ـ به نقل از دایره المعارف القرن العشرین، 1923. 9ـ تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 490. 10ـ ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان، ص 51. 11ـ همان، ص54. 12ـ همان، ص 56. 13ـ جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانی، ص 194. 14ـ همان، ص 197. 15ـ همان، ص 114. 16ـ علی سامی، تمدن ساسانی، ج1، ص 186. 17ـ السیرة الحلبیه، ج 2، ص 234. 18ـ سفر پیدایش، باب 24، آیه 64 و65. 19ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، ص 461. 20ـ باب11، آیه 3تا14. 21ـ باب دوم، آیه 9تا 11.


برچسب ها :

نظر مراجع تقلید درباره چادر مشکی آیت الله بهجت (ره): این اقدام باطل است. آیت الله صافی گلپایگانی: نظر مذکور صحیح نیست و مفاسد بسیار دارد. متأسفانه در این زمان عده‌ای اصرار بر آشکار شدن مفاتن زن و خروج او از س‌تر و عفاف که حفاظ شخصیت و ارزش و متانت اوست، دارند؛ مع الاسف می‌خواهند این امر را اسلامی جلوه دهند، در حالی که اسلامی نیست. آیت الله فاضل لنکرانی (ره): چادر مشکی بهترین نوع حجاب است و پوشیدن لباسهایی که جلب توجه کند، حرام است. آیت الله مکارم شیرازی: با توجه به اینکه در حال حاضر رنگ مشکی برای حفظ پوشش زنان بهتر است، کراهت آن ثابت نیست. 4- الف) پوشیدن جوراب نازک و بدن نما برای خانم‌ها در بیرون از منزل و انظار نامحرمان چه صورتی دارد و بیرون گذاشتن موهای سر از چادر در مقنعه توسط خانم‌ها در دید نامحرمان چگونه است؟ آیت الله خامنه‌ای: پوشیدن بدن از نامحرمان بر زن واجب است و چنین جورابهایی برای حجاب شرعی واجب کفایت نمی‌کند و پوشیدن تمام موی سر در برابر نامحرمان واجب است. ب) آرایش زنان در خیابان‌ها و بیرون گذاشتن مقداری از مو‌ها و پوشیدن جوراب بدن نما و لباسهای محرک چه صورتی دارد؟ آیت الله فاضل لنکرانی (ره): حرام است. آیت الله بهجت (ره): حرام است. آیت الله صافی گلپایگانی: حرام است. آیت الله مکارم شیرازی: بدون شک جایز نیست. آیت الله تبریزی: جایز نیست. آیت الله سیستانی: جایز نیست. ج) پوشیدن جوراب نازک برای خانم‌ها در مقابل نامحرم چه صورتی دارد؟ آیا با پای بدون جوراب، حضور در مقابل نامحرم جایز است؟ آیت الله خامنه‌ای: جوراب نازک اگر به گونه‌ای باشد که جوراب محسوب نمی‌شود، حضور با چنین جورابی در حضور نامحرم جایز نیست. آیت الله بهجت (ره): خیر، جایز نیست. آیت الله مکارم شیرازی: الف: اگر به قدری نازک باشد که پای آن‌ها معلوم باشد برای پوشیدن کافی نیست. ب: سزاوار است کف و روی پای خود را نیز بپوشاند. آیت الله صافی گلپایگانی: هیچ یک از دو مورد جایز نیست. آیت الله سیستانی: جایز نیست. آیت الله سبحانی: جایز نیست. 5- در صورتی که زن می‌داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دستهای معمولی زینت نشده او نگاه می‌کند، در این فرض پوشاندن صورت و دست‌ها لازم است یا خیر؟ آیت الله خامنه‌ای: در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند. آیت الله بهجت (ره): پوشاندن دست و صورت مطلقاً بنا بر احتیاط لازم است. آیت الله تبریزی: بلی در این صورت بنا بر احتیاط، پوشاندن لازم است. آیت الله صافی گلپایگانی: دست و صورت بنا بر احتیاط واجب باید پوشیده شود (جامع الاحکام 2/165). آیت الله فاضل لنکرانی (ره): بلی پوشاندن آن لازم است. 6-الف) پوشیدن مانتوهای کوتاه، تنگ و رنگارنگ با رنگهای روشن که جلب نظر نامحرم را می‌کند چه صورت دارد؟ متأسفانه در برخی شهر‌ها آموزش و پرورش پوشیدن مانتو‌ها با رنگ روشن را توصیه می‌کند. آیت الله بهجت (ره): هر چه جلب نظر نامحرم کند، جایز نیست. آیت الله صافی گلپایگانی: با فرض اینکه نظر نامحرم را جلب کند در مرآ و منظر نامحرم جایز نیست. آیت الله تبریزی: چنانچه زن لباسی بپوشد که زینت حساب شود، باید آن لباس را هم از نامحرم بپوشاند. آیت الله سیستانی: لازم است که آن را از نامحرم بپوشانند. آیت الله مکارم شیرازی: در صورتی که تنگ و چسبان و زینتی نباشد و تمام بدن زن به جز گردی صورت و دست‌ها تا مچ پوشیده باشد، اشکالی ندارد ولی چادر حجاب بر‌تر است. ب) پوشیدن مانتوهای تنگ و کوتاه توسط زنان که حجم بدن آن‌ها پیداست، از نظر شرعی چه صورتی دارد؟ آیت الله خامنه‌ای: اگر موجب جلب توجه نامحرم یا باعث فساد و ارتکاب حرام گردد جایز نیست. آیت الله بهجت (ره): اگر موجب ریبه باشد حرام است. آیت الله مکارم شیرازی: جایز نیست. آیت الله صافی گلپایگانی: پوشیدن مانتو به نحو متعارف امروز کافی نیست علاوه بر اینکه مانتو مفاتن بدن و برجستگیهای آن را نمی‌پوشاند و در انظار اجانب مَعرَضیَّت برای فساد دارد و صورت و دست هم پوشیده نمی‌شود و بهترین پوشش چادر است که تمام مفاتن بدن را از نظر نامحرمان حفظ می‌کند. آیت الله سیستانی: پوشاندن آن از نامحرم لازم است. آیت الله سبحانی: حجم بدن زن باید پوشیده باشد. 7- حضور زنان در کوچه و بازار، بدون وجود ضرورت و سر و کار داشتن بیش از حد با نامحرمان چگونه است؟ آیت الله فاضل لنکرانی (ره): مناسب نیست، بلکه در بعضی موارد جایز نیست. آیت الله صافی گلپایگانی: خلاف سنن اسلامی و التزام به عفت و پرهیز از اختلاط با بیگانه است. آیت الله تبریزی: مقتضای عفت آن است که از صحبت با نامحرم در غیر موارد حاجت پرهیز نماید و نیز در کوچه و بازار در صورتی که در معرض نگاه نامحرم باشد به غیر از مقدار حاجت و ضرورت مکث ننماید. آیت الله بهجت (ره): جواز و عدم جواز، دائر مدار اشتمال بر حرام و عدم آن است. آیت الله سیستانی: اگر با رعایت احکام شرع باشد اشکال ندارد اگر چه بهتر ترک است. آیت الله مکارم شیرازی: در برخورد و گفتگو با نامحرمان به گفتگوهای عادی اکتفا کنند. 8- در مجالس عروسی و زنانه، زنان لباسهایی را می‌پوشند که نیمه عریان بوده و روز به روز هم این پوشش‌ها رقیق‌تر و نامناسب‌تر می‌گردد. پوشش این لباس‌ها که غالباً الگوگیری از مدلهای غربی و کفار می‌باشد اگر تشبه به کفار محسوب شود، چه صورتی دارد؟ آیت الله مکارم شیرازی: این گونه پوشش‌ها از نظر شرعی اشکال دارد حتی اگر در مجالس زنان باشد. آیت الله فاضل لنکرانی (ره): اگر عرفاً تشبه به کفار باشد حرام است و الا مناسب نیست که زنان حتی در بین خود از این لباس‌ها که باعث از بین رفتن حیا می‌شود، استفاده کنند. آیت الله سبحانی: هر‌گاه مایه فساد و یا ترویج فساد است خودداری کند. توصیه این است که انسان از غربزدگی به جایی نمی‌رسد و پوشیدن لباس غربیان مایه ترقی نیست، سبب ترقی، علم و ایمان است. آیت الله نوری همدانی: تقلید از غرب کار صحیحی نیست و بر زنان لازم است مسئله پوشش اسلامی را کاملاً رعایت نموده و خود را از نامحرم حفظ نمایند. 9- اگر مردی همسرش را به حجاب اسلامی ملزم نکند آیا فاسق محسوب می‌شود؟ آیت الله خامنه‌ای: فی نفسه موجب فسق نیست. آیت الله فاضل لنکرانی (ره): طبق شرایط و مراحل امر به معروف و نهی از منکر عمل کند. آیت الله صافی گلپایگانی: اگر در این خصوص بی‌تفاوت باشد فاسق است. آیت الله مکارم شیرازی: واجب است امر به معروف و نهی از منکر را در این زمینه عمل کند. آیت الله تبریزی: وظیفه هر شخصی است که اهل و عیال خود را از گناهان باز دارد و بدون احراز عدم عذر با احتمال صحت نمی‌توان کسی را فاسق دانست. والله العالم. آیت الله سیستانی: صرف عدم الزام موجب فسق نیست. آیت الله بهجت (ره): اگر در حجاب نداشتن او شریک باشد مثل اینکه به او اجازه خروج از منزل را بدهد، بله فاسق می‌شود. 10-آرایش زنانه توسط مردان مثل زیر ابرو برداشتن یا بند انداختن صورت و امثال آنچه صورت دارد و کسب درآمد از این راه چگونه است؟ آیت الله فاضل لنکرانی (ره): اگر عرفا آرایش جنس مخالف تلقی شود جایز نیست و درآمد آن هم جایز نیست. آیت الله صافی گلپایگانی: جایز نیست و اجرتش نیز حرام است. آیت الله مکارم شیرازی: همه این‌ها حرام است. آیت الله تبریزی: آرایش زن توسط مرد حرام است و اگر مرد خودش را همانند زنان بیاراید، باید بداند که از اموری که به فساد جامعه و دعوت به گناه و پستی مؤمن و احیاناً مَعرَضیَّت انجام کبائر یا عمل برخلاف احتیاط واجب می‌انجامد، باید پرهیز شود و درآمد آن کار حلال نیست. آیت الله بهجت (ره): تشّبه مرد به زن جایز نیست و درآمد آن هم به حکم آن است. آیت الله سیستانی: جایز نیست. 11- آرایش سر و صورت توسط مردان با الگوگیری از مدلهای غربی و ماهواره‌ای چه صورتی دارد و کسب درآمد آرایشگران از این راه چگونه است؟ آیت الله مکارم شیرازی: این گونه کار‌ها از نظر شرعی خالی از اشکال نیست. آیت الله فاضل لنکرانی (ره): اگر عرفاً تشبّه به کفار باشد یا مفسده دیگری بر آن مترتب شود جایز نیست. آیت الله سبحانی: هر‌گاه عنوان تشبّه به کافران پیدا کند حرام است. آیت الله نوری همدانی: تشبّه به آنان کار صحیحی نیست، مسلمانان نباید از غرب تقلید کنند.


برچسب ها :

حجاب و عفاف از نگاه آیات و روایات خواهرم! سرخی خونم را نزد سیاهی چادرت به امانت میگذارم، پس امانتدار خوبی باش. قصاب و زن همسایه (عاقبت شوم بد حجابی ) یکی از قضات دادگستری نقل می‌کند: در یوسف آباد تهران، خانواده‌ای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمی‌کرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره می‌رود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچه‌ها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون می‌رود. پس از گذشت چند ساعت، بچه‌ها از بازی خسته شده و شروع به گریه می‌کنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچه‌ها طول می‌کشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچه‌ها می‌گیرد و بچه‌ها می‌گویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله می‌رود و پرس و جو می‌کند؛ ولی قصاب اظهار بی‌اطلاعی می‌کند. آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی می‌رود و جریان را تعریف می‌کند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش می‌کنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بی‌اطلاعی کرد. مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا می‌بردند، رفتند. هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو می‌یابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند. سرانجام با پی‌گیری‌های دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که: این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمی‌کرد و سر و سینه خود را نمی‌پوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونه‌ای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا به وادار کرد کامی از آن زن بگیرم. او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره می‌لرزید، اما چاره‌ای نداشت. در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوان‌ها را نیز در فلان منطقه خاک کردم. این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمی‌کرد که بدحجابی می‌تواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد. با تخلیص، نقل از «فرشتگان زمین». ص 34 ـ تألیف عباس رحیمی، نشر جمال، قم، 1385.به نقل از گنجينه عفاف: مهدى نصيريان دهزيري


برچسب ها :

نظرات جالب علیرضا پناهیان درباره حجاب نظرات جالب علیرضا پناهیان درباره حجاب ‌؛ مد و فشن ؛ و طرح امنیت اجتماعی معتقدم که وجود قوه قهریه در جامعه لازم است و فلسفه وجود آن هم بکار گرفته شدن آن در برخی موارد است اما اینکه آیا حرکت نیروی انتظامی بعد از کار فرهنگی صورت گرفته است یا خیر مسأله دیگری است. بسیار روشن است که چنین اتفاقی رخ نداده و کار فرهنگی مناسبی در این زمینه انجام نشده است حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان یکی از وعاظی است که توانسته با تکیه بر ادبیات و نگاه متفاوتش، ارتباط خوبی با جوانان برقرار کند و در مدت نزدیک به 15 سال فعالیت تبلیغی جوانان زیادی را به مجالس وعظ و خطابه بکشاند. پناهیان با حضور مؤثر خود در دانشگاه ها توانسته به جوانان زیادی جنبش و جوش تعمق دینی را منتقل کند که این امر او را به یک روحانی مشهور در تبلیغ مفاهیم دینی تبدیل کرده است. پایگاه خبری برنا با او درباره طرح امنیت اجتماعی، مسأله حجاب و مسأله ارتباط جوانان و روحانیت و ... به گفت و گو نشسته است که می خوانید: اگر شما مسئول نیروی انتظامی بودید چگونه طرح امنیت اجتماعی به خصوص در بخش مبارزه با بد حجابی را اجرا می کردید؟ به طور مطلق نمی توان در مورد این شیوه از عملکرد نیروی انتظامی در برخورد با مسائل اجتماعی صحبت کرد. معتقدم که وجود قوه قهریه در جامعه لازم است و فلسفه وجود آن هم بکار گرفته شدن آن در برخی موارد است اما اینکه آیا حرکت نیروی انتظامی بعد از کار فرهنگی صورت گرفته است یا خیر مسأله دیگری است. بسیار روشن است که چنین اتفاقی رخ نداده و کار فرهنگی مناسبی در این زمینه انجام نشده است. بسیاری از سازمان ها و نهادهای فرهنگی که در این باره مسئولیت دارند باید پاسخگو باشند. بنده معتقدم باید یک بررسی اجتماعی دقیق از ریشه این بزه های اجتماعی صورت بگیرد و حداقل به ریشه ها هم، هم عرض سرشاخه ها پرداخته شود. به نظر می رسد در بسیاری از موارد جوانانی که توسط نیروی انتظامی در طرح امنیت اجتماعی به خاطر حجاب مورد بازخواست قرار می گیرند. رفتارهای غلط و نادرست برخی از پرسنل نیروی انتظامی را که به خشونت متوسل می شوند به حساب اسلام می گذارند و در ناخودآگاه نسبت به اسلام موضع می گیرند و دچار شریعت گریزی می شوند. این حقیقت را چگونه ارزیابی می کنید؟ بنده از یک جوان دانشجویی خبردارم که به تازگی درسش را در خارج از کشور تمام کرده بود و به کشور برگشته بود. این جوان با خواهرش برای تفریح به یکی از پارکهای تهران رفته بودند و احتمالا خواهرش وضع حجاب درستی نداشته است. این جوان، جوان فعال و خوبی بود اما نه به گونه ای که از دور معلوم باشد که مذهبی است. در این جریان افرادی که ظاهرا از نیروهای انتظامی نبوده‌اند با ایشان برخوردی داشته اند و از اینها سوال کردند که شما با هم چه نسبتی دارید و چند سوال مشابه دیگر و بالاخره بحث و جدل بالا کشیده بود و رفتار های تندی با این جوان شده بود. این جوان پیش بنده آمد و قضیه را برای من تعریف کرد و بنده هم با توجه به روحیه انصافی که در او سراغ داشتم سعی کردم توضیحاتی بدهم و چند نکته را برای او بازگو کردم اما در ذهن این جوان به خاطر این گونه برخوردها یک نگاه منفی نسبت به دین شکل گرفته بود که بسیار باعث تاسف شد و با خودم آرزو کردم ای کاش حتی یک مورد از اینگونه اشتباهات هم رخ نمیداد تا ما حتی یک مورد از امثال این بازتابهای منفی را نداشتیم. اما بالاخره این برخوردهای نیروی انتظامی فوایدی هم دارد مثل این که جلوی برخی هوس رانی ها در جامعه گرفته می شود و این نکته مثبتی است. در هر حال هر دو گزینه در ذهنم می آید یعنی کار فرهنگی و برخورد جدی و انتظامی اما اگر می توانستم به مسئولین نیروی انتظامی دسترسی داشته باشم دوست داشتم که به آنها بگویم برای کاهش بار منفی اقدامات اینچنینی باید هزینه های بسیاری پرداخت از آموزش دان نیروها تا برنامه ریزی های متعدد برای کار فرهنگی؛ اما چند پیشنهاد اساسی به ذهنم می رسد که شاید بتواند آثار منفی را کاهش دهد یکی اینکه با جریان های اصلی که فساد را در جامعه ترویج می کنند برخورد شود و دیگر اینکه به کار فرهنگی متناسب نیز پرداخته شود. به عنوان مثال نیروی انتظامی قبل از اینکه بخواهد در معابرعمومی با بعضی از مردم برخورد کند حداقل یک سال کار فرهنگی انجام دهد و در این مدت چند سریال خوب بسازند که در این ها به شیوه هنرمندانه نیروی انتظامی را محبوب و منطقی جلوه بدهند و نجات بخش بودن برخی از عملکردهایشان را برای مردم نمایش بدهند و بعد با یک موقعیت اجتماعی بهتری حرکت خود را انجام دهند . ما باید به افکار عمومی احترام بگذاریم و حتی اگر کار درستی انجام می دهیم با ید به فکر اقناع افکار عمومی باشیم ما نباید تمام بار فهم فعالیت هایمان را به دوش افکار عمومی بیاندازیم. یکی دیگر از مسائلی که در مورد طرح اخیر نیروی انتظامی به نظر می آید نام "گشت ارشاد" است که به نظر نامناسب می آید. ارشاد اساسا یک کار پلیسی نیست و این اجرای قانون و ایجاد نظم است اصالتا یک کار ارشادی نیست. در ماشین "گشت ارشاد" باید چند کارگردان نشسته باشند و ببینند چگونه باید مردم را به وسیله هنر ارشاد کرد. ضمن اینکه نمی‌توان فعالیت های نیروی انتظامی را به صورت مطلق نفی کرد چون حرکت نیروی انتظامی می‌تواند جلوی برخی مفسدان و سوء استفاده‌چی‌های حرفه‌ای را بگیرد. ولی باید اذعان داشت که برنامه‌ریزی‌های مقدماتی فرهنگی، اقدامات فرهنگی پیش گیرانه و برخورد با ریشه‌ها و علل برای انجام این اقدامات بسیار مهم است و مردم همه باید در جریان این مجموعه باشند طبیعتا مردم وقتی فعالیت در یک شاخه را ببینند برایشان بازتاب منفی خواهد داشت. به نظر شما روشهای انتظامی که فقط می تواند به اصلاح وضع ظاهری در کوتاه مدت منجر شود تا چه میزان کارآمد است و آیا برنامه ریزی های بلند مدت که شاید نتوانند در کوتاه مدت اثر ظاهری داشته باشند تأثیر بیشتری ندارند؟ بنده در امر حجاب حتی با برنامه هایی که در کوتاه مدت جواب می دهد به شرایطی موافقم به دلیل این که در همین کوتاه مدت فرصتی برای بازگشت به فطرت پدید می آید و در این فضای به ظاهر سالم فرصتی برای ارتقای اندیشه پدید می آید که انگیزه های فطری در مورد حجاب برانگیخته شود و نباید اصالت فطری را فراموش کنیم. این اجبار با هر اجبار دیگری فرق می کند. اگر اجبار خلاف طبیعت باشد پتانسیلی را علیه خودش مخفی می کند و بعد از جای دیگر سر باز خواهد کرد. اما چگونه عمل کردن مهم است و هر نوع اجباری معلوم است که جواب نمیدهد. منظور شما فطرت است یا طبیعت، به نظر می رسد که طبیعت زن اقتضای خود نمایی دارد؟ بنده طبیعت و فطرت را در اینجا به یک معنا میگیرم نمیخواهم فعلا به تفاوت آنها نگاه کنم. طبیعت و فطرت زن در مجموع اقتضای خودنمایی به معنای بی بندو باری ندارد. خودنمایی زن بسیار حساب شده و هدفمند است و با دیگر روحیات مثبت او هماهنگ عمل می‌کند که معمولا منجر به بی‌بندوباری نمیشود. اصل وجود خودنمایی در زن هم نباید به فساد و هرزه‌گی تفسیر شود. باید جهت پیدا کند و معمولا هم جهت پیدا می‌کند. در هر حال اجبار در برخی از موضوعات ارزشی که جنبه حقوق عمومی دارند تحت شرایطی جایز است. به عنوان مثل اگر راننده ای به صورت مدام و نابجا از بوق استفاده کند و باعث سلب آسایش دیگران شود نیروی انتظامی حق دارد با آن برخورد کند. این مسئله سلب آسایش عمومی را در برخی از موضوعات ارزشی هم می توان مشاهده کرد مانند می گساری علنی در جامعه. با می گساری علنی به دلیل این که صرفا یک حکم دینی است برخورد نمی شود بلکه به این دلیل با این رفتار مقابله می شود که یک نوع تعدی به حقوق اجتماعی از نظر فرهنگی و روانی است. آیا این امر را با احکام غیر تعزیری اسلام مانند حجاب برابر می دانید؟ بحث بنده در مورد احکام تعزیری و غیر تعزیری نیست سوال بنده این است که آیا قوه قهریه می تواند در جایی که حقوق دیگران ضایع می شود وارد عمل شود و بازدارنده باشد یا خیر؟ اگر قوه قهریه حق ورود در چنین مسائلی داشته باشد و به همین دلیل می‌تواند با مردم آزاری یک وسیله نقلیه مقابله کند آنگاه می تواند در برخی عرصه های فرهنگی و ارزشی نیز به همین مجوز وارد عمل شود. نمونه های این کار را در کشورهای دیگر دنیا هم می بینیم. مثلا قانونی در برخی از کشورهای غربی وجود دارد که تا چند صد متری مسجد، کنیسه یا کلیسا حق احداث انواع عیاشخانه وجود ندارد چون دولت می داند که برای ایجاد آرامش در فضا باید مانع اخلال فضای خوش گذارانی غیر معنوی در فضاهای معنوی شود تا آرامش از بین نرود. حتی در برخی ممالک شراب خوری علنی ممنوع است در جامعه ما هم همینطور است اگر ما برخی مسائل را می خواهیم کنترل کنیم به خاطر بعد تعدی حقوقی است که دارد نه صرف ارزش های دینی. بنده به دلیل صیانت از دین نیست که با بخشی از کارهای نیروی انتظامی موافقم بلکه به دلیل برخی از امور که مربوط به حوزه حقوق عمومی است قائل به این فعالیت ها هستم. لزوما نباید این کارها را به نام ارزش‌های اسلامی انجام داد. بارها خدمت مسئولین محترم آموزش عالی هم عرض کردم که مثلا اگر در کمیته انضباطی در دانشگاه ها به کسی به خاطر بد حجابی حکمی داده می شود نباید در حکم بنویسند به خاطر عدم رعایت شئونات اسلامی بلکه باید بگویند به خاطر عدم رعایت شئونات دانشگاهی و الا نماز از حجاب بالاتر است اما به چه دلیل است که ما نماز را یا مثلا نماز جمعه را اجباری نمی کنیم و اگر کسی مخفیانه مرتکب گناه شود حتی حق تجسس و افشا نداریم. پس ما به خاطر حفظ مطلق ارزش ها نیست که از شیوع برخی رفتارها جلوگیری می کنیم بلکه به خاطر مسئله حقوق عمومی است. بنده بر اساس مبنای خودم دخالت قوه قهریه را در برخی از امور فرهنگی که ظاهر ارزشی دارند مجاز، بلکه لازم می دانم اما نه به خاطر حفظ و صیانت ا زدین بلکه به خاطر صیانت از حقوق عمومی و تبعا روشن است که دین با زور حفظ نمی شود. با این رویکرد می توان محدودیت هایی که دولت هایی مثل فرانسه و ترکیه برای استفاده از حجاب در دانشگاه ها طرح کرده اند را توجیه کرد. آن ها نیز برای حفظ نظم عمومی و عدم تعدی به حقوق دیگران این قوانین را وضع می کنند. آن ها دارند مبنای غلطی را تعریف می کنند و غلط هم اجرا می کنند. مثلا اگر کسی یک عمامه هندی بر سرداشته باشد و مظهر دین هندو باشد با او مخالفتی نمی کنند و بسیاری از مظاهر دینی دیگر را آزاد گذاشته اند و در قانون اساسی هم نوشته اند مسئله پوشش آزاد است اما همین که این پوشش رنگ اسلام را می گیرد با آن مخالفت می کنند و با تبعیض عمل می کنند ضمن این که ما در جامعه خودمان نگفته ایم که جلوی مظاهر ادیان دیگر را می گیریم. آیا انتهای این مسیر به حجابی که مد نظر اسلام است منتهی می شود یا خیر؟ اگر نشود هم مهم نیست به خاطر این که حجابی را که اسلام می خواهد با نیروی انتظامی نمی تواند تامین شود. او می تواند مقابل برخی از بی‌بند و باری‌ها در حجاب را بگیرد. همانطور که عرض کردم احتیاج به نگاه درست و کار فرهنگی مناسب است بعضی از اوقات نگاه غلط عملکرد خوب را هم زیر سول می برد وقتی در کنار این فعالیت حداقل کارفرهنگی انجام نشده است طبیعتاً بازتاب منفی در پی خواهد داشت اما بنده اصل این حرکت را در شرایط و موقعیت خود و با نگاه درست نمی‌توانم به طور مطلق نفی کنم. آینده مسئله حجاب به کجا خواهد رسید؟ اگر مقدمات فرهنگی را پیش بینی نکنیم و اقدامات شایسته را انجام ندهیم و خودمان با برنامه های فرهنگی که به جامعه وارد می کنیم همیشه نقش مخرب در زیر ساخت های فرهنگی داشته باشیم در نتیجه موقتا در امر حجاب شکست خواهیم خورد. چون بعدا کسانی می‌آیند و عاقلانه‌تر از این ارزش دفاع می‌کنند و مردم هم استقبال خواهند کرد. چون حجاب یک ارزش فطری عقلانی است یعنی یک ارزش دینی. و اگر حجاب یک حکم اسلامی و یک ارزش فطری نبود همین الان همین حداقل را هم نداشتیم. همین الان هم اگر شکست نخورده ایم نه به دلیل این است که اقدامات حساب شده ای داشته ایم بلکه به این دلیل است که مردم وقتی به فطرت اسلامی و فرهنگ بومی خود رجوع می کنند حجاب را می یابند به نظر بنده این مقدار حجابی که در جامعه ما وجود دارد معجزه است و علامت اوج رشد فرهنگی جامعه ماست مگر ما چه خدمتی برای حجاب کرده ایم ، ما چه خدمت شایسته‌ای به بیان فلسفه، آثار و فواید روانی این حکم انجام داده ایم کدام بیان زیبا را داشته ایم و این مقدار حجابی که در جامعه ما وجود دارد بیشتر ناشی از فطرت پاک زن ها و ارتباط معنوی آن ها با مسئله حجاب است و الا ما خدمت چندانی نکرده ایم. امروزه حتی نسبت به اول انقلاب هم وضعیت حجاب ما وزین‌تر است برای اینکه در آن زمان جو اول انقلاب اقتضای حجاب می‌کرد ولی الان آن جو نیست بلکه کمی جو ضد حجاب هم هست، پس این مقدار حجاب موجود چیزی جز یک معجزه معنوی نیست ما حتی یک فیلم خوب در خدمت حجاب و بنیاد خانواده نداریم. بله اگر اقدامات ریشه‌ای‌تر صورت نگیرد کم‌کم چهره حجاب که به سهولت می‌تواند در جامعه محبوب باشد مخدوش خواهد شد. چگونه فکر می کنید حل معضل حجاب مسئله ای سهل است با اینکه 30 سال از انقلاب می‌گذرد و تلاش‌های بسیاری برای ساماندهی این امر شده است هنوز با مشکل مواجهیم آیا شما راه حل ساده‌ای برای این کار سراغ دارید؟ اولا حجاب پیچیدگی ها و ظرافت هایی دارد که بیشتر از کلام باید از هنر برای تبیین آن استفاده کرد. فیلم های خارجی ای وجود دارد که حجاب را خیلی بهتر از ما به تصویر کشیده اند. و امروزه ما ابزار فرهنگی خوبی داریم و باید از آن ها استفاده کنیم و بار را به دوش کلام و خطابه نیاندازیم که تقسیم کاری غیر منطقی است. ثانیا بسیاری از اوقات پرداختن مستقیم به بحث حجاب مانند این است که از وسط بحث شروع کرده باشیم و انسان عاقل هیچگاه از وسط بحث شروع نمی کند. حجاب به سهولت قابل توسعه است ولی باید از خانواده و بحث های مربوط به روابط و عواطف و ضوابط خانواده‌گی شروع کنیم. بحث های خانواده و رابطه زن و مرد در جامعه ما به خوبی مطرح نمی شود و ما می خواهیم از سرشاخه ها ایراد بگیریم وقتی که در جامعه ما یک نوع فرهنگ غربی در برخی از شئون خانواده نفوذ کرده باشد و هیچکس جرأت نزدیک شدن به آن ها را نداشته باشد نتیجه ای غیر از این نخواهیم دید. باید اول از خانواده شروع کرد و مناسبات خانوادگی را درست کرد. باید محبت پدر به دختر ، پدر به همسر و احترام مادر به پدر و اطاعت فرزند از پدر در خانواده دیده شود تا خودبخود بی حجابی رفع شود. اما وقتی که ریشه درست نشده است و ما توقع درست شدن سرشاخه ها را داریم طبیعی است که به نتیجه نمی رسیم باید دانست که برخورد مستقیم با مسئله حجاب نه تنها از طریق قوه قهریه راه حل اصیلی نیست و بر اساس ضرورت ها لازم می شود بلکه برخورد تبلیغاتی مستقیم با حجاب هم اصیل نیست ما باید مقدمات حجاب در جامعه را ترویج دهیم و آن وقت حجاب به عنوان یک نتیجه سهل خود را نشان خواهد داد. ترویج مدگرایی و" فشن" در زمینه حجاب که اخیرا در کشور وسعت گرفته است را چگونه ارزیابی می کنید؟ ضمن این که بنده مدگرایی را برای حجاب با فلسفه آن تا حدودی مغایر می دانم ولی معتقدم نباید از احکام اسلامی پا را فراتر گذاشت حجاب اگر حجاب باشد اصلش تامین شده است و اگر درخودش مدهایی داشته باشد که صرفا مغایر با برخی از آداب حکم حجاب باشد ولی با خود حکم مغایر نباشد اشکال چندانی نخواهد داشت یعنی نیازی به برخورد قانونی ندارد. و شاید بتواند در مقطعی به جا انداختن مسئله حجاب کمک کند و بحران بدحجاب را کاهش دهد. مگر همین چارد ملی محصول یک مد در حجاب نیست که امروزه به عنوان یک الگو در آمده است ضمن این که مدگرایی در زمینه حجاب با حفظ فلسفه حجاب تنوع چندانی نمی تواند داشته باشد و برخی از این تنوع ها هم لطمه نمی زنند. اما به هر صورت معتقدم که مدگرایی‌های رایج تا حدودی با فلسفه حجاب مغایر است. مدگرایی ممکن است به فرهنگ اخلاق و آداب حجاب لطمه بزند اما به عنوان یک راهبرد کارآمد در سطح جهانی است. اقبال نسبت به منبرهای شما بر اساس ادبیات متفاوتی بود که حضرتعالی در منبرها به کار می‌بردید آیا شما مواظب هستید که منبرهای شما به تکرار نیفتد؟ ارزیابی خودتان چیست؟ آیا به روش‌های تازه‌ای برای ارتباط با مخاطب فکر کرده‌اید؟ اگر چه فعالیت در فضای افکار عمومی با توجه به وضعیت پویا و متحرکی که در زمینه ادبیات و سطح افکار نیاز به تسلط بر شیوه‌ها و روش های گوناگون دارد اما باید به چند نکته بسیار مهم توجه کرد. در زمانی که بنده ارتباط تبلیغی خود را با مخاطبان آغاز کردم دنبال روش خاصی که برای آنها نقش بازی کنم نبودم شاید این اقتضا می‌کرد از هیچ روش خاصی تبعیت نکنم و به زبان خودم . به زبان مردم با مردم حرف بزنم و اگر ارزشمند ترین قشر جامعه برای تبلیغ دین جوانان هستند با آنان صحبت کنم. نتیجه آن این سبک حرف زدن شد. اما معتقدم آنچه باعث اقبال شد فقط زبان و ادبیات نبود. امروزه دیگر رواج دارد و زیادند کسانی که با ادبیات محاوره ای با مردم صحبت می کنند و جوان ها هم حرف آن ها را خوب می فهمند و اتفاق فوق‌العاده‌ای هم نمی‌افتد. چون باید به معانی هم توجه داشت. هر کسی که از اصطلاحات محاوره ای مانند "عزیز دلم" و یا "حالشو گرفت" استفاده کند سخنش نمی گیرد. بنده توجه کردم که جوانان به مغز کلام بیشتر توجه دارند اینکه در کلام لطیفه بگویی یا نه کمتر مورد توجه آنان است. فکر می کنم اگر صحبت های بنده مورد توجه واقع شده دردهای جوانان بوده است که در اندازه‌های درکشان برای آن‌ها بیان شده است. جوانها مایلند برای پرسش‌های معلوم و نامعلوم خود پاسخ‌های دقیقی بیابند آنهم به گونه‌ای نظام مند که ساختار فکری آنها را شکل دهد. و معمولا بسیار هوشمندانه هم قضاوت می‌کنند نباید عامل اقبال آنها را در حد زبان و ادبیات پایین آورد. البته بنده برای اینکه ادبیات خود را به روز نگه دارم همیشه در فضاهایی با جوانان به گفت و گو و گعده دوستانه پرداختم و در رفقای من بعضی ها بوده اند که اینقدر به شیوه" لاتی" صحبت می کردند که من در سراسر گفتگو غرق جریان چگونگی تفاهم و انتقال معانی در بین آن ها می شوم که اگر بنده بخواهم بالای منبر کمی آسوده تر صحبت کنم و خودم را رها کنم خیلی بیشتر از اینها باید" لاتی" حرف بزنم و قدرت این کار را دارم که با ادبیات عامه حرف های دین را بزنم ولی یک سلسله عوامل اجازه این کار را نمی دهد. قبلا بنده فرصت و فراغت بیشتری داشتم و راحت یک گوشه ای برای خودم حرف می زدم بعدا که کار گرفت نقادی های منصفانه و اکثرا غیر منصفانه شروع شد که مجبور شدم یک سری از آداب را رعایت کنم. چون خود این شهرت موقعیتی را ایجاد کرده است که باید رسمی‌تر صحبت کنم. و وقتی که رسمی‌تر صحبت کنم جوانی که می خواهد راحت‌تر مطالب را بشنود فاصله می گیرد. بنده بالای منبر آن جوان را می بینم و می فهمم که باید با او ارتباط برقرار کنم اما نمی توانم چون آناً تبدیل به تکه کلام می‌شود و یا با استفاده از "بلوتوث" ها پخش می شود و اعتراضات دیگران را بر می انگیزد. به من صریحا می گویند دیگر برای تو بد است که اینگونه صحبت کنی، محاسنت دارد سفید می‌شود و یا ... . مسئله بعدی که وجود دارد این است که گروهی از مخاطبان بنده که آن زمان برای آغاز توجه به برخی از ادبیات و طرح برخی از مسائل داشتند امروز فشار می آورند که ما برای ادامه راه چه کار کنیم؟ و آن ها دیگر امروز به هیچ وجه به ادبیات جوان پسند بنده احتیاج ندارند و به مغز کلام صرفا توجه دارند. این افراد ده پانزده سال با پناهیان بوده اند و الان انتظاراتشان تغییر کرده است و آن وقت این افراد وقتی کنار افرادی می نشینند که تازه آمده اند انتخاب برای بنده سخت می شود و بنده میان اینکه با شیوه 15 سال پیش صحبت کنم یا برای افرادی که 15 سال با آن ها بوده ام حرف بزنم مردد می شوم. نکته بعدی این است که خواص جامعه را با مسائلی مواجه می بینم که باید خود خواص را بیشتر مخاطب قرار دهم زمانی ضرورت دارد که با عموم جامعه صحبت کنم ولی گاهی لازم است با خواص صحبت کنم و نمی توانم از این کار منصرف شوم. مثلا مجبور می شوم چند روز کاری را صرف صحبت با طلبه هایی کنم که می خواهند مبلغ شوند و وقتی که می خواهم با این طلبه ها صحبت کنم طبیعی است که عامه با من ارتباط برقرار نکنند. وقتی به بنده گفته می شود که اگر 20 نفر مبلغ قوی تربیت کنی بهتر از این است که این طرف و آن طرف بروی بنده مجبورم مبنرهای خود را کم کنم و به بحث‌های دیگر بپردازم و یا به طراحی راهبردهای فرهنگی برای توسعه معنویت در جامعه بپردازم. همه پیز که با سخنرانی درست نمیشود. اگر بنده بتوانم یک نظام فکری را به برخی مسئولین فرهنگی پیشنهاد بدهم این کار را در جای خود ترجیح می دهم تا اینکه منبر بروم. در مجموع بنده روش و محتوای منابر را تقسیم می کنم بعضی وقت ها صحبتی می کنم که به درد جوانهای قدیمی بخورد و بعضی اوقات صحبتی که مناسب جوانان تازه وارد باشد.در ضمن بنده اشتقالاتی در زمینه نویسندگی هم پیداکرده ام که انشاالله ماحصل آن به زودی درمعرض دید افکار عمومی قرار می گیرد. هر چند عموم فعالیت‌های بنده از سر علاقه‌مندی است و الا لیاقت کافی برای خدمت به دین را ندارم و باید خدا توفیق و اثر بدهد. دفتر هنر و ادبیات دانشجو چیست و به چه قصدی این دفتر را راه اندازی کرده اید؟ معتقدم در عرصه هنر نیاز به برخی تجربه های موفق دینی داریم و برخی از افراد می توانند با خلاقیت های خود دایره این تجربه های خوب را توسعه ببخشند. ما می خواهیم در عرصه هنر زمینه‌ای را ایجاد نماییم که اثر گذار باشد. اگر بتوانیم برخی از نمونه های خوب را تولید کنیم وضع بهتری ایجاد خواهد شد. هدف دیگر این است که بتوانیم تا حدی اندیشه ای را که بتواند از هنر دینی پشتیبانی کند تقویت کنیم و بحث های نظری درباب هنردینی را تئوریزه کنیم. و تا حدی کار نقد محتوایی را رونق بخشیم. البته ادعایی هم نداریم و در حد توان خود و دوستانی که با هم مشغول هستیم تلاش خواهیم کرد. ارزیابی شما از ارتباط روحانیت و جوانان چیست؟ حوزه از نظر قدرت تبلیغی به حد نیازهای جامعه نرسیده است ولی در این سال های اخیر حرکت های بسیارخوبی صورت گرفته است و اگر ما یک نظام آماری داشتیم میزان سخنرانی های موفق طلبه های جوان در دبیرستان ها، هیئت ها، شهرستان ها و روستاها رو به افزایش است و این میزان با 10 سال قبل اصلا قابل مقایسه نیست. اما از آنجا که این اتفاقات در محیط های کوچکی صورت می گیرد خیلی رسانه ای نشده است اما اثر خود را می گذارد و در دراز مدت آثار آن را خواهیم دید فعالیت‌های ارزشمندی هم در زمینه تربیت نیروهای متخصص در امر تبلیغ انجام گرفته است که نتیجه آن افزایش حضور طلاب در آموزش‌های مرکز تخصصی تبلیغ بوده است که نوید آینده بسیار بهتری را می‌دهد. معاونت تبلیغ حوزه فعالیت‌های بسیار خوبی در اعزام حساب شده طلاب مبلغ انجام داده است که در کنار نهادهای دیگر تبلیغی تأثیرگذاری‌های فراوانی به چشم می‌خورد اما نیازها بسیار بیشتر از اینهاست و کارهای انجام نشده فراوان.


برچسب ها :

مخاطب قرآن در بحث حجاب فقط زنان نیستند مدیر دفتر مطالعات و تحقیقات قرآنی با استناد به آیات قرآن امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه را مستلزم پایندی توأمان زن و مرد به حجاب و پوشش دانست. به گزارش ایرنا ، «فرزانه غفاری» مدیر دفتر مطالعات و تحقیقات قرآنی در دومین نشست «حجاب و پوشش در قرآن کریم» گفت: این تصور عامه که عفاف اجتماعی تنها با حجاب زنان حاصل می‌شود، امری اشتباه است. این مدیر اشاره کرد: افزودن جلوه و جاذبه در لباس‌های زنانه و تحمیل آنها به جوامع دیگر به ویژه جوامع شرقی و جهان سوم از جمله ابزارهای استعماری غربی است تا در گام نخست بازارهای خویش را رونق دهند. وی افزود:‌ رسانه‌ها نیز وسیله‌ای مهم برای تخدیر جوامع است تا زمینه‌های ذهنی را برای تبعیت از این مد برای بانوان و جوانان که مهم‌ترین گروه برای این پوشش‌ها و محصولات هستند آماده کنند؛ تا با مشغول کردن زنان به مسایل پیش‌پا افتاده جنبه‌های تربیتی خانواده را متزلزل و با استفاده از جوانان خلاقیت و هوشمندی آنان را وقف این مقوله کنند. این استاد دانشگاه امام صادق(ع) در ادامه با اشاره به اسلام‌ستیزی غرب، تصریح کرد:‌ از آنجا که اسلام اجازه تبرج و خودنمایی به مردان و به‌ویژه بانوان مسلمان نمی‌دهد تبعیت زنان از این پدیده در کشورهای اسلامی کم است در نتیجه شبکه‌های مختلف تلویزیونی و رادیویی غرب، به طرح شبهات دینی می‌پردازند تا با ایجاد این تناقض از این ظرفیت نیز برای رسیدن به منافع خویش استفاده کنند. غفاری افزود: البته باید به این نکته توجه کرد که تمام زنان پایبند به ادیان الهی مسیحیت و یهودیت و انسا‌ن‌های آزاده که دارای قید و بند اخلاقی و اجتماعی هستند مخالف ترویج فساد و فحشا هستند و این مسأله فقط مختص مسلمانان نیست. مدیر دفتر مطالعات و تحقیقات قرآنی در ادامه به تشریح حجاب زنان و مردان پرداخت و گفت: در قرآن و احادیث منقول از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) امنیت اجتماعی و اخلاقی جامعه با پایبندی توامان زن و مرد حاصل می‌شود و این تصور عامه که بهای عفاف اجتماعی را تنها زنان باید بپردازند امری نابجاست. وی افزود: براساس دستورات قرآن مردان نیز چون زنان باید با پوشش مناسب وارد جامعه شوند و در حدیثی از پیامبر(ص) آمده‌است: «پوشش زربفت و ابریشمین برای مردان حرام است و خداوند مورد لعن و نفرین قرارمی‌دهد مردانی را که خودشان را شبیه زنان می‌کنند». وی در ادامه با تأکید به رهنمودهای قرآن، تصریح کرد:‌ فرهنگ غرب برهنگی را ارزش تلقی کرده است و پوشش را نمادی برای عقب‌ماندگی می‌داند و ارایه‌ی الگوی زن مسلمان یکی از دغدغه‌های بزرگ کشورهای مسلمان است که این امر نیز در قرآن و در آیه‌ی مبارکه «یتبعون حسنه» مورد توجه قرار گرفته‌‌است. این استاد دانشگاه افزود: قرآن با پرداختن به زندگی زنانی چون «بلقیس»(ملکه سبا) در عرصه حکومت، «یوکابد»(مادر موسی) سمبل مبارزه اجتماعی در زمان فرعون، «آسیه»(همسر فرعون) نماد مبارزه در نظام توحیدی، «مریم» الگوی عفاف و پاکدامنی، «زینب» نماد مبارزه سیاسی و اجتماعی و سرانجام نمونه کامل این بانوان فاطمه(س) که با رفتارهای خود نبوت، ولایت و امامت را همراهی کرد و در تمام ابعاد درخشید جایگاه زن را به تصویر می‌کشد. وی در ادامه و با استناد به قرآن و روایات زنان را جلوه و مظهر زیبایی در نظام توحیدی نامید و تصریح کرد:‌ زنان از لحاظ طبیعی دارای جلوه‌های رفتاری، گفتاری و جسمانی هستند و اگر می‌خواهند در جامعه ظاهر شوند باید میزان زیبایی را با شرایط جامعه متعادل کنند و قرآن دستوراتی دارد به همین دلیل نیز دستوراتی در رابطه با نحوه مدیریت بانوان بر این نقاط قوت صادر شده‌است که مهم‌ترین آنها در سوره مبارکه «نور» و «احزاب» ذکر شده‌است. مدیر دفتر مطالعات و تحقیقات قرآنی در پایان سخنان خود گفت: آیات مربوط به حجاب و پوشش به صورت تدریجی نازل شده‌است که طی آن دستورات مشترکی در آیه 30 و 31 سوره نور به زنان و مردان مسلمان داده شده‌است که پایبندی به آن سلامت جامعه را به دنبال دارد. برگزاری جلسه پرسش و پاسخ از برنامه‌های پایانی این نشست بود.


برچسب ها :

مسأله حجاب نیازمند بازنگری است عفاف و حجاب پیش از آنکه یک دستور دینی یا حکومتی باشد یک فرهنگ و هنجار والای انسانی است که برای رشد آن نیازمند بازنگری و آسیب شناسی هستیم. محمدعلی احمدی مدیرکل صداوسیمای مرکز گلستان در مصاحبه ای اختصاصی با ستادخبری نخستین جشنواره بین المللی تولیدات رسانه ای عفاف و حجاب "نور" افزود: عفاف و حجاب به عنوان یک فرهنگ ارزشی یکی از دغدغه های مهم دست اندرکاران رسانه است. وی گفت: برای رسیدن به جامعه ای فرهنگی که عفاف و حجاب را به عنوان یک فرهنگ انسانی بشناسد نیازمند برنامه ریزی بلند مدت هستیم و در این راه باید به آسیب شناسی رفتارهای گذشته ی رسانه درباره ی عفاف و حجاب پرداخت؛ سپس راهکارهای کلی، جامع و کارگشایی برای برنامه سازان حوزه رسانه ی دیداری و شنیداری مهیا و مشخص کرد. احمدی تلاش های رسانه در بحث عفاف و حجاب را کافی ندانست و اشاره داشت: در بیشتر برنامه هایی که به عفاف و حجاب پرداخته شده بحث حجاب را از عفاف جدا کرده اند در حالی که حجاب به عنوان یک آموزه دینی، جزیی از کلیت برنامه عفاف در دین است بنابراین همه ی برنامه هایی که برای گسترش فرهنگ حجاب در رسانه تولید می شود باید از مقوله ی عفاف نیز تبعیت کند. وی حرکت به سوی چشم انداز را مستلزم بازنگری در مسأله ی حجاب دانست و گفت: در زمینه ی تحقق چشم اندازها و به دلیل آنکه عفاف و حجاب در مفهوم خاص آن در جامعه ی امروزی نهادینه نشده است باید هوشیارانه با تهاجم فرهنگی غرب مقابله کرد و به مقتضیات سنی و تمایلات جوانان نیز توجه نشان داد. احمدی بیان داشت:توجه به ظاهر و آراستگی را نمی توان با یک اقدام فوری حل نمود چرا که این موضوع ریشه ی عمیق تربیتی و پرورشی دارد و باید با پرورش شخصیت و هویت یابی جوانان در کنار تعلیم و تربیت دوران کودکی و نوجوانی فرزندان آن ها را به زیبایی شناسی درون سوق دهیم و از توجه به ظواهر باز داریم. مدیرکل صداوسیمای مرکز گلستان تعارض در سیاست های فرهنگی کشور را سبب بسیاری از سوء استفاده ها دانست و افزود: این تعارض اقشار مختلف جامعه به ویژه نسل جوان را دچار سردرگمی کرده و راه حل آن بنا به فرموده ی مقام معظم رهبری مهندس فرهنگی کشور است که بر این اساس دستگاه های فرهنگی باید با یک سیاست تدوین شده ی اصولی حرکت کنند و به جای تفرقه به دنبال وحدت باشند. وی یکی از دلایل از دست دادن فرصت های فرهنگ سازی را نداشتن مهندسی فرهنگی در کشور عنوان کرد و گفت: غرب به عنوان یک کلیت ایدئولوژیک، استراتژی فرهنگی تعریف شده ای دارد و در کنار آن دارای امکانات رسانه ای سخت افزاری و نرم افزاری است که با توجه به جغرافیای وسیع و سلطه ای کامل بر فن آوری و نیز تکنولوژی ارتباطات همچنین بهره گیری از سوژه ها و ایده هایی با پشتوانه ی جدی و قوی توانسته از طریق رسانه فرهنگ جهان را تحت تأثیر خود قرار دهد. احمدی ادامه داد: از سوی دیگر دولت ایران تنها سریال فرصت فرهنگ سازی همراه با هزاران محدودیت، ترفند و فشار داخلی و خارجی داشته است که باید با پشتوانه فرهنگ غنی و ارزشمند خود به انتقال فرهنگ بپردازد و قابلیت های خوبی برای انتقال حقایق فطری داشته باشد. مدیرکل صداوسیمای گلستان نقش رسانه را در تبیین و گسترش فرهنگ عفاف و حجاب بسیار مؤثر ارزیابی کرد و افزود: اطلاع رسانی و مجاهده وصف ناپذیر رسانه تاکنون توانسته در بسیاری از فرهنگ سازی ها در جامعه مؤثر باشد و برای ترویج عفاف و حجاب رسانه باید به سراغ حوزه های علمیه، پزشکان، متخصصان و کارشناسان برود و این فرهنگ را به باوری همگان و ملی مبدل سازد. وی رسالت رسانه در زمینه ی عفاف و حجاب را ایجاد خودباوری در مخاطبان و نیز تغییر در فرهنگ و باورهای اجتماعی بیان کرد و گفت: تبدیل پوشش غربی به پوشش اسلامی صحیح و تبیین آثار سوء غرب گرایی یکی از مهمترین رسالت های رسانه است. احمدی ادامه داد: صداوسیمای این مرکز با بررسی فرهنگ فولکلوریک هر منطقه سعی دارد نسبت به حفظ فرهنگ و خرده فرهنگ های موجود از جمله نمایاندن لباس بومی و محلی این منطقه وظایفی را که در این حوزه برعهده دارد به خوبی به انجام برساند. مدیرکل صداوسیمای مرکز گلستان یکی از ابزارهای توجه و پرداختن به این امر را برگزاری جشنواره نور دانست و تصریح کرد: برگزاری این جشنواره می تواند موجب تثبیت هویت اشخاص، استقرار و تبیین یک فرهنگ در اذهان عمومی شود، بنابراین با فهم عفاف و حجاب جوانان در حفظ ارزش ها و کرامت های انسانی تلاش خواهند کرد و ما نیز با دین باوری گامی برای رشد و توسعه خواهیم برداشت.


برچسب ها :

مسئله ی پوشش در اسلام قسمت دوم اختلاط و ارتباط های غیر ضروری نیز می تواند برای دو طرف مشکل آفرین باشد، به همین جهت روح اخلاقی اسلام ایجاب می کند از روابط و اختلاط غیر ضروری و غیر لازم حتی الامکان اجتناب شود. قران کریم در مورد زنان پیامبر می فرماید: چون از زنان [پیامبر] چیزى خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید؛ این براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاکیزه‏تر است‏.اینجا نیز خداوند پای اخلاق را به میان آورده می فرماید پاکی دلهای دو طرف منوط به حفظ مرزهاست. در همین ارتباط در جامعه اسلامی سه استثناء برای حجاب معیین شده است: نخست دختران تا قبل از دوران قاعدگی، دوم زنان مسن که امکان نگاه نسی به آنان نیست و سوم کنیزان که آنها نیز ظاهراً شان اجتماعی مورد قبولی نداشتند. خداوند متعال در قرآن کریم زنانی که به دلیل پیری، مردان به آنان رغبتی ندارند را از پوشش استثناء کرده است و لو اینکه گفته شده که بهتر است عفت خود را حفظ کنند: «بر زنان از کار افتاده‏اى که [دیگر] امید زناشویى ندارند گناهى نیست که لباس خود را کنار نهند [به شرطى که‏] زینتى را آشکار نکنند؛ و عفت ورزیدن براى آنها بهتر است، و خدا شنواى داناست.» در روایات گفته شده است که منظور از کنار گذاشتن لباس تنها روسری یا شال و مقنعه است. در روایت صحیحی آمده است که محمد بن مسلم می گوید از امام صادق(ع) سوال کردم آیا خدمتکار باید سر خود را بپوشاند؟ امام پاسخ داد: خیر. گفته شده است که عمر بن خطاب کنیز «انس» را به دلیل سر کردن روسری کتک زد. محمد بن مسلم در مورد پوشش آنان در نماز، از امام باقر(ع) نقل می کند که حضرت فرمودند: کنیزان لازم نیست که در نماز سر خود را بپوشاند. صاحب وسایل چهار روایت نقل می کند که مضمون آن این است امام صادق(ع) فرموده باشند که حجاب برای نشان دادن تفاوت بین آزاد و برده است و نباید گذاشت کنیزان در نماز روی سر خود را بپوشانند. بنابراین چنانچه ملاحظه شد به نظر می رسد که پوشش یک راهکار فقهی حکومتی و اجتماعی برای جلوگیری از بد اخلاقی جنسی است و جنبه عبادی ندارد. چون اگر موضوع جنبه عبادی داشت باید بر همه افراد به یک اندازه ضروری و واجب می شد، حال آنکه می بینیم زنان مسلمان کهنسال پوشش سر و گردن لازم ندارند و همینطور خدمتکاران و کنیزان مسلمان نه تنها لازم نیست سر و گردن خود را بپوشانند بلکه از پوشش آنها جلوگیری نیز می شد. -------------------------------------------------------------------------------- [1][1] بدت لهما سوءتُهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه.(7 سوره اعراف، آیه 22) [2][2] فروع کافی، کلینی، دار الکتب الاسلامیه، چ2، 1362، ص521، ح5 [3][3] قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکى لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ. وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ... (24 سوره نور، آیه های 30و31) [4][4] النظرة بعد النظرة تزرعُ فی القلب الشهوة و کفی بها لصاحبها فتنة. من لا یحضره الفقیه، باب النظر الی النساء، ج5، ح4970 [5][5] همان، ح4971 [6][6] شان نزول آیات، محمد باقر محقق، ص650 [7][7] یَأَیهَا النَّبىُّ قُل لأَزْوَجِک وَ بَنَاتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَبِیبِهِنَّ ذَلِک أَدْنى أَن یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً(احزاب،59) * لَّئن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَفِقُونَ وَ الَّذِینَ فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فى الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّک بِهِمْ ثُمَّ لا یجَاوِرُونَک فِیهَا إِلا قَلِیلاً(احزاب،60) [8][8] وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ ...لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنى إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنى أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولى الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلى عَوْرَتِ النِّساءِ (نور،31) [9][9] وَ إِذَا سأَلْتُمُوهُنَّ مَتَعاً فَسئَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِکمْ أَطهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ (33 سوره احزاب، آیه 53) [10][10] در مورد پوشش زن در نماز از امام صادق(ع) سوال می کنند، حضرت می فرمایند اگر به حد قاعدگی رسیده باشد و در نماز سر خود را نپوشاند نمازش درست نیست: لا یصلح للحرة اذا حاضت الا الخمار. وسایل الشیعه، حر العاملی، المکتبة الاسلامیه، ج3، ح4، ص294 [11][11] وَ الْقَوَعِدُ مِنَ النِّساءِ الَّتى لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْس عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیرَ مُتَبرِّجَتِ بِزِینَةٍ وَ أَن یَستَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سمِیعٌ عَلِیمٌ(33سوره احزاب، آیه 60) [12][12] عن ابی عبد الله(ع): قال: الخمار و الجلباب. فروع کافی، ج5، ح1-4، ص522 [13][13] محمد بن مسلم، عن ابی عبد الله(ع) قال: قلت له: الامة تغطّی رأسها؟ قال: لا و لا علی اُم الولد ان تغطی رأسها اذا لم یکن لها ولد. وسایل الشیعه، حر العاملی، المکتبة الاسلامیه، ج3، ح4، ص297 [14][14] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، موسسة المرتضی العالمیه، بیروت، 1992، ج3، ص375 [15][15] محمد بن مسلم، عن ابی جعفر(ع) قال: لیس علی الامة قناع فی الصلاة. وسایل الشیعه، ج3، ح4، ص298 [16][16] عن ابی عبد الله(ع) عن الخادم تقنع راسها فی الصلاة، قال اضربوها حتی تعرف الحرة من المملوک. قال ابی اذا رأی الخادم تصلی و هی مقنعه ضربها لتعرف الحرة من المملوک. سمعت ابی یقول: کن یضربن فیقال لهن: لا تشبهنّ بالحرایر. وسایل الشیعه، ج3، ح8و9و11، ص298-299.


برچسب ها :

مسئله ی پوشش در اسلام (قسمت اول) 1- از ابتدای حیات بشر مسئله ی پوشش به عنوان یک نیاز طبیعی برای او مطرح بوده است. انسان از غار و جنگل و بالاخره پوست حیوانات و نهایتاً لباس برای محافظت از خود در برابر عوامل طبیعی مثل سرما، گرما، باد و نور آفتاب استفاده می کرد. به عنوان مثال پوشش اغلب نقاط بدن در مناطق بسیار سرد، پوشش اندک در مناطق آفریقایی و پوششی مابین این دو در مناطق معتدل مورد استفاده بوده است. در مناطق کویری پوشش افراد باید طوری انتخاب شود که علی رغم نازک بودن اغلب نقاط بدن را در مقابل حرارت شدید آفتاب محافظت کند. به ویژه معمولاً در این مناطق انسان ها اعم از زن و مرد از پوششی هم برای سر و گردن استفاده می کنند تا پوست بدن در این نواحی از تابش آفتاب و از گرد و غبار ناشی از طوفان های شن آسیب نبیند. 2- در مراحل ابتدایی، پوشش برای بشر کاربرد اخلاقی نداشت ولی از زمانی که آدمی با مفهوم مسئولیت و اخلاق آشنا د، مسئله حیا نیز برای او موضوعیت پیدا کرد. به تعبیر قرآن کریم، آدم و حوا در مقابل یکدیگر احساس شرم و حیا کردند و اندام جنسی خود را با برگ درختان پوشاندند. با افزایش جمعیت نقش اخلاق پوشش بیشتر موضوعیت پیدا می کند. 3- پوشش در همه جوامع نقش چهارمی نیز ایفا می کرده است که نقش فرهنگی است. لباس و پوشش بازتاب فرهنگ و آداب و رسوم، اقتصاد و هویت جمعی یک قوم یا ملت بوده است. در بسیاری موارد طبقات مختلف اجتماعی از روی لباس آنان مشخص می شدند. لباس نقش زینت نیز داشته است و افراد از این طریق به یکدیگر فخر می فروختند. پس بنابر آنچه گفته شد موضوع پوشش از یک جهت شخصی و طبیعی و از جهتی عرفی و فرهنگی و از جهت دیگر به اخلاق فردی و اجتماعی مربوط است. این سه عامل در فرایند تاریخ جوامع ارزش کمتر یا بیشتری پیدا می کند و به دلایل مختلف یکی بر دیگری رجحان پیدا می کند. هر جامعه ای برای بقا، ثبات و کمال اخلاقی خود و هسته های تشکیل دهنده اش یعنی خانواده و کاهش عوامل محرک و تنش زا برای افراد جامعه، قراردادهای اجتماعی مکتوب(قانون) یا غیر مکتوب(عرف) دارد که بر اساس آن مرزهای اخلاقی و باید و نباید های پوشش اعضاء خود را معین می کند.این مرزها معیار قانونی و «عفت» اخلاقی اجتماعی را تشکیل می دهند. معمولاً پوششی که خلاف این قانون یا عرف انجام شوند جرم یا بی عفتی قلمداد شده و موجب اختلال در نظم اجتماع تلقی خواهد شد و مذمت یا مجازات قانونی به دنبال دارد. گویا در گذشته نوع لباس، زبان اهل عفاف در پاکی شخصیت و نشانه تشخص اجتماعی بوده است. پوشش بیشتر، نشان از شخصیت اجتماعی و پوشش کمتر نشان از بی شخصیتی داشته است. با استناد به آثار و تصاویر باقی مانده از گذشتگان می توان گفت زنان معمولا از گردن تا روی پا و مردان از ناف تا زانو را می پوشانده اند این حد پوشش عفت و کمتر از آن بی عفتی محسوب می شده است. البته به مرور زمان تحولات اجتماعی باعث تغییرات زیادی در این مرزها شد. جذابیت جنسی بیشتر زنان نسبت به مردان و استعداد تحریک پذیری بیشتر مردان نسبت زنان، همچنین جلوگیری از مزاحمت مردان و تامین امنیت زنان باعث شد تا عقلای جامعه در مورد پوشش زنان، سختگیری ها و محدودیت های بیشتری را در نظر گیرند. به عنوان مثال می بینیم در تخت جمشید ایران در میان آن همه تصاویر حجاری شده مردان، تصویر هیچ زنی دیده نمی شود. زنان از پوشش زیادی برخوردار بودند و در مجامع حاضر نمی شدند. در هند و اروپای گذشته هم وضعیت به همین صورت بود. پوشش در اسلام اسلام همچون ادیان دیگر توحیدی، در منطقه ی جغرافیایی خاور میانه ظهور کرده است. طبعاً مناسبات اقلیمی، اجتماعی و اخلاقی این ناحیه، روابط اجتماعی و لباس مردم این ناحیه را تحت تاثیر قرار داده بود و در همین ارتباط اگر مناسبات گذشته کارآمدی لازم را برای بقا و کمال جامعه نداشت باید از جانب شریعت اسلامی تغییر می کرد. اسلام یک دین اجتماعی و اخلاقی است و لازمه زیست اجتماعی اختلاط دو جنس زن و مرد و لازمه زیست اخلاقی روابط سالم این دو جنس است. راهکار اسلام در این رابطه آزادی روابط اجتماعی انسانی بدون بروز جنسیت یعنی زنانگی و مردانگی است. اسلام معتقد است روابط اجتماعی زنان و مردان به عنوان دو انسان هیچ اشکالی ندارد اما بروز جنسیت در روابط اجتماعی زنان و مردان در اسلام ممنوع است. انسانها در روابط خود مسئول هستند که اخلاق و عفت جنسی در پوشش، نگاه، گفتار و رفتار را رعایت کنند. ما در این مبحث تنها به عفت یا تقوای در پوشش می پردازیم و متعرض عفت جنسی در زینت و آرایش، نگاه، گفتار و رفتار نمی شویم که خود بحث مفصلی دارد. پیش از ظهور اسلام لباس زنان و مردان عرب، متناسب با شرایط آب و هوایی همان نواحی، تفاوت چندانی با هم نداشت. لباس آنان شامل یک پیراهن بلند تا روی پا، به همراه پارچه ای بلند بود که بر روی سر می انداختند و اطراف آن را رها یا به پشت شانه ها یا گوشها می انداخته اند. این لباس برای حفظ پوست بدن از آفتاب سوزان و باد و طوفان مناسب بود. اشراف تنها بر زرق و برق و کیفیت جنس آن می افزودند. پس از اسلام هم این رویه ادامه داشت تا اینکه این نوع پوشش برای برخی از زنان و مردان جوان مدینه مشکل به وجود آورد. در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده که خانمی که روسری خود را پشت گوشش گذاشته بود از کنار جوانی از جوانان مدینه گذر کرد. آن جوان در حالی که محو تماشای وی شده بود آن خانم را دنبال کرد، این جوان چنان محو تماشای خانم شده بود که استخوان یا شیشه ای از دیوار بیرون زده بود را ندید و آن صورت آن جوان را پاره کرد. هنگامی که آن زن دور شد آن جوان متوجه پیراهن خود شد که از بالا تا پایین پر از خون شده بود. جوان شخصی مومن و اخلاقی بود، خود را به رسول خدا رسانید و قضیه را تعریف کرد، آیه نازل شد. قاعدتا این حادثه باید قبل از نزول آیه حجاب باشد که در آن قرآن کریم یک راهکار درونی پیشنهاد می کند و آن خود نگهداری و کنترل نگاه است. آنجا که می فرماید: « به مردان با ایمان بگو: دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزه‏تر است، زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است. » و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمى‏] فرو بندند و پاکدامنى ورزند. به تعبیر امام صادق(ع) طبیعی است که نگاه مکرر، قوای جنسی را تحریک می کند و همین برای بوجود آوردن فتنه در دل نگاه کننده کافی است.رسول خدا فرمود: نگاه اول در زندگی اجتماعی اتفاقی و بی اشکال است ولی نگاه بعدی به ضرر توست. مورد دیگر مشکل برای زنان بوجود آمد. قضیه این بود که برخی از جوانان مدینه برای زنان پیامبر یا دیگر زنانی که شبها برای رفتن مسجد یا کارهای ضروری دیگر خود، از خانه خارج می شدند مزاحمت ایجاد کردند، وقتی از آنان باز خواست شد که چرا چنین می کنید؟ جواب دادند که ما خدمتکاران را آزار و اذیت می کنیم. قرآن کریم خواستار تغییر اندکی در مرزهای معمول پوشش در آن زمان شد، و راهکاری بیرونی را مطرح فرمود تا زنان مومن و پاکدامن و متشخص از دیگران بازشناخته شوند؛ لذا فرمود دو طرف روسری خود را که به پشت گوش می اندازید یا رها می کنید به هم نزدیک کنید تا گردن و سینه ها پوشیده شود: «اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمن بگو: «جلباب خود را بر خود فروتر گیرند. این براى آنکه آنها، به عنوان اشخاصی پاک شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است. جلباب در این آیه لباس یا روسری بلندی بوده است که زنان سر و سینه خود را با آن می پوشاندند. در آیه دیگر گفته شده است که یک طرف روسری خود را به روی شانه و گردن خود بیندازید تا گردن و سینه پوشیده شود. آنجا که می فرماید: ای پیامبر به زنان با ایمان بگو روسرى خود را بر گردنِ خویش اندازند.» در آن زمان خدمتکاران اجازه نداشتند که روسری یا مقنعه بر سر بگذارند تا از زنان آزاد تشخیص داده شوند. ادامه در قسمت دوم


برچسب ها :

سوال و جواب در مورد حجاب سوال: آیا در قرآن آیه ای در زمینه ی حجاب و پوشش بانوان وجود دارد؟ جواب: قرآن در دو سوره ی احزاب و سوره ی نور، آیاتی در زمینه ی حجاب و پوشش بانوان دارد. سوال: آیا بهتر نیست حجاب در کشور ما اختیاری باشد نه اجباری ؟ جواب: برخی از دستورات را ولو از روی اجبار هم شده باشد باید به اجرا گذاشت و نمی توان تنها به عقیده و میل مردم اکتفا کرد. اگر چنین باشد، لحظه ا ی فکر کنید چه قدر از مردم حاضرند با میل و رغبت و از روی اعتقاد از رشوه گرفتن، شراب خوردن و ریا گرفتن احتراز نمایند. در هر کشور یک سلسله دستوراتی است که به اجبار به اجرا می گذارند و نمی توان انتظار داشت همه ی مردم با میل و رغبت خویش وظایف خود را انجام دهند. سوال: چرا مقدار پوشش بدن زنان باید بیشر از پوشش مردان باشد؟ جواب: تحقیقات علمی درباره ی تفاوت های جسمی و روحی زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک ها ی چشمی حساس تر از زنان می باشند. تجربه های علمی نشان می دهد که آن انداز که مرد از نگاه کردن به تن و اندام زن تحریک می شود،از مشاهدهی مرد تحریک نمی شود. در روانشناسی جنسی نیز ثابت شده است که تمامی سطح بدن زن برای مرد محرک است اما در زنان چنین نیست. دین مقدس اسلام نیز متناسب با ویژگی ها و تفاوت های تکوینی زن و مرد،احکام و تعالیم نورانی خود را تشریع کرده است.مثلاً برای حفاظت مردان از مفاسد ناشی از حساسیت بیشتر آنها را به مراقبت و کنترل بیشتر چشم در مواجهه با نا محرم مامور کرده است. در حدیثی از امام رضا(ع) نقل شده است: خداوند نگاه کردن به موهای زنان را حرام کرده؛ زیرا نگاه شهوت انگیز مردان باعث تهییج جنسی و فساد می شود. و لذا خداوند آن ها را به حجاب و پوشش بیشتر در مواجهه با مردان نا­­محرم دستور داده است. سوال: چرا خواستگار دختران بد حجاب بیشر از افراد باحجاب است؟ جواب: اولاً همیشه چنین نیست که خواستگار دختران بد حجاب بیشتر باشد؛ ثانیاً خواستگار زیاد دلیل بر خوب بودن افراد نمی شود چه بسا افرادی که خواستگار زیاد داشته­اند و سرانجام همسر مناسبی نصیب شان نشده است. قرآن می فرماید چه بسا شما چیزی را دوست ندارید،ولی خیر شما درآن قراردارد و بسا چیزی را دوست دارید، ولی برای شما شر باشد از کجا معلوم آنکه با بد حجابی و دلربایی خواستگاران زیادی را برای خود جذب نموده در واقع برای او شر نباشد. خداوند برای افراد مومن و پاکدامن افرادی متناسب با آن ها،و افراد خبیث برای افرادخبیث.ثانیاً خواستگاران زیاد برای برخی از دختران مربوط به شرایط خانوادگی و اجتماعی و امتیازات فردی آن ها می شود نه به خاطر بد حجابی آنان


برچسب ها :

سخنى از حجة الاسلام قرائتى در مورد حجاب شما جنس مرغوب را در کادو مى پیچید، روى تلویزیون پارچه مى اندازید، کتاب قیمتى را جلد مى کنید، طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمى دهید. بنابر این جلد وحجاب نشانه ارزش است . خداوند براى چشم که ظریف است و خطرات آنرا تهدید مى کند، حجاب قرار داده حجاب باعث تمرکز فکر مردان که بخش عمده تولید جامعه به دست آنان است مى گردد. در کشورهایى که بى حجاب است نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا مى کند. اسلام به خاطر حفظ حیا، کرامت و جلال ، جلوگیرى از تشتّت و هوسبازى و گسستن نظام خانواده حجاب را واجب فرموده . باید دانست که حجاب مانع تولید نیست ، بزرگترین صادرات ایران بعد از نفت ، قالى است که تولیدش به دست زنان با حجاب است . حجاب مانع تحصیل نیست صدها هزار دانشمند زن در کشور اسلامى ایران شاهد این ادعّاست حجاب آرم جمهورى اسلامى ایران است . دنیا انقلاب اسلامى ایران را باحجاب بانوان مى شناسد و ابرقدرتها از این نشانه پرارزش انقلاب آنقدر هراس دارند که چند دختر مسلمان را با پوشش اسلامى بر سر درس تحمل نمى کنند


برچسب ها :

یک استاد دانشگاه: عدم توجه به مفهوم عفاف، عامل اصلی کاهش میزان ازدواج و افزایش طلاق در جامعه است عدم توجه به مفهوم عفاف، عامل اصلی کاهش میزان ازدواج و افزایش طلاق در جامعه است، در حالی که رعایت حجاب توسط بانوان، باعث حفظ انگیزه ازدواج در مردها ، و تن دادن آنان به مسئولیت ها ودشواری های تشکیل خانواده می شود. به گزارش ستاد اطلاع رسانی نخستین جشنواره و همایش حجاب و عفاف، دکتر حسین طیب؛ استاد معارف اسلامی دانشگاه تهران ضمن بیان این مطلب، گفت: ازجمله مشکلاتی که امروزه با آن روبرو هستیم این است که مردان به دلیل دشواری های مسئولیت اداره خانواده، و پرداخت هزینه های سنگین زندگی تن به ازدواج نمی دهند. وی در ادامه تاکید کرد: این امر زمانی شدت یافت که بی حجابی در جامعه ترویج پیدا کرد. طیب افزود: اگر زنان حجاب خود را حفظ نکنند و خود را در معرض دید عموم قراردهند، مردان جامعه در درون خود نیازی به ازدواج احساس نمی کنند و وضعیت تشکیل خانواده بسیار وخیم خواهد شد. استاد معارف اسلامی دانشگاه تهران ضمن بیان این مطلب که تنها راه بالا بردن آمار ازدواج وکاهش لذت جویی های غیر اخلاقی در جامعه حفظ حجاب و عفاف است، تصریح کرد: حجاب باعث می شود که مرد توجه بیشتری به خانواده ی خود داشته باشد وفراغت خاطر بیشتری برای اندیشیدن به حقایق معنوی و متعالی پنهان در مفهوم ازدواج داشته باشد. طیب در پایان خاطر نشان ساخت: محیط خانواده با جلوه گری های مردانه و زنانه در خارج از منزل ، به مرورمسموم شده و استحکام خود را ازدست می دهد. بنابراین تنها راه صیانت از حریم خانواده به کار گیری پوشش مناسب توسط زنان و حتی مردان است


برچسب ها :

امام جمعه شیراز: موضوع احیا لباس ملی در کشور جدی گرفته شود آیت الله محی الدین حائری شیرازی گفت: شورای فرهنگ عمومی، مجلس و ارشاد باید موضوع احیا لباس ملی را جدی بگیرند. به گزارش خبرنگار مهر در شیراز ، آیت الله حائری در خطبه های این هفته نماز جمعه شیراز، افزود: زنان ما توانستند به رغم تلاشهای دوره پهلوی چادر را حفظ کنند اما مردان ما به کت و شلوار که تحمیلی پهلوی بود عادت کردند. وی حرفهایی که علیه زنان چادری در جامعه مطرح می شوند را جنگ روانی دانست و افزود: 17شهریور قیام چادریها بود و باید گفت بالاخره چادر بر بی حجابی پیروز می شود همان طوریکه پلهوی می خواست عمامه را براندازد اما دست آخر عمامه، پسر پهلوی را برانداخت. نماینده ولی فقیه در استان فارس با تاکید بر لزوم احیا و حفظ لباس ملی در جامعه افزود: در تمام کشورها نظیر چین، هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس مردان و زنان لباس ملی خود را دارند اما مردان جامعه ما لباس ملی ندارند. وی اضافه کرد: در ورزش ما نیز همین طور است به گونه ای که برای ورزشهایی که از اروپا وارد کشور شده اعتبارات مناسبی در نظر می گیرند اما برای ورزشهای زورخانه ای که ورزش ملی ما محسوب می شود اعتبار زیادی اختصاص داده نشده است. آیت الله حائری با تاکید بر لزوم حفظ هویت و ملیت اصیل جامعه گفت: در بحث حجاب زنان نیز نباید فراموش شود که حداقل شارع را به رسمیت می شناسیم و باید همین حداقل شارع را از زنهای جامعه توقع کنیم البته چادر مازاد بر حداقل شارع است اما چون لباس ملی و حجاب برتر شناخته شده مورد استقبال بیشتری نیز قرار گرفته است. امام جمعه شیراز همچنین در ادامه سخنان خود بیان کرد: مسلمانان باید در اخلاق و رفتار خود به گونه ای باشند که برای انسانها جاذبه داشته باشند مانند کلیمیان که با رفتار و اخلاق خود برای دیگر افراد ایجاد جاذبه می کنند.


برچسب ها :

سخنان ایت الله جوادی آملی درباره غیرت آیت ا... جوادی آملی: غیرت از شریف ترین اوصاف نفسانی است عفت از جمله کمالات نفسانی است که با غیرت همراه بوده و غیرت نیز با دارا بودن شریف ترین اوصاف نفسانی مقدمه ای در امر عفاف است. آیت ا... جوادی آملی در گفتگو با ستاد خبری جشنواره نور گفت: عفت هر کسی به اندازه ی غیرت اوست و عفاف خصلتی است که تنها مختص به زنان نیست بلکه مردان را نیز در بر می گیرد. ایشان عفیف بودن در قرآن را از اوصاف اولیای الهی بر شمردند و افزودند: در حدیثی از مولای متقیان علی(ع) مسأله ی عفت به اندازه ی غیرت هر کسی بیان شده است که اگر این حدیث تحلیل شود عناصر و محورهای جشنواره ی نور مشخص خواهد شد. این عالم گرانقدر غیرت را غیرشناسی، غیرزدایی، غیرروبی و غیرپراکنی دانستند و گفتند: کسی که وارد حریم غیر شود و یا اجازه دهد غیر وارد حریم او شود اهل غیرت و عفاف نیست. آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیات نورانی قرآن مجید درخصوص عفاف و حجاب فرمودند: در قرآن مردم به عفاف دعوت شده اند و حق تعالی فرموده اگر تنگدستی لباس مناسب بپوش و فقر خود را علنی نکن، چرا که قرآن این عفت را که همان آبروداری وقناعت است می ستاید. ایشان افزودند: عفت در قرآن، به فقرا، اغنیا، اوصیا و سرپرستان توصیه شده است و به دنبال آن به حفظ حجاب تأکید شده است. آیت الله جوادی آملی در حضور مسئولان برگزاری جشنواره ی "نور" تصریح کرد: مسأله ی حجاب در اسلام مسأله ای عفیفانه است نه عنیفانه و زن بسیار آسیب پذیر بوده و نباید با اجبار از وی حجاب خواست بلکه باید سطح آموزش را تعالی بخشید. ایشان به مسوولین در خصوص امر به معروف و نهی از منکر یادآور شدند: زنان گل هایی لطیف هستند که با درختان مقاوم متفاوتند بنابراین نیاز به آبیاری و مراقبت دارند و نباید با فشار و اجبار از آنها چیزی خواست بلکه باید از راه آموزش وارد شد تا شاهد رشد و تعالی آنها باشیم. این عالم بزرگوار با اشاره به خطبه ی امیرمتقیان امیرالمومنین علی(ع) مردان و زنان پرهیرگار را انسان هایی قانع عنوان کردند و افزودند: پرهیزگاران کم حاجت و دور از زینت پروری هستند که این حجاب عفیفانه ی آنها اگر در اقتصاد نیز مورد توجه قرار گیرد دیگر سازمان ها هم عفیفانه خواهند شد. عالم گرانمایه، استقلال کشور را بر دو عنصر محوری «تلاش در توحید» و «قناعت در مصرف» که همان عفاف است دانستند و یادآور شدند: اگر می خواهید با شرف زندگی کنید، قانع باشید و اگر کشوری به این سمت حرکت کند عفیف و خودکفا خواهد شد. آیت ا... جوادی آملی درباره مسأله ی آموزش زنان در جامعه گفتند: زنان عفیف آموزش دیده در یک جامعه ی اسلامی باید به حدی باشند که دیگر زنان و دختران در مشکلات خود به آنها مراجعه کنند و این نیاز برای جامعه همانند نیاز به وجود بیمارستان ها و مراکز آموزشی مخصوص زنان، مورد اهمیت است و باید این علوم برای همه ی نسل ها حفظ شود. ایشان ادامه دادند: هنگامی که حضرت زهرا(س) فرمودند "زینت زن این است که مرد او را نبیند و او هم مرد را نبیند" برای شرایط عادی است و امروز حاجت و اضطرار حکم می کند زنان ما آموزش دیده باشند. عالم گرانمایه با اشاره به زندگی حضرت زهرا(س)، دوران حیات آن بزرگوار را سراسر علم آموزی و فهم دانستند و گفتند: پس از رحلت پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س) با دریافت معارف غیبی، مصحف را برای علی(ع) املاء می فرمودند که ایراد خطبه ی فاطمه(س) نشانگر فهم آن حضرت است ،همچنین آیه ی سوره ی زخرف نیز اشاره به همین امر دارد. ایشان با بیان اینکه حجابی مناسب است که با عفاف نزدیکی داشته باشد، تصریح کرد: حجاب یعنی نه درون بیرون را ببیند و نه بیرون نظاره گر درون باشد چرا که حجاب یک طرفه، حجاب بی عفاف است و جوانان باید به غیرت و عفاف در عصر حاضر توجه ویژه داشته باشند.


برچسب ها :

بی ‌حجابی درکشور به منزله براندازی دین خداست امام جمعه مشهد در خطبه نماز جمعه این هفته با بیان این مطلب که توسعه فحشا منکرات و بی حجابی تنها راه گرفتن دین مردم است گفت : بی حجابی ابزار براندازی دین خدا و افراد بی حجاب پیاده نظام دشمنان خدا هستند و این زرق و برق های بی حجابی امروز خمپاره ها و بمب افکنی آمریکا و اروپا برای براندازی جمهوری اسلامی ایران است . به گزارش ستاد اطلاع رسانی نخستین جشنواره و همایش عفاف و حجاب نور به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی ایران، حجت الاسلام والمسلمین علم الهدی امام جمعه مشهد با بیان این مطلب که مسئولان در برابر جنگ نرم و بی حجابی ژست دموکراتیک و بی تفاوتی به خود نگیرند گفت : باید بی حجابی را که همانند یک ویروس باعث ایجاد لامذهبی و بی دینی در قلب جوانان ما می شوند درمان قطعی کرد. اخیرا در برخی از کتاب فروشی های تهران کتابهایی با عنوان « برگ زرین » « جدیدترین مدلهای گریم » ویژه آرایش مو و زیبایی صورت خانم ها به فروش می رسد که با قوانین نشر و چاپ مغایر است . بنا بر این گزارش ، خبرگزاری مهر که خبر فوق را در بخش اخبار ویژه خود منتشر کرده تاکید کرده است که در این کتابها که جدیدترین مدلهای مو و آرایش صورت ارائه شده از عکس هایی استفاده شده که مغایر شئون اسلامی است . پایگاه خبری شهاب نیوز در حاشیه این خبر افزوده است : در شرایطی که دامنه طرح ارتقای امنیت اجتماعی حتی به آرایشگاه ها عکاسی ها و موبایل های جوانان نیز کشیده شده است ، معلوم نیست که این کتاب با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده یا خیر؟


برچسب ها :

رشد معنوی جامعه نیازمند توجه ویژه به مسئله حجاب است مهمترین رسالت رسانه ی ملی آشکار کردن معضلات جامعه و تلاش برای حل آنهاست. سیدجواد موسوی مدیرکل صداوسیمای مرکز کرمان در گفتگویی اختصاصی با ستاد خبری نخستین جشنواره بین المللی تولیدات رسانه ای عفاف و حجاب "نور" گفت: صدا و سیما باید موضوع عفاف و حجاب را در اولویت برنامه های خود قرار دهد و این فرهنگ را از طریق رسانه به خانواده ها منتقل کند. وی ترویج عفاف و حجاب از سوی رسانه را مستلزم تعریف استانداردهای فرهنگی مناسب دانست و افزود: رسانه با تعریف استانداردهای مناسب و منطبق با فرهنگ دینی و ملی می تواند برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب گامی مؤثر باشد. موسوی بیان داشت: تاکنون نزدیک به سی درصد از چشم انداز این فرهنگ سازی در رسانه تحقق یافته است که البته باید در این زمینه تلاش بیشتری صورت گیرد. مدیرکل صداوسیمای مرکز کرمان افراط و تفریط هایی را که در مسأله ی حجاب در طول تاریخ وجود داشته را از عوامل مؤثر در برخی از انحرافات عنوان کرد و یادآور شد: چنانچه به مسأله عفاف و حجاب آنگونه که در دستورات اسلامی و نزول آیات آمده جامه عمل پوشانده شود می توانیم در برابر تهاجم فرهنگی غرب مقاومت کنیم اما متأسفانه در طول تاریخ به دلیل افراط و تفریط هایی که در مورد این موضوع شده حجاب دستخوش برخی انحرافات شده است. وی افزود: نگاه به مسأله حجاب باید با دید عاملی مهم و مؤثر در رشد معنوی و اخلاقی جامعه باشد چراکه اگر دیدگاه ما نسبت به این فرهنگ همراه با نگاهی سازنده باشد می توان به رشد اخلاقی جامعه امید داشت. موسوی مهمترین رسالت رسانه ی ملی را آشکار کردن زشتی ها و پلیدی های بدحجابی بیان کرد و خاطرنشان کرد: رسانه باید چهره ی کریه بی حجابی و مشکلات ناشی از آن را در فیلم ها و سریال ها آشکار کند و در کنار آن به زیبایی ها و نورانیت رعایت عفاف و حجاب بپردازد تا گرایش و اقبال عمومی به سمت رعایت این اصل اساسی بیشتر شود. وی نقش رسانه در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب را بی دلیل دانست و گفت: در این برهه ی زمانی و با توجه به حساسیت موضوع عفاف و حجاب و هجمه ی دشمنان به فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی، رسانه باید هوشیارانه و با برنامه ریزی صحیح به این مسأله توجه کند. موسوی ادامه داد: نسل جوان و پویای میهن اسلامی، با توطئه های ژرف و گسترده ی دشمنان روبروست و رسانه باید آگاهانه برنامه ها و فعالیت های فرهنگی مناسبی را تولید و در برابر فرهنگ سازی نادرست غرب، فرهنگ ارزشمند اسلامی را معرفی نماید. مدیرکل صداوسیمای مرکز کرمان یکی از راه های ترویج فرهنگ عفاف و حجاب را برگزاری کارگاه های آموزشی برشمرد و تصریح کرد: برگزاری کارگاه های آموزشی و نشست های فرهنگی، معرفی زنان موفق و فرهیخته که دارای حجاب کامل هستند می تواند در برنامه سازی ها مورد توجه قرار گیرد و تهیه کنندگان و برنامه سازان با بهره از این موضوع و استفاده از کارشناسان فرهنگ عفاف و حجاب را ترویج دهند. وی از مسئولان رسانه ای سراسر کشور خواست تا در ساخت فیلم ها و سریال ها دقت نظر بیشتری داشته باشند و تأکید کرد: تمامی دست اندرکاران و برنامه سازان باید یک سیاست کلی را دنبال کنند و توجه به فرهنگ عفاف و حجاب را در سرلوحه ی امور قرار دهند.


برچسب ها :

حجاب ؛ عامل افزایش اعتماد به نفس رعایت مسآله عفاف و حجاب در بهداشت روان افراد بسیار تاثیر گذاراست. به طوری که اضطراب و نگرانی را کم کرده ، و موجب بالا رفتن اعتماد به نفس اشخاص می گردد. به گزارش ستاد اطلاع رسانی نخستین جشنواره و همایش نور ، دکتر سیما فردوسی؛ عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس برنامه های تلویزیونی ضمن بیان این مطلب گفت: جدیدترین تحقیقات نشان داده زنانی که مایل به نشان دادن خود به مردان غریبه هستند، به توانایی های درونی خودشان اعتماد کافی ندارند و از همین رو به سمت استفاده از جاذبه های ظاهری روی می آورند. مدیر سابق گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، در ادامه به تفکرات تربیتی متفاوت به عنوان آفتی برای پرورش دینی کودکان و نوجوانان اشاره کرد و گفت: جامعه ما دارای تفکرات متفاوت و سبک های مختلف تربیتی است. بنابراین لازم است در مرحله اول پدران، مادران و معلمان مدارس نسبت به جایگاه و اهمیت حجاب توجیه شوند تا در مرحله دوم با آموزش مفاهیم عفاف و حجاب از سنین خردسالی ، بتوانیم شاهد شکل گیری یک جامعه دینی یکپارچه باشیم و نفاق ها و دوگانگی های شخصیتی موجود که بر اثر تربیت های چندگانه است، بر طرف شود. وی درمورد تاثیر رسانه ها به خصوص رسانه های تصویری و نقش آن در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب تاکید کرد: مخاطبان در سنین نوجوانی و جوانی به صورت ویژه ای از رسانه ها خصوصا رسانه های تصویری الگو می پذیرند. بنابراین لازم است رسانه ها به شکلی جذاب مساله پوشش را برای مخاطبان مطرح کنند و ویژه برنامه هایی را با تکیه بر تحقیقات محکم ترتیب دهند که باعث جذب نوجوانان، و جوانان گردد.


برچسب ها :

حجاب و عفاف نماد مسلمانان در سراسر جهان است عفاف و حجاب نخستین مسئله ای است که به عنوان نماد فرد مسلمان در جهان مطرح است. کامران شرفشاهی شاعر و نویسنده در گفتگو با ستاد خبری نخستین جشنواره بین المللی تولیدات رسانه ای عفاف و حجاب "نور" گفت: عفاف و حجاب خواسته الهی برای پاک زیستن است و نمی توان با آن به صورت سلیقه ای برخورد کرد. وی افزود: پوشش تنها محدود به بانوان نیست بلکه در جامعه اسلامی تمام اقشار این حدود را باید رعایت کنند. شرفشاهی همکاری کارشناسان مذهبی با رسانه ها را در بحث تحکیم و ترویج عفاف و حجاب ضروری دانست و یادآور شد: همکاری و فعالیت با کارشناسان در این حوزه بسیار حساس و ضروری است ونتایج و ثمرات بسیار نیکویی را در اجتماع به همراه دارد. شاعر و نویسنده ادبی به تهاجم فرهنگی غرب اشاره کرد و گفت: در حال حاضر جامعه ما در معرض خطرهای مختلف از جمله استفاده نامناسب ماهواره، فیلم های منحرف غربی و اینترنت قرار گرفته که آموزش تنها واکسینه ای است برای جریانی که می خواهند جامعه را به سمت پوچی و تخریب سوق دهند. وی با ارزیابی حجاب در جامعه کنونی، وضعیت موجود را نامطلوب عنوان کرد و افزود: تنها دلیل مهم، نبود تلاش گسترده فرهنگی برای رفع ابهامات و سردرگمی های جوانان است تا با یک استراتژی روشن که از وظایف مهم رسانه ملی است می توان مشکل را حل کرد. شرفشاهی تصریح کرد: برای این منظور لازم است نظارت کافی و دقیق بر محصولات و جریان هایی که دعوت به خط شکنی در باورها و اعتقادات جوانان ما، انجام شود. وی تأثیرگذاری رسانه های تصویری را در گسترش فرهنگ عفاف و حجاب مهم ارزیابی کرد و گفت: با استفاده از شیوه های مختلف باید با تهاجم غرب مقابله کرد که در این میان رسانه ملی بهترین کارایی را در ایفای این نقش به عهده دارد و شیوه دیگر نشر کتاب هایی در زمینه شعر، داستان و مقالات در مراحل بعدی قرار دارند. شرفشاهی ارزیابی خود را از جشنواره نور حرکتی بسیار ارزشمند دانست و بیان داشت: امید است استحکام آن به یک دوره محصور نشود و به شکل پویا و در سطح وسیعی در سال های آینده ادامه پیدا کند تا با انتشار این آثار در تیراژ مناسب همانطور که غربی ها آثار مخرب خود را در تیراژ بالایی وارد کشور ما می کنند بتوانیم ما نیز در این خصوص از بودجه کافی برای حفظ فرهنگ عفاف و حجاب برای دفاع از این فرهنگ اصیل ایرانی و مذهبی برخوردار شویم.


برچسب ها :

خودداری اوباما از عکس گرفتن با دو خانم محجبهدبی- کمال قبیسی، واشنگتن- خبرگزاریها باراک اوباما کاندیدای حزب دمکرات برای منصب ریاست جمهوری امریکا در کنفرانس تبلیغاتی خود در ایالت میشیگان از گرفتن عکس دسته جمعی با دو زن با حجاب خودداری کرد تا مبادا چنین عکسی توسط رقبایش در حزب جمهوری مورد سوء استفاده قرار گیرد. خانم هبه عارف که یک وکیل دادگستری مصری الاصل است یکی از این دو نفر می باشد ،وی روز پنجشنبه 19-6-2008 طی تماسی به العربیه.نت گفت : دوشنبه گذشته من ودوستم وبرادرش به میدان شهر دیترویت رفته بودیم تا در مراسم پشتیبانی از اوباما که 20 هزار نفر در آنجا حضور داشتند شرکت کنیم . طبق گفته وی پس از سخنرانی اوباما جمعیت حاضر برای گرفتن عکس یادگاری با اوباما به وی نزدیک شد ولی به محض اینکه بوی نزدیک شدیم چهره او دگرگون شد وچه بسا منافع انتخاباتی را در ذهن خود محاسبه کرد ، که مبادا رقبایش از عکسی که در آن اوباما در کنار یک دختر مسلمان با حجاب است سوء استفاده کنند . در این اثنا حامیان اوباما متوجه علایم ظاهر شده بر صورت اوباما شدند و تعدادی از آنان به سرعت به طرف این دختر مصری تبار شتافتند تا مانع این کار شوند واز وی خواستند تا از مکان دور شود و به وی توضیح دادند که شرایط بویژه در حال حاضر بسیار حساس است . این وکیل 25 ساله که عربی را با لهجه خالص مصری صحبت می کرد رفتار کاندیدای دمکرات برای ریاست جمهوری را مورد نکوهش قرارداده واز آن به عنوان توهین به خود یا کرد وموضع خود را رسما به کمیته تبلیغاتی اوباما اعلام کرده وخواسته است که اوباما رسما ازگریق نامه ویا تماس تلفنی از وی معذرت خواهی کند. وی به العربیه .نت گفت که فقط خواستار اعاده حیثیت بوده وهمچنان امیدوار است که کاندیدای دمکرات از وی بخاطر رفتارش معذرت خواهی کند که در این صورت در نظر امریکاییها احترام بیشتری خواهد یافت . وی افزود در صورتی که از او معذرت خواهی نشود تقاضای خسارت مالی از اوباما به تهمت تبعیض دینی نخواهد کرد و در ادامه گفت : موضعم دراین رابطه حتی برای حامیان اوباما کاملا واضح است ولیکن با کلیه رسانه های گروهی مصاحبه خواهم کرد واتفاقی را که برایم رخ داده شرح خواهم داد . خانم عارف که فرزند یک زن ومرد مصری است خود وخوهران وبردرانش متولد امریکا وکانادا هستند ،وی سال گذشته در رشته حقوق از دانشگاه دیترویت فارغ التحصیل گردید . دختر با حجاب دیگری که از عکس گرفتن با اوباما منع گردیده شیما عبدالفاضل است او که فارغ التحصیل دانشگاه دیترویت می باشد می گوید حمله تبلیغاتی اوباما با تلاش دوری جستن از مسلمانان ادامه دارد بطوریکه گویی که ارتباط با مسلمانان جرم بشمار می آید وبا اینکه سه ساعت تمام زیر آفتاب برای پشتیبانی از وی به انتظار ایستاده بود از عکس گرفتن با او جلوگیری شد


برچسب ها :

در خصوص رنگ چادر بانوان ایده های متعددی وجود دارد در خصوص موضوع رنگ و شکل چادر ، نظرات متفاوتی وجود دارد که در این زمینه ضروری است برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب، اجازه دهیم نظرات ایده پردازان، نخبگان، و کارشناسان مختلف مطرح شود تا در نهایت افکار عمومی جامعه بتواند به یک قضاوت صحیح در خصوص سبک زندگی زنانه، نحوه پوشش بانوان و انتخاب یک پوشش واحد به عنوان پوشش ملی دست یابد. دبیر شورای اطلاع رسانی نخستین همایش عفاف و حجاب نور گفت:برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب، لازم است اجازه دهیم نظرات ایده پردازان، نخبگان، و کارشناسان مختلف مطرح شود تا در نهایت افکار عمومی جامعه بتواند به یک قضاوت صحیح در خصوص سبک زندگی زنانه، نحوه پوشش بانوان و انتخاب یک پوشش واحد به عنوان پوشش ملی دست یابد. به گزارش ستاد اطلاع رسانی نخستین جشنواره و همایش نور ، "محمد صادق افراسیابی"ضمن بیان این مطلب گفت: با توجه به نامگذاری امسال به عنوان سال نوآوری و شکوفایی توسط مقام معظم رهبری، در نخستین جشنواره و همایش عفاف و حجاب بر آن شدیم تا به یک اطلاع رسانی ساده اکتفا نکنیم، بلکه با ایجاد یک ستاد خبری فعال به انجام گفت و گو با کارشناسان مختلف در حوزه عفاف و حجاب پرداخته و از این طریق رسالت محتوا محوری خویش را به انجام رسانده، و پیام های متفاوت کارشناسان این عرصه را به مسئولین منتقل نماییم. وی افزود: بر همین اساس همان طور که طی روزهای اخیر شاهد بودیم اخباری با محوریت چالش های موجود در حوزه عفاف و حجاب تولید، و با همکاری رسانه های جمعی منتشر شد. چرا که معتقدیم ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نیاز به چند صدایی دارد. دبیر شورای هماهنگی جشنواره بین المللی آخرین منجی، ضمن انتقاد از اظهار نظر عجولانه مدیرکل امور بانوان استانداری تهران خاطر نشان کرد: اخیرا خبری در گفت و گو با طراح چادر ایرانی منتشر شد که متاسفانه خانم قند فروش؛ مدیر کل امور بانوان و خانواده استانداری تهران اظهارات ایشان را به اشتباه به دبیر جشنواره عفاف و حجاب نور نسبت دادند، و علاوه بر این تلاش کردند تا اظهارات یک ایده پرداز را که معتقد است می توان در پوشش از رنگی به جز رنگ سیاه نیز بهره گرفت، محکوم کنند. افراسیابی در پایان گفت: در خصوص موضوع رنگ و شکل چادر ، نظرات متفاوتی وجود دارد که دوستان ما در ستاد اطلاع رسانی نخستین جشنواره و همایش عفاف و حجاب نور در صدد هستند، همه این نظرات را برای مردم بیان کرده، و تا جایی که من در جریان هستم هیچ گاه قصد حمایت یا رد نظر خاصی را نداشته اند.


برچسب ها :

آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟ با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست. البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد


برچسب ها :

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت نهم) خلاصه بحث: 1. حکم حجاب، کم‏کم و به مرور زمان، نازل شد و از خانه پیامبر اسلام(ص) شروع شد و سپس به دیگر خانه‏ها و خانواده‏ها سریان یافت. 2. حجاب براى سالم ماندن روح انسانها قرار داده شده است: (ذلکم اطهر لقلوبکم وقلوبهن). 3. جلباب (ل چادر) افزون بر تکلیف، حقى بوده براى خانمهاى پاکدامن که در ابتداء، جنبه حق بودن آن برترى داشته است. 4. پیش از آمدن حکم حجاب، زنان ، غیر از سروگردن، گریبان و دستها را تا حدود آرنج، باقى بدن خود را مى‏پوشانده‏اند. ظاهر بودن کمر، سینه، رانها و... رایج نبوده است. بنابراین، گروههاى استثناء شده، همان جاهایى که به طور معمول نمى‏پوشانده‏اند مجاز هستند که نگاه کنند و جایز بودن نگاه کردن به رانها، سینه، ساقهاى پا و... از آیه به دست نمى‏آید. 5. حکم حجاب، حکم فراگیر است و گروههاى استثناءشده به خاطر ضرورت و... بوده است. 6. اصل در مساله حجاب، جداسازى کامل محیط مرد و زن از یکدیگر است، به گونه‏اى که هر دو بتوانند در جامعه به کار و تلاش بپردازند و تماسها و برخوردها دراندازه بسیار کمى باشد. 7. حجاب و پوشش، مساله‏اى شخصى است و بازشناسى «ماظهر» و ضرورتها به عهده خود افراد است و از این آیات حکم و وظیفه‏اى براى مسؤولان امر و متولیان امور روشن نشد. 8. در این آیات هیچ بحثى درباره «مادر همسر» مطرح نشد و از هیچ یک از واژگان آیات روشن نشد که داماد مى‏تواند به مادر همسر خود نگاه کند. بله، از آیه 32 سوره بقره روشن مى‏شود: ازدواج با مادر همسر حرام است، همان گونه که ازدواج با مادر، خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر برادر و دختر خواهر حرام است، ولى ملازمه‏اى بین حرام بودن ازدواج با حلال بودن نگاه کردن وجود ندارد. پى‏نوشتها: 1. سوره «احزاب‏»، آیه 35. 2. همان، آیه 23 33. 3. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، امین الاسلام طبرسى، ج‏7 863/8. 4. سوره «احزاب‏»، آیه 55. 5. «وسائل الشیعه‏»، ج‏14، باب 129، از ابواب مقدمات النکاح، ج‏1/171 - 172. 6. همان، ح‏4. 7. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، ج‏7 -8/368. 8. تفسیر «روح‏المعانى‏»، آلوسى بغدادى، ج‏12/107، دار احیاء التراث العربى، بیروت. 9. سوره «احزاب‏»، آیه 59. 10. همان، آیه 6. 11. همان، آیه 32. 12. تفسیر «الدر المنثور»، سیوطى، ج‏5/221. 13. همان. 14. همان. 15. همان. 16. همان. 17. «نهج‏البلاغه‏»، صبحى صالح، نامه 31، آخر نامه. 18. تفسیر على بن ابراهیم قمى، ج‏2/196. 19. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏2/127. 20. تفسیر «الدرالمنثور»، ج‏5/221. 21. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏12/127. 22. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، ج‏7 - 8/369. 23. تفسیر «المیزان‏»، علامه طباطبایى، ج‏16/339. 24. تفسیر «الکاشف‏»، محمد جواد مغنیه، ج‏6/239. 25. «قاموس قرآن‏»، سید على اکبر قرشى، ماده جلباب، دار الکتب الاسلامیه. 26. «بحارالانوار»، علامه مجلسى، ج‏10/55، ح‏2. 27. همان، ج‏32،تحقیق محمد باقر محمودى،237،ح‏190 وزارت ارشاد. 28. همان، ج‏41/227، ح‏37. 29. همان، ج‏75/233، ح‏1. 30. همان، ج‏78/11، ح‏70. 31. همان، ج‏68/35، ح‏74. 32. همان، ج‏79/76، ح‏5. 33. سوره «احزاب‏»، آیه 60. 34. تفسیر «الکاشف‏»، محمد جواد مغنیه، ج‏6/239. 35. تفسیر «المیزان‏»، ج‏16/339. 36. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏12/127. 37. تفسیر «الکشاف‏»، ج‏3/560. 38. «فروع الکافى‏»، ج‏7/290، ح‏1، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت. 39. همان‏291/، ح‏5. 40. «تاریخ قرآن‏»، دکتر محمد رامیار/674، امیرکبیر. 41. همان/672. 42. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، ج‏7 - 8/130. 43. تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/588; «کافى‏»، ج‏5/521، ح‏5. 44. تفسیر على‏بن ابراهیم قمى، ج‏2/101. 45. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏10/204، دارالفکر، بیروت. 46. «الدر المنثور»، ج‏5/42. 47. تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/589، ج‏95/590، ح‏105. 48. همان‏590/، ح‏103. 49. تفسیر «الدرالمنثور»، ج‏5/42. 50. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، و دیگر تفسیرها، ذیل آیه. 51. تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/588، ح‏93. 52. تفسیر «روح‏المعانى‏»، ج‏10/209. 53. سوره «مؤمنون‏»، آیه 1 - 6. 54. تفسیر «مجمع‏البیان‏»، ج‏7-8/138. 55. همان. 56. سوره «احزاب‏»، آیه 32. 57. تفسیر «على‏بن ابراهیم قمى‏»، ج‏2/101; تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/592، ح‏119. 58. تفسیر «نورالثقلین‏»، ج‏3/621، ح‏229. 59. همان/622، ح‏231. 60. تفسیر «الدر المنثور»، ج‏5/75


برچسب ها :

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت هشتم ) پاسخ: در این جا دو گروه را استثناء کرد: 1. ملک یمین. این خود، بحث دارد که آیا غلام و کنیز را در بر مى‏گیرد، یا نه، تنها کنیز را در بر مى‏گیرد؟ آیا بالغان را در بر مى‏گیرد، یا نابالغان را نیز در بر مى‏گیرد؟ از آن جا که هیچ‏کدام از انواع برده در زمان ما وجود خارجى ندارند، از بحث درباره آن، خوددارى مى‏شود. 2. کودکان غیربالغ خود انسان، نه هر کودک غیربالغ. این گروه مى‏تواند به تمامى بدن مادر، غیر از عورت نگاه کند و پوشاندن بدن، به غیر از عورت، در برابر اینان، واجب نیست; از این روى مى‏توانند بدون اجازه، مگر در سه نوبت‏یاد شده، به اتاق پدر و مادر، وارد شوند. ولى همین گروه و همین کودکان نابالغ، وقتى به سن بلوغ رسیدند، باید براى وارد شدن به اتاق پدر و مادر، در همه گاه اجازه بگیرند، چون چه بسا، ران و سینه و پاهاى مادر عریان باشد. در این جا، معناى یک قید و کلمه‏اى که در آیه ذکر شده و مفسران به طور معمول آن را معنى نکرده و از آن گذشته‏اند، روشن مى‏شود. آیه 60 سوره نور چنین بود: «واذا بلغ الاطفال منکم الحلم، فلیستاذنوا کما استاذن الذین من قبلهم.» «من قبلهم‏» در آیه شریفه به چه کسانى اشاره دارد؟ از کلام مفسران، مطلب روشنى به دست نمى‏آید، ولى با توجه به آیه 31 همین سوره که دوازده گروه استثنا شده و، دوازدهمین کودکى بود که بر عورتهاى زنان آگاهى نداشت، روشن مى‏شود، کودکان در آیه 85، از گرفتن اجازه بخشوده شدند، مگر زمانى که به سن بلوغ برسند که در این صورت، باید اجازه بگیرند، همان‏گونه که «الذین من قبلهم‏»; یعنى یازده‏گروه قبلى، اجازه مى‏گرفتند. بنابراین، روشن مى‏شود که مراد از «من قبلهم‏» گروههاى یازده‏ گانه قبلى است. البته استثنا بودن زوج و زوجه از اجازه گرفتن و نگاه کردن، به خاطر آیات سوره مؤمن و معارج است و اشکالى به لیت‏بحث ما، وارد نمى‏سازد. روایات: حال که بحث از آیه 85 و 95 شد و زوایاى گوناگون آن دوروشن گردید، روایاتى را به عنوان تایید کننده که در ذیل دو آیه، 85 و 95 آورده شده، یادآور مى‏شویم: 1.امام صادق(ع) مى‏فرماید: «یستاذن الذین ملکت ایمانهم والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات.کما امرکم الله عزوجل ومن بلغ الحلم فلا یلج على امه و لاعلى اخته ولا على خالته ولا على ماسوى ذلک الا باذن فلا یاذنوا حتى یسلموا و السلام طاعة الله عزوجل.» (58) ملک یمین‏هاى شما و فرزندان نابالغ شما،همان‏گونه که خداوند امر فرموده به شما، در سه نوبت اجازه مى‏گیرند.هرکس به سن بلوغ رسید،به هیچ‏روى،بر مادر،دختر، خاله و غیر اینان، بدون اجازه وارد نمى‏شود.و اجازه نمى‏دهند، تا سلام کند;زیرا سلام، پیروى از خداوند است. 2.روایتى دیگر،همانند این روایت،از امام باقر(ع) رسیده است. (59) 3.در الدرالمنثور روایتهاى، بسیارى در این باب نقل شده، از جمله: «راوى از پیامبر(ص) مى‏پرسد:آیا براى وارد شدن بر مادرم،باید اجازه بگیرم؟ حضرت مى‏فرماید:بله. راوى مى‏پرسد:با مادرم در یک اتاق زندگى مى‏کنم، آیا براى وارد شدن بر ایشان، باید اجازه بگیرم؟ پیامبر(ص) مى‏فرماید: اجازه لازم است. راوى مى‏گوید: من خدمتگزار مادرم هستم، آیا هر گاه وارد مى‏شوم، باید اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: آیا دوست دارى وى را برهنه ببینى؟ گفت: نه. فرمود: پس اجازه بگیر و وارد شو.» (60) این روایت، با دو سند: «ابن جریر عن زیدبن اسلم، ان رجلا سال النبى‏» و«ابن‏جریر و بیهقى عن عطاء بن یسار: ان رجلا قال یا رسول الله.» نقل شده است. روایت نشان مى‏دهد که اجازه گرفتن براى این است که مادر، برهنه دیده نشود. عریان در این‏جا، اعم است از برهنگى کامل که حتى عورتین او دیده شود، یا نیمه برهنگى که سینه، شکم، ران و... دیده شود. ولى به قرینه روایاتى که از ابن‏مسعود و حذیفه، نقل شد: «ان لم‏تفعل رایت منها ما تکره‏» یا «ما على کل احیانها تحب ان تراها» معلوم مى‏شود که مراد از برهنگى در حدیث نبوى، برهنگى کامل نیست و روایات، تایید کننده همان چیزى است که از آیه برداشت‏شده. ادامه در قسمت نهم


برچسب ها :

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت هفتم) احمد عابدینی کسانى که در این آیه استثنا شده‏اند و لازم نیست زنان در برابر آنان جاهاى زینت‏خود را بپوشانند، عبارتند از: شوهر، پدر، پدر شوهر، پسر، پسر شوهر، برادر، پسر برادر، پسر خواهر، زنان هم‏کیش، ملک یمین (کنیز زرخرید و به قولى عبد) پیروانى که نیاز جنسى ندارند، کودکانى که بر عورت زنان چیره نشده‏اند. 21. در این که پیروانى که نیاز جنسى ندارند چه کسانى هستند، اختلاف است. در مجمع‏البیان پنج قول نقل شده است: الف. آنان که به خاطر نیاز غذایى همراه انسان مى‏آیند و نیاز جنسى ندارند، مانند: ابله. ب. عنین (ناتوان از آمیزش). ج. خصى (آلت‏بریده) د. پیرى که گرایشى به زنان ندارد. ه. برده صغیر. (54) به نظر مى‏رسد از این چند دیدگاه، دیدگاه نخست، بهتر باشد و پذیرفته‏تر; زیرا گروه دوم و سوم شهوت دارند، ولى نمى‏توانند به کار برند. بنابراین به «غیر اولى الاربه‏» غیر نیازمند گفته نمى‏شود و همچنین پیرمرد. دسته پنجم، به خاطر نابالغى، قوه شهوانیه آنان برانگیخته نشده و اینان نیازمند بالقوه‏اند که با فراز«او الطفل الذى...» استثنا شده است. بنابراین، مصداق تام و تمام این فقره، دسته اول است، گرچه آیه ویژه و منحصر به آن مصداق نیست و مى‏توان کسانى را که پیش‏تر شهوت جنسى داشته‏اند، ولى اکنون به خاطر مریضى، یا پیرى، یا ریاضت، شهوتى ندارند نیز، از مصداقهاى آن به شمار آورد. 22. در این که مراد از کودکانى که بر عورتها چیره نشده‏اند، چه کسانى هستند، اختلاف است. الف. کودکانى که عورتها و اسرار زنان را نمى‏شناسند و به خاطر نداشتن شهوت، بر آن نیرو و قوت پیدا نکرده‏اند. ب. کودکانى که قدرت آمیزش با زنان را ندارند. بنابراین، اگر به حد شهوت رسیدند، حکم مردان را دارند. (55) به نظر مى‏رسد از دو دیدگاه، دیدگاه نخست‏بهتر است; زیرا اگر کودکانى اسرار زنان را بشناسند و از امور جنسى آگاه باشند، ولى اکنون ناتوان از آمیزش، این آگاهى سبب مى‏شود، کودکان به انحراف کشیده شوند و آن کارهایى را که شارع نمى‏خواسته انجام بگیرد، انجام بگیرد. 23. آخرین فقره در آیه شریفه، درباره حجاب زنان، این فقره است: «لایضربن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن.» زنان مؤمن، نباید پاى بر زمین بکوبند، تا زینتهایى که پنهان داشته‏اند معلوم شود. نخستین نکته‏اى که از این فقره آیه شریفه به دست مى‏آید این که: نه تنها نمایاندن جاى زینت، بر زنان مؤمن روانیست که شنواندن صداى زینت‏به نامحرم نیز، روا نیست. 24. از فقره «لایضربن...» و از فقره «لایبدین زینتهن‏» برداشت مى‏شود که نمایاندن هرگونه زیبایى براى برانگیختن شهوت مرد، با استفاده از هر یک از حواس، نارواست. در قرآن گوش و چشم، دو شاخص اصلى از حواس انسانى به شمار مى‏روند. از این روى، زن نباید نازک و دلپذیر با مرد نامحرم سخن بگوید. همان گونه که این مطلب در، دستور خداوند به زنان پیامبر(ص) آمده است: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض.» (56) پس در گفتار نرمى نشان ندهید، تا امید نبرد، آن که در قلبش بیمارى است. 25. از جمله زینتهاى نهانى که زن نباید با پاى‏کوبى بر زمین آشکار سازد، خلخال است. از آن‏جا که خلخال را به پا مى‏بسته‏اند و قرآن آن را زینت نهان مى‏داند، روشن مى‏شود که عرف و آنچه شناخته شده و رسم بوده، زنان شلوارهاى بلند مى‏پوشیده‏اند، که خلخال را نیز مى‏پوشانده است. بنابراین، پوشاندن پا تا پایین، در زمانهاى گذشته، رسم بوده و پس از نازل شدن آیه شریفه، واجب بودن آن، روشن شده است; زیرا این آیه در صدد محدود کردن بودند، گستراندن. حال اگر روشن شد که در آن زمان، شلوار و لباس بیرون منزل و داخل منزل، یکى بوده، مى‏توان گفت: پوشاندن پا تا پایین، در داخل منزل و در پیش محرمهاى دوازده‏گانه، شناخته شده و مرسوم بوده و سپس واجب شده است. مگر نزد شوهر، که با آیات دیگر استثنا شده است. اگر نشانه‏اى بر یکسان بودن لباس زن در خانه و بیرون از خانه، پیدا نشد، لباس درون خانه، پیرو عرف است. 26. نکته دیگر این که پاى بر زمین کوبیدن، جز بایسته‏هاى راه رفتن نیست; یعنى زن مى‏تواند بدون پاى‏کوبى بر زمین به گونه شناخته شده و معمول، راه رود. بنابراین، با توجه به این که در چند فقره قبل، فرمود: «لایبدین زینتهن الا ما ظهرمنها.» و در این فقره از زدن پا به زمین جلوگیرى کرد، روشن مى‏شود که خانمها باید بیش‏ترین رعایت را در هر زمینه‏اى داشته باشند و باندازه ضرورت، بسنده کنند. 27. در آخرین بخش از آیه مى‏فرماید: «وتوبوا الى الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون.» اى مؤمنان، همگى به سوى خدا برگردید، شاید رستگار شوید. گویا مراد از «ایها المؤمنون‏» مردان مؤمن است; زیرا این دو آیه، حکم هر یک از مردان و زنان مؤمن را جداگانه بیان کرد. از این روى، روشن مى‏شود که مردان گناهانى را انجام مى‏داده‏اند که نیاز به توبه و بازگشت‏بوده است. در مثل، با نگاه‏هاى شهوت‏آلود، سبب جعل احکامى براى بانوان شده‏اند که شان نزول، تایید کننده این مطلب است. پس سخت‏گیرى خداوند در لباس و چگونگى پوشش زنان، به عنوان نقصان وارد کردن و به بند کشیدن آنان نبوده، بلکه راهى بوده که آنان را از چشمان آلوده مردان شهوت‏ران حفظ کند. بنابراین، حجاب، براى آنان سنگرى است نگهدارنده و بازدارنده از نگاههاى آلوده به شهوت، نه براى محروم کردن آنان از حقوق خود در جامعه. 28. فرمان پوشش به زنان و فرمان چشم فروکاستن به مردان، به تنهایى براى جلوگیرى از گناه و چشم‏چرانى مردان، کافى نیست; بلکه آنان نیرویى درونى، مانند تصمیم بر توبه و بازگشت‏به سوى خدا و گردن نهادن به دستورهاى او، نیاز دارند; تا آنان را از آنچه که خداوند حرام کرده، بازدارند و بدون آن نیروى درونى، تمهیدات بیرونى، کافى نیست. 29. آنچه در تفسیر على‏بن ابراهیم، به عنوان روایت ابى‏الجارود نقل شده، بسیار همانند آن چیزى است که از ظاهر آیه شریفه، برداشت مى‏شود: ابى الجارود از امام باقر(ع) روایت مى‏کند: «فى قوله «لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها» فهى الثیاب والکحل والخاتم وخضاب الکف والسوار. والزینة ثلاث: زینة للناس وزینة للمحرم وزینة للزوج. فاما زینة الناس، فقد ذکرناه واما زینة المحرم فموضع القلادة فما فوقها والدملج ومادونه والخلخال وما اسفل منه واما زینة للزوج فالجسد کله.» (57) امام باقر(ع) درباره فرموده خداوند متعال: «و آشکار نسازند زینت‏خود را مگر آنچه آشکاراست‏» فرمود: آن زینت، عبارت است از: لباس، سورمه، انگشتر، حناى دست و النگو. زینت، سه قسم است: زینتى براى مردم، زینتى براى محرم و زینتى براى شوهر. زینت‏براى مردم را یادآور شدیم. زینت محرم، جاى گردنبند و بالاتر از آن و جاى دستبند و پایین‏تر از آن و جاى خلخال و پایین‏تر از آن و زینت‏شوهر تمامى بدن زن است. اگر چه در سند روایت مناقشه است و در این که چه بخش از آنچه از قول امام باقر(ع) نقل شد، روایت است و کدام بخش از آن، سخنان صاحب تفسیر، احتمالهایى وجود دارد. ولى آنچه مهم است، روایت همان را مى‏گوید که ظاهر آیه با توجه به عرف بیان مى‏کند. و بنابراین، روایت جنبه تاییدى دارد; از این روى سند نداشتن آن، زیانى به بحث نمى‏رساند. مرحله پنجم: از آیاتى که پیش از این، از آنها سخن گفته شد، روشن شد که زنان قسمتهایى از بدن خود را که پیش از نازل شدن آیه حجاب نمى‏پوشانده‏اند، لازم نیست آنها را در برابر خویشاوندان دوازده‏گانه مطرح شده در آیه 30 سوره نور، بپوشانند. ولى از آیات به دست نیامد که حکم آن جاهایى را که پیش از آیه حجاب مى‏پوشانده‏اند، اکنون چیست و در برابر این دوازده‏گروه چه باید بکنند؟ در مثل، آیا مادر مى‏تواند تمامى بدن غیر از عورت را در برابر فرزند بالغ خود نمایان کند؟ آیاخواهر مى‏تواند تمامى بدن، غیر از عورت را در برابر برادر بالغ خود نمایان کند؟ از آیات مورد بحث، روا بودن آشکار ساختن سینه، شکم، کمر، ساق‏پا و رانها و مانند آن در برابر محرمها به دست نیامد. اکنون مى‏خواهیم بگوییم: از ظاهر قرآن مجید، به دست مى‏آید که حاضر شدن زن، با لباس نامناسب و نمایاندن، شکم، سینه، ران و... در برابر خویشان نسبى، بى‏چون و چرا، حرام است. خداوند در آیه 85 95 سوره نور مساله را مطرح فرموده و حتى ورود بدون اجازه به اتاق پدر و مادر را، ممنوع فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا لیستاذنکم الذین ملکت ایمانکم والذین لم‏یبلغوا الحلم منکم ثلث مرات من قبل صلوة الفجر وحین تضعون ثیابکم من الظهیرة ومن بعد صلوة العشاء ثلث عورات لکم لیس علیکم ولاعلیهم جناح بعدهن طوافون علیکم بعضکم على بعض کذلک یبین الله لکم الآیات والله علیکم حکیم.» اى آنان که ایمان آورده‏اید، غلامان و کنیزان زر خرید شما و کودکان نابالغ، [براى وارد شدن به اتاق شما] باید سه وقت از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، هنگامى که لباسهاى خود را هنگام ظهر در مى‏آورید و پس از نماز عشا. این سه وقت، عورت است از براى شما. برشما و بر آنان، غیر از این سه وقت، گناهى نیست. شمارى از شما بر شمارى دیگر وارد شونده و گردش کننده‏اند این چنین خداوند آیات خود را براى شما بیان مى‏کند و خداوند، داناى حکیم است. «واذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستاذنوا کما استاذن الذین من قبلهم کذلک یبین الله لکم آیاته والله علیم حکیم.» هنگامى که کودکان شما به سن بلوغ رسیدند، باید از شما اجازه بگیرند، همان‏گونه که پیشینیان آنان اجازه مى‏گرفتند. این چنین خداوند آیات خود را براى شما، بیان مى‏کند. خداوند داناى حکیم است. آیه مى‏فرماید کودکان نابالغ، در سه نوبت، براى ورود به اتاق پدر و مادر اجازه بگیرند. حال، کودکان بالغ چطور؟ اینان، باید در هر حال، اجازه بگیرند، چه در این سه نوبت و چه در وقتهاى دیگر. با این که در وقتهاى دیگر، احتمال برهنگى و... مادر یا به کلى وجود ندارد، یا بسیار کم‏پیش مى‏آید، چرا کودک بالغ براى ورود به اتاق پدر و مادر، باید اجازه بگیرد؟ این بدان جهت است که در دیگر وقتها نیز احتمال دارد جاهایى از مادر که عورتین نیست، ولى از زینتهاى نهان به شمار مى‏روند، پیدا باشند که تنها براى همسر دیدن آنها رواست و براى غیرهمسر ناروا. بنابراین، مفهوم آیه 85 و صریح آیه 95، که واجب بودن اجازه را براى فرزند بالغ بیان مى‏کنند، با ملازمه عرفى، به حرام بودن نظر به زینتهاى باطنى مادر و حرام بودن نمایاندن زینتهاى پنهان بر مادر، دلالت دارد. اگر کسى بگوید احتمال دارد که عورتین مادر در آن سه وقت دیگر نیز آشکار باشد; از این روى باید کودکان بالغ وارد نشوند! مى‏گوییم: احتمال نمایان بودن عورتین مادر در غیر سه نوبت‏ یاد شده، با جایز بودن ورود کودکان نابالغ، بدون اجازه، سازگار، نیست. بله اگر دلیل قوى از روایات به جایز بودن ظاهر شدن مادر با لباس‏زیر، در بین فرزندان پیدا کردیم، که بسان نص بود، آن گاه، چاره‏اى نیست، باید واجب بودن اجازه را براى امور دیگر بدانیم. ولى در بحث روایات خواهد آمد، که چنین دلیل قوى و روشنى وجود ندارد. نکته: خداوند در آیه 31 سوره نور، دوازده گروه را استثناء کرد و نتیجه این شد که بر زن لازم نیست‏خود را در برابر این گروهها بپوشاند; اما در آیه 85 همان سوره، تنها بر دو دسته واجب کرد که در سه وقت‏یاد شده، اجازه بگیرند و در دیگر وقتها، همگان باید اجازه بگیرند. از این روى، این پرسش به ذهن مى‏آید: دلیل استثناهاى دوازده‏گانه در آن جا و دوگانه در این جا چیست؟


برچسب ها :

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت ششم) 14.نخستین جمله‏اى که حکم ویژه‏اى را براى خانمها بیان مى‏کند «لایبدین زینتهن الا ماظهر منها» است که براى روشن شدن آن، باید به چند نکته توجه کرد: الف. مراد از زینت، نمى‏تواند دستبند، گردنبند، النگو و... باشد; زیرا نمایان آنها وقتى که از بدن جدا باشند، هیچ اشکالى ندارد. در مثل، زن وقت وضو دستبند خود را در آورد و جایى بگذارد که مردان آن را ببینند، یا طلاى خود را براى تعمیر به طلاساز بدهد و... هیچ گناهى انجام نداده است. بنابراین، به احتمال قوى، مراد از واژه «زینت‏» در آیه شریفه، جاى زینت است; یعنى گردن، دست، گوش و مانند اینها. ب. گفتن «زینت‏» و اراده کردن مکان زینت، مجاز است و به علاقه حال و محل، چنین مجازگویى، مجاز شمرده شده است. فلسفه آوردن مجاز به جاى حقیقت، افزون بر تخفیف لفظ، مبالغه و تاکید است. (45) ج. شاید سربسته گفتن: «الا ما ظهر» و روشن نکردن حد و مرز آن، براى واگذار کردن این امور به عرف باشد. در مثل «ماظهر» براى خانمى که هیزم جمع مى‏کند و از صحرا مى‏آورد، با «ماظهر» براى خانمى که لب جوى به شستن لباس مشغول است، یا خانمى که پشت میز اداره به رتق و فتق امور و پاسخ‏گویى مشغول است، یا خانمى که در آزمایشگاه، به ساماندهى وسایل مى‏پردازد، فرق دارد. دو گروه نخست، باید مقدارى آستین را بالا بزنند، ولى دو گروه دوم، به بیش از انگشتان دست، نیاز ندارند. به هر حال، بخشهایى از دست، پا و صورت که عرف حکم به پوشیدن آنها نمى‏کند، یا ضرورت اقتضا مى‏کند که پوشیده نشود، از استثناءها به شمار مى‏روند. برابر حدیثى که از عایشه نقل شده، پیامبر(ص) به اندازه یک قبضه (در حدود 8 سانتى‏متر) بالاتر از کف دست را استثناء کرده است. (46) ولى همان گونه که گذشت این حد معین کردن نمى‏تواند براى همگان باشد، این حد بر فرض صحیح بودن سند براى زن رخت‏شوى و مانند اوست. د. فعل «لایبدین‏» صیغه ششم از فعل مضارع «یبدى‏» ( ظاهر مى‏کند. نمایان مى‏سازد) است و در حال رفع، نصب و جزم در ظاهر فرقى نمى‏کند. بنابراین مى‏تواند، نهى، نفى، یا عطف به «یغضضن‏» و در پاسخ شرط مقدر باشد. به هر حال، آیه شریفه، یا از نمایاندن زینت‏باز مى‏دارد، یا روش زنان مؤمن را در ننمایاندن زینت، بیان مى‏کند، یا تسلیم بى‏چون و چراى پیامبر(ص) بودن را یادآور مى‏شود. در هر صورت، اگر در موردى قسمتى از بدن، یا زینت، شک شد که آیا از استثناست، یا مستثنى منه; در مثل دو عرف با هم ناسازگارى کردند و یا ضرورت و عرف با هم نساختند، یا در درستى خبرى که دال بر گستره استثناء است، شک شد، استثنا بودن آن قسمت از بدن، ثابت نیست. بنابراین، از ذیل «الا ما ظهر» خارج مى‏شود و «لایبدین‏» آن را در بر مى‏گیرد. خلاصه این که: در جایى که شک مى‏کنیم آیا از استثناهاست، تا پوشش آن لازم نباشد، یا از استثناها نیست، اصل این است که از استثناها نیست و پوشش آن لازم. این اصل در جاهایى که شک را مى‏یابد، کاربرد بسیار دارد. ه. واژه «زینتهن‏» براى بیان این نکته نیست که اگر خانمى زینت ندارد، تا آن را نمایان سازد مجاز است‏سروگردن و دست‏وپا و... را براى نامحرمان نمایان سازد. بلکه بیان‏گر محدوده حجاب است; ولى حدومرز آن را به گونه‏اى باز مى‏شناساند که در خود داراى انعطاف باشد. همان‏گونه که روش قرآن و دین، در روشن کردن حد و مرز گزاره‏ها و احکام، چنین است که بازشناسى موضوع را به عرف، و یا خود مکلف وا مى‏گذارد. و در این گونه موردها، راه را بر سخت‏گیریها مى‏بندد در مثل مى‏گوید: بیمار روزه خود را بگشاید; اما بیمار کیست؟ ساکت است. و. روایات در بیان مراد «ماظهر» گوناگونند: دسته‏اى «وجه و کفین‏» (صورت و دو دست تا مچ) را مى‏گویند و دسته‏اى «قدمین دو کف پا، تا مچ) را نیز مى‏افزایند. (47) شاید آنچه را که روایات بیان کرده‏اند، قدر متیقن باشد; زیرا آیه قرآن از بیان «وجه و کفین‏» ناتوان نبوده است. بیان مستثنى و مستثنى‏منه، به صورتى کلى، براى بیان مطلبى عام‏تر و مفیدتر بوده است. از این روى در پاره‏اى از روایات، روایت نقل شده از عائشه (49) نیز، مى‏تواند مؤید استثناى جاى النگو باشد. شاید روا بودن نگاه به سر زنان اهل تهامه، اهل سواد، علوج، زن دیوانه و... در همین راستا باشد. ز. شمارى از مفسران، گفته‏اند: زینت‏بر دو گونه است: ظاهرى و باطنى. جمله «الا ما ظهر منها» در صدد بیان زینتهاى ظاهرى است. اینان، سپس در مصداقها و نمونه‏هاى آن اختلاف کرده‏اند. ابن‏مسعود، زینت ظاهرى را لباس و ینت‏باطنى را گوشواره، النگو و خلخال دانسته است. ابن‏عباس گفته است: زینت ظاهرى، سورمه، انگشتر، گونه‏ها و حناى دست است. قتاده، تنها سورمه، النگو و انگشتر را گفته و شمارى دیگر، زینت ظاهرى را وجه و کفین دانسته و شمارى صورت و سرانگشتان و گروهى دیگر کف دست و سرانگشتان را گفته‏اند. (50) این دیدگاههاى گوناگون و پراکنده بیان‏گر این نکته است که شارع مرز روشنى را بیان نکرده و هیچ یک از دیدگاهها براى انسان لزوم پیروى نمى‏آورد. و نمى‏توان گفت: بى‏گمان حداقل استثنا شده است. زیرا حداقل، همان قول ابن‏مسعود است که زینت ظاهرى را لباس دانسته است. در حالى که بى‏گمان، زنان، پیش از نازل شدن این آیه پوشیه نمى‏زده و دستکش به دست نمى‏کرده‏اند و پس از نازل شدن آیه هم، چنین بوده است. پس، بى‏گمان آشکار بودن دستها تا مچ و چهره، اشکالى نداشته و پوشیدن کف پاها تا مچ نیز، رسم نبوده است. بنابراین، برابر این دیدگاهها نیز، باید «الا ماظهرمنها» را به عرف واگذاریم و سخن اینان را بر فهم آنان از عرف زمان خودشان حمل کنیم. 15. دومین جمله‏اى که حکم ویژه‏اى را براى بانوان بیان مى‏کند: «ولیضربن بخمرهن على جیوبهن.» از این جمله که مى‏فرماید: روسریهاى خود را برگریبان خود بیندازید، ظاهر مى‏شود که پیش از نازل شدن آیه شریفه، روسریها را زیرگلو گره نمى‏زده‏اند و گریبان و سینه‏هاى آنان، پیدا بوده است. روایتى که پیش از این در شان نزول آیه، بیان شد (51) ، تایید کننده همین نکته است. بنابراین، وقتى که پیش از نازل شدن آیه، زیرگلو، گوشها و مقدارى از سینه، پیدا بوده است، بى‏گمان، دستها، پاها و چهره ظاهر بوده زیرا هیچ مرسوم نیست که در جامعه‏اى و در سرزمینى زنان دستها و پاها را بپوشانند; ولى سینه و گردن را باز بگذارند. 16. این جمله از آیه شریفه، تایید کننده نکته‏اى است که از جمله پیش استفاده کردیم و آن این که: باید لباس عرف آن زمان را وا رسید و آن را معیار قرار داد، سپس شارع هر جا را درست نمى‏داند، اعلام کند و حکم و نظر جدید خود را بیان بفرماید. اگر نادرستى موردى را اعلام نکرد، باید از عرف پیروى کرد. 17. از این بخش از آیه شریفه، واجب بودن پوشاندن زیر چانه، درخور استفاده نیست; زیرا نه از آیه این مطلب بر مى‏آید و نه انداختن روسرى بر روى سینه و گره زدن در زیر گلو، تمامى زیرچانه را فرا مى‏گیرد. پیش از این بیان شد که استثناى کف و وجهین، مصداقى از ماظهر است، نه تمام آن، بنابراین، نباید بحث کرد که آیا زیرچانه از صورت است، یا نیست و نباید بحث کرد که «وجه‏» زیر چانه را در بر مى‏گیرد یا خیر؟ بلکه باید بررسى کرد آیا شارع که خواسته عرف را رد کند و بر نپوشاندن گریبان، بر زنان خرده گیردو یا خواسته به پوشاندن گریبان و سینه امر کند، آیا امرش شامل زیرچانه مى‏شود، یا خیر؟ اگر امر شارع، زیرچانه را در برگرفت، پیروى واجب است و اگر در بر نگرفت، زیرچانه، به همان اباحه اولى، که عرف مردم مدینه داشته‏اند، باقى مى‏ماند; مگر این که دلیل دیگرى وجود داشته باشد که بعد بحث مى‏کنیم. 18. در بخش دیگر آیه شریفه که مى‏فرماید: «لایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن... او نسائهن، او ما ملکت...» نکته‏اى که به چشم مى‏خورد، وجه تکرار «ولایبدین زینتهن‏» است که یادآور شده‏اند: یادآورى آن درباره نخست، براى بیان رخصتها به اعتبار منظور بوده و درباره دوم، براى بیان ناظر بوده است. (52) یعنى دربار نخست‏بر آن است که این نکته را بیان کند: زن، وظیفه دارد، زینت‏خود را بپوشاند، مگر آنچه که از باب ضرورت، که عرف آن را بایسته مى‏داند، بیرون مى‏ماند; مانند: دست و چهره. اما دربار دوم «لایبدین زینتهن‏» در صدد بیان این است که شمارى از مردان، مى‏توانند به زینتهاى زن بنگرند و لازم نیست که زن، زینتهاى خود را از آنان بپوشاند. پیش از این، یادآور شدیم که مراد از زینت، جاهاى زینت است که دست‏بالا، دستها تا نصف آرنج، پاها تا مچ، گردن و گلو، گوشها، گریبان و شاید موهاى سر را دربر بگیرد اما بى‏گمان، کمر، شکم، سینه و رانها، از جاهاى زینت‏به شمار نمى‏روند. این اعضا بر همان حال نخستین خود مى‏مانند که زنان به طور معمول، اینها را مى‏پوشانده‏اند. بنابراین، زن باید آنها را بپوشاند و خویشاوند محرم حق نگاه به آن اعضاء را ندارند. بنابراین آنچه که از این جا و آن جا شنیده مى‏شود: به غیر از عورت، مردان محرم به هر جاى زن مى‏توانند بنگرند سخنى است نادرست و بى‏بنیاد و ناسازگار با آیه شریفه مورد بحث. البته این پندار از فتواى فقیهان سرچشمه گرفته که در این باره سخن خواهیم گفت. 19. این که بر شوهر رواست که به همه جاى زن خویش بنگرد و زن هم چنین حقى را درباره شوهر خود دارد و... مطلبى است که از آیات دیگرى استفاده مى‏شود، مانند: «نساءکم حرث لکم فاتوا حرثکم انى شئتم.» همسران شما، کشتزارهاى شمایند، هر جا که خواستید بر کشتزار خود درآیید. یا«قد افلح المؤمنون الذین... والذین لفروجهم حافظون الا على ازواجهم او ما ملکت ایمانهم، فانهم غیر ملومین.» (53) مؤمنان، رستگار شدند آنان که... و آنان که فرجهاى خود را نگاهبانى مى‏کنند، مگر بر همسران یا کنیزان ملکى که هیچ نکوهشى بر آنان نیست. بنابراین، این که شمارى پنداشته‏اند چون: در آیه شریفه از شوهر نام برده شده «الا لبعولتهن‏» و شوهر مى‏تواند به تمامى بدن همسر خود نگاه کند، سپس دسته‏هاى یازده‏گانه دیگرى را بر شوهر عطف کرده، چنین استفاده مى‏شود که این یازده گروه هم مى‏توانند به همه جاى بدن خانمى که با آنها محرم است، نگاه کنند، مگر این‏که دلیلى بر خلاف اقامه شود، مانند: حرام بودن نگریستن به عورت غیر و حرام بودن نگاه شهوت‏آلود و... پندارى بیش نیست و سخنى است‏بى‏مبنا و بى‏دلیل که با کم‏ترین درنگ، نادرستى آن روشن مى‏شود. ادامه دارد//در قسمت هفتم


برچسب ها :

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت پنجم) در این بررسى، بیش‏تر، سعى بر این است که واژگان آیه مورد دقت قرار گیرند و از روایتها و شان‏نزولها، تنها به عنوان یارى دهنده استفاده شود. نکته‏هایى که از این دو آیه شریفه: (30 و 31 سوره نور) مى‏شود فهمید: 1. واژه «غض‏»، به معناى کاستى است: «واغضض من صوتک‏» یعنى صداى خود را فرو بکاه. «ان الذین یغضون اصواتهم عند رسول الله‏» یعنى آنان نزد رسول خدا صداى خود را پایین بیاورند. بنابراین «یغضون من ابصارهم‏»، یعنى از نگاههاى خود مى‏کاهند. در آیه شریفه: (آیه 30 سوره نور) که خداوند مى‏فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم‏» فعل «یغضوا» مجزوم است; زیرا جمله شرطى در تقدیر است: «قل للمؤمنین: غضوا من ابصارهم فانک ان تقل لهم، یغضوا.» به مؤمنان بگو: دیدگان خود را فرو نهند که اگر تو به آنان بگویى دیدگان خود را فرو خواهند کاست. «یغضضن‏» در آیه شریفه 31 سوره نور نیز مجزوم است; زیرا عطف شده بر «یغضوا» و در آن نیز فعل امر در تقدیر است. 2. حذف جمله شرط در «یغضوا» و «یغضضن‏» دلالت مى‏کند که مردان مؤمن و زنان مؤمنه، همین که از دستورهاى خداوند آگاهى یافتند، بى‏درنگ به آنها جامه عمل در مى‏پوشانند و در برابر دستورهاى رسول خدا، بى‏چون و چرا گردن مى‏نهند. به گونه‏اى که کلام نیازى به آوردن جمله شرط ندارد. بنابراین، باید جمله شرطى در تقدیر گرفت، تا توجیه نحوى براى حذف «نون‏» در «یغضوا» باشد. ذکر نشدن جمله شرط نیز، بى‏گمان، دلیلى داشته که همان سربه فرمان بودن مردم در برابر امر خدا و رسول خدا باشد. 3. متعلق فعل «یغضوا» و «یغضضن‏» محذوف است و در آیه از آن نشانه و اثرى نیست. بنابراین، از آیه روشن نمى‏شود که دیدگان را از چه چیز باید فرو کاست. شاید حذف متعلق به جهت روشنى آن باشد. یعنى چشم را از آنچه نظر کردن به آن حرام است، فرو بندید. اما چه چیزهایى نگاه کردن به آنها حرام است و ناروا، روشن نیست و آیه در این باب، بیانى ندارد. 4. جمع آمدن «مؤمنین‏»، «یغضوا»، «ابصارهم‏» و همچنین «مؤمنات‏»، «یغضضن‏» و «ابصارهن‏» بیانگر این نکته است که هرکس باید چشم خود را فرو کاهد مانند: «خذوا اسلحتکم‏» هر کس اسلحه خود را بردارد و «فاغسلوا وجوهکم‏» هر کسى صورت خود را بشوید. بنابراین، آیه شریفه در مقام بیان حکم تک‏تک اشخاص و افراد جامعه است و درصدد بیان حکم مسؤولان و سرپرستان جامعه و امر به معروف‏کنندگان جامعه نیست. حال اگر کسى وظیفه شخصى خود را انجام نداد، چه باید کرد؟ از این آیه، حکمش روشن نیست. 5. در شان نزول آیه نخست از قول امام باقر(ع) آمده است: «استقبل شاب من الانصار امراة بالمدینه و کان النساء یتقنعن خلف آذانهن فنظر الیها وهى مقبلة فلما جازت نظر الیها ودخل فى زقاق قد سماه ببنى فلان فجعل ینظر خلفها واعترض عظم فى الحائط او زجاجة فشق وجهه فلما مضت المراة نظر فاذا الدماء تسیل على صدره وثوبه فقال والله لآتین رسول الله(ص) ولاخبرنه قال: فاتاه. فلما رآه رسول الله(ص) قال له: ما هذا؟ فاخبره فهبط جبرئیل(ع) بهذا الآیة: قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکى لهم ان الله خبیبما یصنعون.» (43) در مدینه، جوانى از انصار، با خانمى روبه رو شد. زنان در آن زمان، مقنعه‏ها را پشت گوشها مى‏انداختند. جوان نگاه را به آن خانم دوخت و او همچنان به راه خود ادامه مى‏داد. هنگامى که زن از برابر وى رد شد، باز به زن نگاه مى‏کرد و را ه خود را ادامه مى‏داد. تا داخل کوچه‏اى شد که حضرت نام کوچه را ذکر کرد و همچنان که به پشت‏سر نگاه مى‏کرد، استخوان، یا شیشه‏اى که در دیوار بود، صورت وى را درید. هنگامى که زن از جلو چشمش ناپدید شد، به خود آمد، دید خون بر لباس و سینه‏اش، جریان دارد. پیش خود گفت: به خدا سوگند، نزد رسول خدا(ص) مى‏روم و او را از واقعه مى‏آگاهانم. هنگامى که نزد پیامبر(ص) آمد و حضرت او را به آن حالت دید، فرمود: این چه حالتى است؟ جوان داستان را براى حضرت باز گفت: آن‏گاه جبرئیل(ع) بر پیامبر نازل شد با این آیه شریفه: اى رسول ما، به مؤمنان بگو: چشمهاى خود را فرو نهند و عورتهاى خود را حفظ کنند. آن براى ایشان بهتر است. همانا، خداوند به آنچه انجام مى‏دهند، آگاه است. 6. از شان نزول و همچنین از آیه «قل للمؤمنات‏» بر مى‏آید که زنان مدینه سر و بدن خویش را مى‏پوشانده‏اند، ولى بخشهایى از سروسینه خود را نمى‏پوشانده‏اند. بنابراین، آیه، درباره آن قسمتهایى که پوشیده نمى‏شده، دستورهایى داده است. 7. آمدن واژگانى چون: «المؤمنین‏» و «المؤمنات‏» به جاى «الذین آمنوا» نشانگر این است که این احکام براى کسانى است که به حمل شایع، مصداق مؤمن هستند. بنابراین، روى سخن با غیر مسلمانان و مسلمانان ناپاى‏بند نیست. شان نزول نیز، این نکته را تایید مى‏کند; زیرا جوان انصارى، همین که نگاهش به زن افتاد و دل در گرو وى‏گذاشت و در اثر آن صورتش مجروح شد، با همان سروروى خونین، خود را به پیامبر(ص) رساند و آن حضرت را از واقعه با خبر ساخت. اگر او فرد منحرف و ناپاى‏بند و هوسباز و آلوده چشم مى‏بود، باید کار نارواى خود را ادامه مى‏داد، تا دیگران پیامبر(ص) را با خبر سازند. شاید بتوان نتیجه گرفت که غیر مسلمانان و مسلمانان شناسنامه‏اى و ناپاى‏بند، که در روایات نگاه به سر و روى آنها بى‏اشکال دانسته شده است، از همان ابتدا، مکلف به پاره‏اى از دستورها نیستند و این دستورها براى رسیدن انسان خواستار کمال، به کمال انسانیت و دور شدن از حیوان صفتى است. 8. تکرار کردن «قل‏» و جداسازى بین دو آیه، آوردن واژگان: «المؤمنین‏» و «المؤمنات‏» با دو صیغه مذکر و مؤنث و همچنین واژگان: «یغضوا»، «یغضضن‏» و... نشان مى‏دهد که زن و مرد هر یک احکام ویژه به خود را دارند و از حکم یکى، نمى‏توان حکم دیگرى را فهمید. 9. پیش‏تر اعلام کردن حکم نگاه و پوشش مردان، شاید افزون بر تغلیب، که همیشه در زبان عرب، مذکر را بر مؤنث پیش مى‏دارند، به این جهت‏باشد که حکم مردان کوتاه است و در یکى دو جمله در خور بیان است، ولى حکم پوشش و حجاب زنان، نیاز به شرح فراوان داشته است; به گونه‏اى که حجم ظاهر آیه حجاب زنان، کم‏وبیش، پنج‏برابر حجم آیه پوشش مردان است. 10. آمدن حرف «من‏» تبعیضیه در جمله «یغضوا من ابصارهم‏» و «یغضضن من ابصارهن‏» و نیامدن آن در جمله «یحفظوا فروجهم‏» و... شاید بیانگر این نکته باشد که «فرج‏» هیچ محدوده مجازى ندارد که در آن حفظ واجب نباشد; ولى براى دیدن و نگاه، محدوده مجاز نیز وجود دارد. 11. على‏بن ابراهیم در تفسیر خود، روایتى از محمدبن مسلم، از حضرت صادق(ع) نقل مى‏کند که فرمود: «کل آیة فى القرآن فى ذکر الفروج فهى من الزنا الا هذه الآیه فانها من النظر فلایحل لرجل مؤمن ان ینظر الى فرج اخیه ولایحل للمراة ان تنظر الى فرج اختها.» (44) هر جا در قرآن بحث فرج مطرح شده است، مراد حفظ از زناست، مگر این آیه، که مراد حفظ از نگاه است. پس بر مرد مؤمن حلال نیست نگاه به فرج برادر خود و بر زن حلال نیست که نگاه کند به فرج خواهر خود. در تفسیر روح‏المعانى، همین مطلب به ابن‏زید و ابى‏العالیه، نسبت داده شده است; ولى صاحب روح‏المعانى، این برداشت را نمى‏پذیرد و حفظ فرج را در تمامى آیات، به یک معنى مى‏داند و یادآور مى‏شود: این گونه تفصیل، دلیلى ندارد. صاحب تفسیر روح‏المعانى، اگر به جمله‏هاى پیشین و پسین آیه و به شان نزول توجه مى‏کرد، بر وى روشن مى‏شد که آن تفصیل، تفصیل درستى است. وقتى صدر آیه، درباره چشم پوشى از نگاه باشد، و ذیل آیه، درباره نمایان نساختن زینت و از سویى، شان نزول درباره نگاه باشد، مى‏توان حفظ فرج را در آیه ویژه حفظ از نگاه دانست. بنابراین در تفسیر آیات و روایات و بیان واژگان آنها، نباید تنها به اشتراکهاى واژگانى تکیه کرد، بلکه سیاق آیه نیز بسیار اهمیت دارد. روشن است که پیدا کردن واژگان همانند از معجم المفهرس و مانند آن و تلاش براى هم معنى جلوه دادن آیات نازل شده در شرایط گوناگون و... کارى است غیر محققانه. 12. نگاه کردن به زنان، گرچه رفتارى است که نفس انسان، بدان سوى گرایش دارد آن را به مصلحت‏خود مى‏داند، ولى پاک‏دامنى و پاک چشمى براى انسان، مصلحت‏بیش‏ترى دارد; از این روى، قرآن مى‏فرماید: «ذلک ازکى لهم‏». 13. گاهى، انسانها، دچار خودفریبى مى‏شوند و با توجیه‏ها و به بهانه‏هایى، گناه را براى خود روا، یا واجب مى‏شمارند. از این روى، خداوند در قرآن، با جمله: «ان الله خبیر بما یصنعون‏» به همگان هشدار مى‏دهد که خداوند، رفتارها و کردارها را، همان‏گونه که هست مى‏بیند و به آنها آگاهى دارد. ادامه در قسمت ششم


برچسب ها :

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت چهارم) احمد عابدینی روایتهایى که واژه «جلبابا» در آنها آمده بیش‏تر این‏گونه‏اند: «فلیتخذ للفقر جلبابا»، یا «للفاقة جلبابا» که در تمامى موردها، مى‏توان جلباب را به معناى پرده گرفت: پرده فقر، پرده ذلت، پرده شب، پرده حیاء. پرده هم تمامى بدن را مى‏پوشاند. با این معنى براى «جلباب‏» روایتها جایگاه خود را از لحاظ معنى، خوب پیدا مى‏کنند. 2. روایاتى نیز وجود دارد که «جلباب‏» بى‏گمان در آنها به معناى لباس سرتاسرى نیست; در مثل راوى مى‏گوید به حضرت امام صادق(ع) وارد شدم و از نزد همسران خود پیش ما آمد «و لیس علیه جلباب‏». (31) روشن است که در این جا، مراد لباس سرتاسرى و چادر نبوده، بلکه شاید مراد عبا باشد و دشداشه(پیراهن عربى). در روایت دیگرى آمده که حضرت صادق(ع) در وصف عذاب گروهى فرمود: «لیقطع لهن جلباب من نار ودرع من نار.» (32) به قرینه درع، «جلباب‏» نمى‏تواند لباس سرتاسرى باشد وگرنه واژه «درع‏» بى فایده مى‏شد. نکته شایان توجه این که روایاتى که در آنها «جلباب‏» به معناى پرده و لباس سرتاسرى است، به طور معمول، از رسول خدا(ص) و على(ع) وایت‏شده; ولى روایاتى که در آنها «جلباب‏»، به معناى دشداشه، یا لباس کوتاه است، از امام صادق(ع) روایت‏شده است. بنابراین مى‏توان گفت: مراد از «جلباب‏» در آیه شریفه، چادر و لباس سرتاسرى است; ولى در زمانهاى بعدى، به لباس گشادى که بیش‏تر بدن را در خود مى‏گیرد و مى‏پوشاند نیز، جلباب مى‏گفته‏اند و کم‏کم به هر دو معنى گسترش یافته است. خلاصه: واژه جلباب، به معناى چادر و همانند آن است، نه به معناى روسرى و پوشیه. در این جا باید به این نکته توجه داشت که چادر، به طور معمول، جلو بسته نیست. بنابراین، چادر سر کردن، با بازبودن و آشکار بودن جلوى سر و صورت و گوشها، منافاتى نداشته است. به قرینه این که سوره حشر، پیش از سوره نور نازل شده، معلوم مى‏شود که این آیه در صدد تحدید حجاب و نمایاندن حد و مرز براى آن نبوده است; بلکه بر آن بوده نشانه‏اى براى زنان آزاده و پاکدامن برنهد و مى‏خواسته با این امتیاز و امتیاز قلمداد کردن آن، کارى کند که بانوان با شوق، پذیراى حجاب شوند. و شاید این‏گونه نشانه‏گذارى و جداسازى صف پاکدامنان از ناپاک‏دامنان و یا آزادگان از کنیزکان، باخواست‏خود زنان صورت گرفته باشد. به این بیان، چون مورد اذیت و آزار اراذل و اوباش قرار مى‏گرفتند، گاه وبى‏گاه، به پیامبر(ص) شکوه مى‏کرده و خواستار راه چاره‏اى بوده‏اند که خداوند این راه‏چاره را براى آنان مطرح کرده است. شاهد بر این، آیه بعدى است که با لحن شدیدى منافقان و آزاردهندگان به زنان پاکدامن را تهدید مى‏کند و مى‏فرماید: «لئن لم‏ینته المنافقون والذین فى قلوبهم مرض والمرجفون فى المدینة لنغرینک بهم ثم لایجاورنک فیها الا قلیلا.» (33) [پس از این] اگر منافقان و آنان که در دلهاشان مرض و ناپاکى است و هم آنان که شایعه مى‏افکنند [دست از این زشت‏کارى برندارند] تو را علیه آنان برانگیزیم; تا پس از اندک زمانى در مدینه در جوار تو، زیست نتوانند کرد. روشن است که منافقان و بیمار دلان کارشکنیهاى گوناگون مى‏کردند. گاهى به آزار و اذیت زنان مى‏پرداختند، گاهى شایعه‏هایى درباره شکست مسلمانان، در بین مردم مى‏پراکندند. هر زمان براى کار خود بهانه و عذر مى‏آوردند; در مثل هنگامى که به آزار زنان دست مى‏یازیدند، مى‏گفتند: فکر کردیم کنیز است و... خداوند، در مرحله نخست، نشانه‏اى براى بازشناسى کنیز از آزاد، نهاد و سپس به منافقان هشدار داد: پس از قرار دادن نشانه، دیگر هیچ توجیهى براى آزار آزاد زن مسلمانان ندارند. یدنین «یدنین‏» از «ادناء» به معناى نزدیک‏کردن، گرفته شده است; ولى در این آیه‏شریفه، به معناى آویختن است. التفسیر الکاشف، «یدنین‏» را به معناى «یسدلن‏» (34) آویزان مى‏کنند و المیزان، آن را به معناى «یتسترن‏» (35) مى‏پوشانند، گرفته است. در تفسیر روح‏المعانى آمده است: «الادناء التقریب یقال ادنانى اى قربنى وضمن معنى الارخاء، او السدل ولذا عدى بعلى.» (36) ادناء، به معناى نزدیک کردن است. گفته مى‏شود: ادنانى; یعنى مرا نزدیک کرد و معناى آویزان و رها کردن را هم در بر دارد; از این روى با «على‏» آمده است. سپس در ادامه معناى دیگرى براى «یدنین‏» آورده شده است; ولى به نظر مى‏رسد اختلاف در معناى «یدنین‏» ناشى از اختلاف در معناى «جلباب‏» باشد. به هر حال، اگر «جلباب‏» به معناى چادر باشد، «یدنین‏» به معناى آویختن و رها کردن است. «من‏» در «من جلابیبهن‏» تبعیض است و زمخشرى در کشاف، دو احتمال در این باره یادآور شده است: 1. هرگاه از منزل بیرون مى‏روند، بعضى از چادرهاى خود را بر سر بیندازند; یعنى در هر نوبت، یکى از چادرهاى خود را برسر کنند و از منزل خارج شوند. 2. هرگاه از منزل بیرون مى‏روند، بخشى از چادرشان را بر سر بیندازند. (37) به نظر مى‏رسد احتمال دوم درست‏باشد; یعنى هر زن، قسمتى از چادر خود را بر سر بیندازد و این معنى، با همانندهاى آن در قرآن نیز سازگار است: «ولیاخذوا اسلحتهم‏» هرکس اسلحه خود را برگیرد. «فاغسلوا وجوهکم‏» هرکس صورت خود را بشوید. و نیز با واقعیت تاریخى آن زمان که مردم در فقر و تنگدستى به سر مى‏بردند، بیش‏تر سازگار است; زیرا دور مى‏نماند که در آن زمانها که اصحاب صفه، در فقر شدیدى مى‏زیستند و لباس و مسکن نداشتند، زنان مسلمان، چادرهاى گوناگون داشته باشند و آیه شریفه ضمن تایید بفرماید: یکى از چادرها را بر سر کنید. از آنچه گفته شد و ترتب نزولها و شان نزولها، به دست مى‏آید که سوره احزاب، پیش از سوره نور نازل شده است. و نکته دیگرى که روشن مى‏شود، این که بخش نخست آیه، مقدمه‏اى است‏براى بخش دوم; یعنى پوشیدن چادر، مقدمه‏اى است‏براى شناخته شدن; تا آزار نبینند و ولگردان بر گرد آنان نگردند. نه این که تکلیفى الزامى و شرعى براى زنان باشد; زیرا آن تکلیف، سپسها و در برهه‏اى دیگر، هنگام نازل شدن سوره نور (آیه 30) بیان شده است و در نتیجه مى‏توان گفت: جلباب مطرح شده در این آیه حقى است که خداوند براى زنانى که نمى‏خواهند مورد آزار و اذیت ولگردان قرار بگیرند، قرار داده است; نه این که وادار کردنى در کار باشد. براى روشن شدن بیش‏تر مساله مثالى مى‏زنیم: هرگاه، شخصى، چه زن و چه مرد، در منزل خود باشد، منزل، مکان امن و پناهگاه اوست و کسى حق هیچ‏گونه دست‏اندازى به حقوق او را ندارد و کسى حق ندارد به جاى امن و پناهگاه وى تجاوز کند. اگر کسى از پشت‏بام، بالاى درخت، یا روزنه‏اى و... به داخل منزل کسى بنگرد و یا شنود و دوربین مخفى بگذارد، به حریم خانه دست انداخته و صاحب خانه، حق دارد با او برخورد کند و حتى چشمان او را نابینا سازد و یا به قتل برساند. در احادیث گوناگون وارد شده است: «ایما رجل اطلع على قوم فى دارهم لینظر الى عوراتهم فرموه ففقؤوه عینیه، او جرحوه فلا دیة له.» (38) هر آن که بر خانه گروهى بنگرد و از اسرار آنان آگاه شود و آنان به سوى وى تیراندازى کردند و نابینا شد و یا بر وى زخمى وارد کردند، دیه‏اى برایش نیست. در حدیث دیگر آمده است: «شخصى از سوراخهاى حجره‏هاى رسول خدا(ص) به درون آن مى‏نگریست. پیامبر اکرم(ص) با تیرى که در دست اشت‏به سوى او آمد، تا چشمانش را کورکند مرد فرار کرد. پیامبر(ص) فرمود: اى خبیث! سوگند به خدا اگر ایستاده بودى چشمانت را کور مى‏کردم.» (39) ولى اگر در خانه‏اى گشوده بود و زنى برهنه در برابر در نشسته بود و دیگران به او نگاه کردند، چشمهایشان نابینا نمى‏شود و بیننده را تجاوزگر به حریم دیگران نمى‏دانند (گرچه تماشا کننده، کار حرامى انجام داشته است); زیرا آن زن، با گشودن در، و نشستن روبه‏روى آن، خود، حریم خانه خود را شکسته است. حال از این آیه روشن مى‏شود که خداوند به زنان صالح و مؤمن، ارفاق کرده و به آنان امتیاز داده که اجازه داده است که حریم خود را به همراه خود ببرند. یعنى اگر «جلباب‏» و پرده‏اى بین خود و محیط خارج پدید آورند، این پرده، حریم آنان خواهد بود و کسى حق ندارد به این حریم دست‏یازد و با کسى که این حرکت زشت را انجام داد، مى‏توان، برخورد کرد. ولى اگر کسى چنین حریمى را براى خود قرار نداد و مورد اذیت و آزار دیگران قرار گرفت و نگاه‏ها به او دوخته شد و سخنان ناشایستى درباره او به کار گرفته شد، نمى‏تواند ادعاى دست‏اندازى به حریم خود را مطرح کند; زیرا خود، حریمى براى خود قرار نداده است. مرحله چهارم: «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن على جیوبهن ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنى اخوانهن او بنى اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ایمانهن او التابعین غیر اولى الاربة من الرجال او الطفل الذین لم‏یظهروا على عورات النساء ولایضربن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن وتوبوا الى الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون.» ا خداوند در این مرحله، به زنان پارسا و مؤمن فرمان مى‏دهد: چشمان خود را از نگاههاى ناروا فرو گیرند، اندام خود را بپوشانند، زینت و آرایش خود را به جز آن جا که ناگزیر آشکار مى‏شود، بر بیگانه آشکار نسازند، سینه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند، زینت و جمال را ننمایانند، جز براى محرمهاى سببى و نسبى و یا زنان و کنیزکان و کودکان ناآگاه بر عورت زنان، چنان پا به زمین نکوبند که خلخال و زیورشان بیرون آید و آشکار شود. این مرحله از پوشش، بى‏گمان، پس از آیات سوره احزاب نازل شده است; به چند دلیل: 1. برابر ترتیب نزول سوره‏ها، سوره احزاب، هشتاد و هشتمین، یا هشتاد و نهمین و یا نودمین سوره نازل شده بر رسول خداست; (40) ولى سوره نور نودوششمین تا یک صدودومین سوره نازل شده بر رسول خداست. 2. شان نزولها، یا اسباب‏النزولهایى که براى سوره‏ها، یا پاره‏اى از آیات بیان شده نیز، بیانگر همین نکته‏اند; در مثل در سوره احزاب، پیش از نازل شدن آیات حجاب، سخن از جنگ احزاب و داستان زید و زینب و غزوه بنى‏قریظه بود که همگى در سال پنجم هجرى و آغاز سال ششم رخ داده است. (41) ولى در سوره نور، سخن از داستان افک به میان آمده که مربوط به غزوه بنى‏المصطلق و پس از نازل شدن آیه حجاب بوده است. عایشه مى‏گوید: «رسول خدا، بین زنان خود قرعه کشید و قرعه به نام من در آمد و مرا دنبال خود برد و این رخداد، پس از نزول حجاب بود.» (42) بنابراین آیه 31 سوره نور، بیان چهارمین مرحله از حجاب را بر عهده دارد و چون این مرحله از حجاب، مهم‏ترین مرحله‏است و افزون بر حجاب زنان، امور گوناگون دیگرى نیز بیان کرده، ما به شرح درباره این آیه بحث مى‏کنیم; تا زوایاى مساله به خوبى روشن شود. بنابراین آیه شریفه، با توجه به واژگان و شان نزول و لباس معمول زمان نزول و روایتهایى که درباره بخشهاى گوناگون آیه به ما رسیده است، مورد بررسى قرار مى‏گیرد. ادامه در قسمت پنجم


برچسب ها :

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت سوم) ج. در مراد از «نسائهن‏» اختلاف است. در مجمع‏البیان، دو قول نقل شده است: 1. مراد زنان هم‏کیش; یعنى زنان مؤمن است، نه زنان یهودى و نصارى; زیرا آنان زنان مؤمن را مى‏بینند و براى شوهران خود وصف مى‏کنند: این قول از ابن‏عباس است. 2. مراد، همه زنان است. (7) از روح‏المعانى نیز دو قول به دست مى‏آید: 1. قول ابن‏عباس; یعنى زنان هم‏کیش. 2. زنان خویشاوند و وابستگان و پیوسته‏هاى به آنان: «وفى البحر: دخل فى «نسائهن‏» «الامهات و الاخوات و سایر القربات و من یتصل بهن من المتصرفات لهن و القائمات بخدمتهن.» (8) مادران، خواهران و دیگر خویشاوندان و زنانى که براى آنان کار مى‏کنند و به خدمت آنان و خدمتگزار آنان هستند، داخل در «نسائهن‏»اند. سومین مرحله: «یا ایها النبى قل لازواجک و بناتک ونساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن، ذلک ادنى ان یعرفن فلایؤذین وکان الله غفورا رحیما.» (9) اى پیامبر! به همسران و دختران خود و زنان مؤمن بگو: چادرهاى خود را بردوش گیرند. این نزدیک‏تر است، براى این که شناخته و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خدا آمرزنده مهربان است. تاکنون روشن شد که همسران پیامبر مى‏باید خود را در پس پرده نگه دارند و تنها با خویشان نسبى و زنان مؤمن و بردگان مى‏توانند بدون پرده روبه‏رو شوند. از دیگر سو، این وظیفه، شرافت ویژه‏اى نیز بود که شامل زنان پیامبر(ص) شده بود; همان گونه که پیش از این نیز شرافتها و وظیفه‏هاى دیگرى نیز پیدا کرده بودند، از جمله: ام‏المؤمنین: «وازواجه امهاتهم‏» (10) و مساوى نبودن با دیگر زنان مسلمان در کیفر و پاداش، البته به شرط داشتن تقوا: «یا نساء النبى لستن کاحد من النساء ان اتقیتن.» (11) و از جمله وظیفه‏هایى که بر همسران پیامبر مقرر شده، به ناز و کرشمه سخن نگفتن با مردان و پسندیده سخن گفتن: «فلاتخضعن بالقول... وقلن قولا معروفا» و خارج نشدن از خانه: «قرن فى بیوتکن‏» به گونه دوران جاهلى خود را نیاراستن: «لاتبرجن تبرج الجاهلیة الاولى.» به هر حال، بخشیدن شرافت، بدون قرار دادن وظیفه و تکلیف ویژه نبوده است. حال پس از فرا خواندن «امهات المؤمنین‏» به حجاب که هم شرافت و امتیازى بوده و هم تکلیف و وظیفه‏اى، همین وظیفه را و امتیاز را به دیگر زنان مؤمن نیز بخشیده است; تا آنان از شرافت‏بهره‏مند شوند و قدر و منزلت آنان شناخته شود و جوانان و ولگردان، با آنان برخورد به دور از ادب، و آزار دهنده نداشته باشند و دریابند که اینان زنان با شخصیت و از خاندان شریف و پاک هستند و نباید به هیچ‏روى، آزرده و اذیت‏شوند. از این روى حجاب، جایگاه ویژه‏اى دارد و شرافتى به شمار مى‏آید براى زنان مؤمن. چنین بود که زنان مدینه از این دستور خداوند استقبال کردند و به سرعت مقنعه‏ها و چادرهاى سیاه تهیه کردند و با آنها خود را پوشاندند. ام سلمه مى‏گوید: «لما نزلت هذه الآیه: «یدنین علیهن من جلابیبهن‏» خرج نساء الانصار کان على رؤسهن الغربان من اکسیة سود یلبسنها.» (12) وقتى که آیه شریفه: «خود را با چادرها فروپوشانید» نازل شد، زنان انصار از خانه‏ها خارج شدند، به گونه‏اى که گویا کلاغهاى سیاه بر روى سر آنان نشسته‏اند; به خاطر لباسهاى سیاهى که پوشیده بودند. بمانند همین سخن از عائشه نیز روایت‏شده است. (13) بى‏گمان جنبه شرافتى و حق بودن حجاب از جنبه تکلیفى آن بیش‏تر بوده است; از این روى، در پى اعلام حکم حجاب، وعده بهشت‏براى پیروى کنندگان از این دستور و وعده عذاب براى مخالفان آن، مطرح نشد، بلکه دلیل عقل پسند و عرف پسند آورد: «ذلک ادنى ان یعرفن فلایؤذین.» براى شناخته شدن و اذیت نشدن، این بهتر است. و به همین خاطر که جنبه شرافتى و حق بودن آن بیش‏تر مورد نظر بوده، زنان مدینه، براى جلوه‏گر شدن ابهت و حشمت‏خود، چادر سیاه بر سر افکنده‏اند; با این که پیامبر(ص) نفرموده بود چادر سیاه بر سر افکنند. بویژه این که پارچه سیاه و پوشش سیاه به سبب جذب حرارت خورشید، براى سرزمینى چون شبه جزیره عربستان، مناسب نیست. بنابراین تنها توجیهى که براى این‏گونه لباس وجود دارد، همان ابهت و حشمت پیدا کردن و استفاده کامل از این حق است. تا بدان جا حق و شرافت‏بودن حجاب و چادر، بر تکلیف بودن آن برترى داشته که حتى عمربن خطاب، خلیفه دوم مسلمانان، فکر مى‏کرد: چادر حق است، نه تکلیف; از این روى به کنیزکان اجازه پوشیدن چادر را نمى‏داد: «کان عمربن الخطاب، لایدع فى خلافته امة تقنع ویقول انما القناع للحرائر لکیلا یؤذین.» (14) عمربن خطاب، در زمان زمامداریش، به هیچ‏روى اجازه نمى‏داد که کنیز ان مقنعه بپوشند و مى‏گفت: مقنعه، ویژه زنان آزاد است; تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند. انس مى‏گوید: «راى عمر جاریة مقنعة فضربها بدرته وقال القى القناع لاتشبهین بالحرائر.» (15) عمر کنیزى را دید که مقنعه بر سر کرده بود، با تازیانه بر سر او زد و گفت: مقنعه را بر دار و خود را به زنان آزاد همانند نساز. در این فکر، عمر تنها نیست و دیگران نیز این‏چنین برداشتى را از حکم حجاب داشته‏اند. در مثل از ابن‏شهاب پرسیده شد: آیا کنیز ازدواج مى‏کند و سرخود را مى‏پوشاند. وى در پاسخ، آیه شریفه: «یا ایها النبى قل لازواجک...» را تلاوت کرد و گفت: «فنهى الله الاماء ان یتشبهن بالحرائر.» (16) خداوند کنیزان را از این که خود را همانند زنان آزاد درآورند، بازداشته است. نکته: از پرسش و پاسخ روشن مى‏شود که پرسش کننده مى‏دانسته است: کنیز تا شوهر نکرده، حق ندارد چادر سر کند; از این روى حکم کنیز شوهر کرده را مى‏پرسد که آیا کنیز، با ازدواج کردن، به شرف پوشیدن چادر نایل مى‏شود؟ ابن‏شهاب، پاسخ مى‏دهد: کنیزکان، چه ازدواج کنند و چه ازدواج نکنند، از این حق، بهره‏اى نخواهند داشت. نکته مهم: ما اکنون بر آن نیستیم کار عمر را موجه جلوه بدهیم، یا به بوته نقد بگذاریم. همچنین، بر آن نیستیم از روایى و ناروایى برده‏دارى و شبهه‏هایى که در این باب وجود دارد، سخن بگوییم. ادامه در قسمت 4


برچسب ها :

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت دوم) ترتیب نزول آیات حجاب نخستین مرحله: تا پیش از سال پنجم هجرى، بر زنان مسلمان، واجب نشده بود که حجاب داشته باشند.آنان با همان لباس معمول و مرسوم آن زمان، در جامعه حاضر مى‏شدند،با مردان سخن مى‏گفتند و حتى با آنان بر سر یک سفره مى‏نشستند و از یک ظرف غذا مى‏خوردند;تا این که در سال پنجم هجرى، پس از ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش، خداوند حجاب را بر زنان حضرت قرار داد و به مؤمنان دستور داد، هرگاه از همسران پیامبر(ص) چیزى خواستید، از پشت پرده بخواهید: «واذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب.» سپس دلیل این دستور را چنین بیان مى‏فرماید: «ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن.» (1) نکته: پیش از نازل شدن آیه حجاب،در همین سوره شریف، آیات دیگرى نازل شده که در آنها، شان همسران پیامبر(ص) در صورت نگهداشت تقواى الهى، از شان دیگر زنان برتر دانسته شده است و به همسران پیامبر(ص) دستور داده شده که از حجره‏ها،مگر براى کارهاى ضرورى،خارج نشوند و با ناز و کرشمه،با مردان سخن نگویند و بسان دوران جاهلیت نخستین، خود را نیارایند: «یا نساء النبى لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض وقلن قولا معروفا. وقرن فى بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولى.» (2) دومین مرحله:در پى نازل شدن حکم حجاب درباره همسران رسول‏خدا(ص) و بازداشته شدن مردان از مستقیم سخن گفتن با آنان و دستور به نگاه نکردن به ایشان، که گویا این حکم،همه، حتى پدران، برادران و خویشان همسران رسول‏خدا را در برمى‏گرفت، این پرسشها مطرح شد: آیا پدران همسران رسول‏خدا(ص) از دیدن دختر خود بازداشته شده‏اند؟ آیا برادران همسران رسول‏خدا(ص) حق دیدن خواهران خود را ندارند؟ آیا پسران همسران پیامبر(ص) که از شوى پیشین خود داشتند، دیگر اجازه ندارند مادران خود را ببینند؟ آیا زنان مؤمن،بسان مردان مؤمن باید از پس پرده با همسران پیامبر(ص) سخن بگویند؟ (3) یعنى آیا همان‏گونه که «یا ایها الذین آمنوا» زنان و مردان با ایمان را در بر مى‏گیرد و تنها از باب «تغلیب‏»ضمیرها مذکر آمده است، در «اذا سالتموهن‏»ضمیر مخاطب از باب «تغلیب‏»به صورت مذکر آمده است;ولى در واقع زنان را هم در بر مى‏گیرد و برابر این حکم زنان مؤمن نیز باید از پس پرده با همسران رسول خدا(ص) سخن بگویند; یا خیر، این حکم ویژه مردان است؟ در پى این پرسشهاى گوناگون و شبهه‏ها، این آیه شریفه بر قلب مبارک رسول‏خدا(ص) فرود آمد: «لاجناح علیهن فى آبائهن ولاابنائهن ولااخوانهن ولاابناء اخوانهن ولاابناءاخواتهن ولانسائهن ولاماملکت ایمانهن واتقین‏الله ان الله کان على کل شى‏ء شهیدا.» (4) چند نکته الف.پنج گروه نخست از گروههاى نامبرده شده، همانانى هستند که به محرمان نسبى نامبردارند.بنابراین، حکم حجاب براى زنان پیامبر(ص) بدین منظور نبوده که آنان خود را از تیررس چشم محرمان نسبى به دور نگهدارند.و به دیگر سخن، همسران رسول‏خدا وظیفه ندارند که با محرمان نسبى خود نیز از پس پرده سخن بگویند.آنان، همان‏گونه که پیش از این اجازه داشته‏اند و بر آنان روا بوده بدون حجاب و پرده با محرمان نسبى خود سخن بگویند، اکنون که به همسرى پیامبر(ص) درآمده‏اند نیز مى‏توانند، با محرمان نسبى بى‏پرده سخن بگویند. ب. تکلیف در پس پرده قرار گرفتن، متوجه همسران رسول خداست، نه مردان. و به دیگر سخن، همسران آن حضرت باید خود را در پس پرده نگه بدارند، نه این که مردان وظیفه داشته باشند نگاه نکنند; از این روى، به جاى «لاجناح على آبائهن‏» که کوتاه‏تر و آسان‏تر بود، عبارت: «لاجناح علیهن فى آبائهن‏» آمد، تا نشان دهد آن‏گاه که گناهى هست، آن گناه بر زنان است. در جمله آخر، خداوند خطاب به زنان فرمود: «واتقین الله‏» شما زنان باید تقواى الهى را پیشه کنید و خود را در پس پرده قرار دهید. و نفرمود: «واتقوا الله‏» شما مردان، یا شما مردان و زنان، باید تقواى الهى را پیشه کنید و چشم ندوزید. بنابراین، روایتهایى که برابر آنها رسول خدا(ص) به همسران خود فرمود: از ابن‏مکتوم نابینا روى بگیرند و خود را در پس پرده حجاب نگهدارند، از همین باب است. نه این‏که از آن احادیث‏بتوان تنقیح مناط کرد و دستور کلى به واجب، یا مستحب براى تمامى زنان استفاده کرد; زیرا تنقیح مناط در جایى است که احتمال ویژگى براى مورد وجود نداشته باشد، در حالى که این جا، احتمال ویژه بودن مورد، بسیار قوى است. اکنون براى روشن‏تر شدن بحث، روایات واقعه دیدار ابن‏مکتوم را از پیامبر(ص) بازگو مى‏کنیم: «استاذن ابن‏مکتوم على النبى(ص) و عنده عائشة وحفصة. فقال لهما: قوما فادخلا البیت. فقالتا: انه اعمى. فقال: ان لم‏یرکما فانکما تریانه.» (5) ابن‏مکتوم از محضر پیامبر(ص) اجازه ورود گرفت. این در حالى بود که عائشه و حفصه نزد پیامبر بودند. پیامبر(ص) به آن دو فرمود: برخیزید و داخل اتاق شوید. آن دو گفتند: او نابیناست. حضرت فرمود: اگر او شما را نمى‏بیند، شما او را مى‏بینید. از ام‏سلمه روایت‏شده که گفته است: «کنت عند رسول الله(ص) و عنده میمونة. فاقبل ابن‏ام‏مکتوم. وذلک بعد ان امر بالحجاب. فقال: احتجبا. فقلنا: یارسول الله الیس اعمى لایبصرنا؟ قال: افعمیا وان انتما الستما تبصرانه؟» (6) من و میمونه نزد رسول خدا(ص) بودیم که ابن‏مکتوم وارد شد. این حادثه پس از دستور به حجاب بود. پیامبر(ص) فرمود: در پس پرده حجاب روید. گفتیم: اى رسول خدا! آیا او نابینایى که ما را نبیند، نیست؟ فرمود: آیا شما نیز نابینایید؟ آیا شما او را نمى‏بینید؟ همان‏گونه که پیش از این یادآور شدیم، این روایات، ویژه همسران پیامبر(ص) است و به هیچ روى دیگر زنان مسلمان را در برنمى‏گیرد و تنقیح مناط و سریان دادن حکم به تمامى زنان مسلمان، دلیل مى‏خواهد. ادامه در قسمت سوم


برچسب ها :

پژوهشی در مبانی فقهی حجاب (قسمت اول) از احمد - عابدینی کندوکاو در آیات حجاب، آن هم یک جا و همه سونگرانه، براى اهل نظر و فقه‏پژوهان، مى‏تواند ره‏گشا و پرفایده باشد و آنان را در دستیابى به زوایاى گوناگون این گزاره مهم اجتماعى، رهنمون سازد. کنار هم گذاردن آیات حجاب و درنگ بر روى آنها و توجه به آغاز و پایان نشانه‏هاى پیوسته و ناپیوسته هر یک از آیات، بسیار روشن‏گر خواهد بود و ره‏گشا،که در ضمن بحث،به این نکته اشاره خواهد شد. ابتدا، در روزهاى پایانى سال پنجم هجرى، در جریان ولیمه ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش(همسر طلاق داده شده زیدابن‏حارثه) آیه حجاب همسران پیامبر(ص) بر آن حضرت نازل شد. همه مردان برابر دستور این آیه شریفه مى‏بایست از پس پرده با همسران پیامبر(ص) سخن بگویند. در مرحله دوم، خویشاوندان نسبى از دایره این حکم بیرون شدند و آنان اجازه یافتند با همسران پیامبر(ص) بى‏آن‏که پرده‏اى در بین باشد، سخن بگویند. در مرحله سوم، جلباب (چادر) به عنوان حقى براى همسران و دختران پیامبر(ص) و زنان مؤمن قرار داده شد. در مرحله چهارم، آیات سوره نور احکام حجاب بانوان را روشن ساخت. در مرحله پنجم، اجازه گرفتن براى ورود به محل استراحت‏بانوان محرم، مطرح شد. چند نکته از این بررسى به دست مى‏آید: 1.در نگاه به بانوان محرم و اندازه پوشش آنان در برابر محرمان، بین خویشاوندان نسبى و سببى فرق است;یعنى هیچ‏گاه پوشش مادر نزد فرزند، همانند پوشش مادرزن در نزد داماد نیست. 2. این که گفته مى‏شود محرمان، چه سببى و چه نسبى، مى‏توانند به همه جاى بدن یکدیگر نظر بیفکنند، به جز عورت و شرمگاه، سخنى است‏بى‏دلیل.این بخش از بحث مقدارى به درازا کشید که چاره‏اى نبود;زیرا فقیهان روزگار ما، آن‏گونه که از حاشیه‏هاى عروة‏الوثقى برمى‏آید، همه،برخلاف این نظر دارند;از این روى بایسته بود که دلیلهاى این مساله بیش‏تر به بوته بررسى گذاشته شود. 3.روایات رسیده از معصومان در این موضوع،سخن جدیدى،غیر از آنچه از آیه‏هاى حجاب فهمیده مى‏شود، بیان نکرده‏اند. 4.از ملاکها و معیارهاى به دست آمده از بحث و کندوکاو در آیات شریف، در گزاره‏هاى جدید و مسائل نوپیدا بهره بردیم و آنها را به گونه استدلالى، شرح دادیم.در مثل فرق بین عکس و صاحب عکس و فیلم شخص و خود شخص بیان شده است. ادامه در قسمت 2


برچسب ها :

چهل حدیث در مورد حجاب زن و مرد 1- امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . غرر الحکم(5820) 2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد. ( المستدرک، ج5) 3- امیرالمومنین علیه السلام در وصیت خود به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:«با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چرا که حجاب برای آنها ثبات بیشتری به ارمغان می آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد؛ و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمد نداشته باشند 4- حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند 5- رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند. 6- در یک روز بارانی حضرت علی(علیه‌السلام) با پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بقیع بودند که زنی سوار بر الاغ از آن‌جا عبور می‌کرد. ناگهان پای الاغ در چاله‌ای فرو رفت و زن از بالای آن به زیر افتاد. رسول خدا به سرعت روی خود را برگرداند. حاضران به رسول خدا گفتند این زن شلوار به تن دارد. حضرت سه بار فرمود: خداوند زنان شلوار پوش را رحمت کند. سپس فرمودند: ای مردم! شلوار را به عنوان پوشش برگزینید؛ چرا که از پوشاننده‌ترین لباس‌های شماست‌. و به‌وسیله‌ی آن از زنان خود به هنگام خروج آنان از منزل محافظت کنید. (البته باید توجه داشت که پیامبر، شلوار را به عنوان مکمل پوشش مطرح کردند، نه جایگزین پوشش!) 7- پیامبر فرموده اند:خدا مردانی را که شبیه زن می‏شوند و زنانی را که خود را شبیه مرد قرارمی‏دهند ، نفرین کرده است. 8- رسول خدا(ص) فرمودند:سه گروه، هرگز داخل بهشت نمی‌شوند :1- زنی که خود را درلباس وحرکات وامور دیگر شبیه مرد سازد و... 9- امام علی علیه السلام می فرماید: بهترین لباس ؛ لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد. 10- در حدیث قدسی آمده است :به بندگانم بگوئیدبه لباس دشمنانم در نیایند و خود را شبیه دشمنان من نکنند که در این صورت آنها هم دشمنان من خواهند بود 11- پیامبر می فرمایند:خداوند شما را از عریان شدن نهی کرده است پس شرم کنید از فرشتگانی که همراه شما هستند همان گرامیانی که از شما جدا نمی شوند مگر هنگام قضای حاجت و خلوت کردن با همسر 12- از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پرسیدند: آیا در تنهایی می‌توانیم کشف عورت کنیم؟ حضرت جواب دادند: خداوند بیش از مردم سزاوار است که از او شرم شود.( سنن ابن ماجه ) 13- رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله)فرمودند: خداوند شما را از عریان شدن بازداشته است؛(بحار الانوار ج. 56) لذا از عریان شدن بپرهیزید.( سنن الترمذی ) 14- حضرت علی(علیه‌السلام) می فرمایند: وقتی کسی عریان شود، شیطان به او نظر می‌اندازد و در او طمع می کند؛ پس خود را بپوشانید.( تهذیب ) 15- پیامبر سه بار فرمود :خدایا ! زنان شلوار پوش را بیامرز . اى مردم ! شلوار بپوشید که شلوار پوشاننده ترین جامه‌‏هاى شماست و زنان خود را در موقعى که بیرون مى‏آیند با شلوار حفظ کنید 16- پیامبر فرمود: صیانت زن او را شادابتر و زیبایى‏اش را پایدارتر مى‏کند 17- پیامبر فرمود: غذائی بخور که خود می پسندی ولی لباسی بپوش که مردم می پسندند 18- در روایت است که برای پیامبر چند قواره پارچه آوردند پیامبر قواره ای را به یکی از یاران خود داد و به او فرمود که این را دو قسمت کن: قسمتی را برای خود جامه کن و قسمت دیگر آن را به همسرت بده تا برای خود روسری کند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری فراهم کند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد.( سنن أبی داود، ج 2) 19- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: هلاکت زنان امت من در دو چیز است: «طلا و لباس نازک‌‌».( شیخ مفید، امالی). 20- حضرت علی(ع) فرمودند: بر شما باد بر پوشیدن لباس ضخیم؛ چرا که هرکس لباسش نازک باشد، دینش نازک است. 21- اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم(ص) آمد درحالی که جامه‌های نازک و بدن نما پوشیده بود.رسول اکرم(ص)روی خویشرا ازوی برگرداند و فرمود:ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر ازمچ دست به پایین و صورتش(الدرالمنثورج 5) 22- رسول خدا(ص) وضعیت دوران ما را از قبل پیش ‌بینی می‌کنند: در آخر امت من، مرد نماهایی هستند که سوار بر وسایل نقلیه خود، بر در مساجد پیاده می‌شوند. زنان اینان، پوشیده‌هایی برهنه‌اند که موهایشان برآمده است. این‌ها زنان نفرین‌شده‌اند.( المحاسن، ج1) 23- رسول خدا(ص) می‌فرماید: برای زن جایز نیست مچ پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت می‌کند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می‌شود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت می‌کنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است.هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی‌کند و همچنین موی سر و مچ پای خود را نمایان نمی‌سازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسیت به خود خشمگین کرده است. 24- رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند:1- زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیرشوهر مگذار و در غیاب شوهر خود را خوشبو مکن و مچ پا را نشان مده اگر چنین کنید دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده اید. 25- پیامبر اکرم(ص)زنان را از پوشیدن لباس‌های توجه برانگیز بر حذر می‌داشتند. 26- امام صادق(ع) به یکی ازخواهران محمدبن ابی‌عمیر فرمود : وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباسهای رنگارنگ و تحریک‌آمیز برتن نکن. 27- رسول حق (ص) به حولا فرمود :روسرى خود را که جلب نظر مى کند نشان مده اگر چنین کنی دینتان را تباه و خدا را به خشم آورده ای. 28- امام رضا (ع):هر کس لباس بپوشد تا مباهات و جلوه گری کند خدا رحمتش را از او باز می دارد .(همراه با نماز) 29- پیامبر فرمود: لباسی بپوش که انگشت نمای مردم نشوی و عزت واحترامت هم محفوظ بماند. 30- فضیل بن یسار می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم که آیا ساعد های زن از قسمتهائی است که باید از غیر محارم بپوشاند ؟ فرمود بلی و آنچه زیر روسری قرار می گیرد باید پوشیده شود همچنین از محل دستبند به بالا باید پوشیده شود . (کافی جلد 5 ) 31- نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر پسر و برادر آشکار کرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده کرد: پیراهن (درع)، روسری (خمار)، پوششی وسیع تر از روسری که بر روی سینه می افتد (جلباب) و چادر (ازار).(مجمع البحرین). 32- عایشه می گوید: دختر عبدالله بن طفیل که برادر مادری من بود در حالی که زینت کرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامی که او را دید از او روی برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامی که زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست که جز روی خود موضع دیگری را نمایان کند.( جامع البیان، ج 9) 33- امام صادق(ع) می‌فرمودند:«سزاوار نیست زن مسلمانی، لباسی بپوشد که بدن وی را نمی‌پوشاند» 34- عبداللّه‏ بن‏عباس، مفسّر و شاگرد سرشناس امیرالمؤمنین علی(ع) گفته است:زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»( مجمع البیان، ج7) 35- از حدیث امام باقر استفاده می‌شود که محارم زن مانند برادر، پدر و ... حق ندارند به همه جای زن بنگرند و زن نیز نباید بگذارد پایین‌تر از جای گردنبد و بالاتر از مچ دست آشکار گردد. چنین نیست که زن نزد محرمها، هر لباسی بپوشد و با هر آرایشی بیرون آید واندام خود را بنمایاند. 36- یکی از اصحاب پیامبر می‌گوید روزی نشسته بودم و لباسم کنار رفت و ران پایم پیدا شد. پیامبر که در حال عبور بودند، به من گفتند: ران خود را بپوشان که جزء عورت است.( مسند احمد )(قابل توجه برخی آقایان) 37- حضرت موسی(علیه‌السلام) آن‌قدر بر پوشیدگی خود محافظت می‌کرد که مردم می‌پنداشتند وی بیماری جسمانی دارد. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره‌ی او می‌فرمود: همانا موسی مردی باحیا و پوشیده بود که به دلیل حیایش، هیچ نقطه از بدن وی دیده نشد و لذا هنگامی که می‌خواست وارد آب شود تا بدنش وارد آب نمی‌شد، لباس خود را بیرون نمی‌آورد؛ در حالی که بنی‌اسرائیل حیا نمی‌کردند و در برابر هم برای شستشو برهنه می‌شدند و به یکدیگر نگاه می‌کردند. 38- پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم هرگاه می‌خواستند غسل کنند، کسی به‌وسیله‌ی پرده ایشان را مستور می‌ساخت. 39- امام صادق(علیه‌السلام) پوشیدگی شدید لقمان را از علل حکیم شدن وی می‌دانند. (قابل توجه کسانی که می گویند پوشش فقط برای زن است) 40- پیامبر روزی یکی از کارگران خود را دید که در فضای باز غسل می‌کند. به وی فرمود: نمی‌بینم از خدایت شرم کرده باشی! مزدت را بگیر ما نیازی به تو نداریم.( المصنف )


برچسب ها :

تأملی در علل و عوامل گستاخی و بی‌پروایی در جامعه
 
آقایان! کجای کارید؟!
 
 
هم‌اینک فضاحت و افسارگسیختگی، لاابالی گری و شهوت انگیزی به حدّی است که سخن از کار فرهنگی به شوخی و هزل شبیه تر است تا راه علاج و درمان!...

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، مدیرمسئول هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع) در سرمقاله هفته‌نامه یالثارات نوشت:

«آیـا بـه دنبـال بـازگـرداندن فرهـنـگ و روش دوران جاهلیت هستند؟!»۱

«کسانی که به احکام الهی حکم نکنند(و تن ندهند) کافرانند ... ظالم و ستمکار و تجاوزگرند ... از حدود انسانی و الهی خارج شده و فاسقانند.»۲

یکی از ویژگی‌های بارز سکولاریسم، عرفی کردن و فروکاستن احکام دین به نفع مدرنیته و به عبارت دیگر عقب راندن دین از حوزه‌های زندگی بشر به نفع هوا و هوس و تمایلات شیطانی و کفرآمیز است.

از این مقال، سخن مشخصاً در حوزه عفت و حیا و شکل مسخ شده آن یعنی عریانی، جلوه‌گری، کام‌انگیزی و کام فروشی‌های نامشروع است و ضروری است ذکر مقدماتی چند:

۱-خدایی که در دین اسلام مطرح است، چنان خدایی نیست که انسان و جهان را خلق کرده و رفته باشد سراغ کارش توی بالابالاهای آسمان‌ها و احیاناً اگر کسی با او خرده فرمایشی داشت و گفت«وای خدا جونم» اگر دلش خواست و میلش کشید سرکی بکشد و تکانی به خود بدهد: خدای اسلام، هم خالق است و هم ربّ و مربّی و مراقب و مرتّباً در کار عالم است(کل یوم هو فی شأن). اگر انسان احساس قدرت و اختیاری می‌کند، دلیل بیکارگی و برکنار بودن خدا نیست. خداوند در ابتدای آفرینش امانتی به او عرضه کرد، که آسمان‌ها و کوه‌های عظیم و سر به فلک کشیده،‌از تحمل بار آن درماندند و از ترس عظمت آن بارِ امانت پا پس کشیدند، اما انسان این بار را به دوش کشید و باید با اختیار و آزاد باشد و در پایان عمر این جهانی و آغاز حیات دیگر در قبال مسئولیت به دوش کشیدن این بار امانت پاسخگو باشد.

«آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند!»۳

خدایی که در دعای عرفه چنین معرفی می‌شود: «چگونه ممکن است تو غایب باشی درحالی‌که (پیوسته)نگهبان و مراقب و حاضری»۴

۲-با توجه به این واقعیت که صاحبِ کار خودش بالا سرِ کار حاضر و ناظر و مدیر و مدبّر است، کسانی را که به جای کارِ درست و مسئولانه، کار‌خرابی می‌کنند کافر، ظالم و فاسق می‌نامد.

کافرند چون بر خلاف حکم خدا عمل و بلکه ستیز می‌کنند.۵ ظالمند چون به حقوق انسان‌های دیگر تجاوز می‌کنند و خود را به نفهمی می‌زنند. فاسقند چون از حدود الهی و انسانی خارج شده اند.

با این بیان نیازی به توضیح واضحات نیست، که بی‌حیایی و بی‌عفتی زنان در جامعه دینی یکی از بارزترین نمونه‌های چنین مواردی است که خدا آن‌ را توصیف کرده است. و اگر در بیان پیامبرِ رحمت،‌انسان بی‌حیا، عیناً همان انسان بی دین معرفی می‌شود،۶ نه کمتر و نه بیشتر! دلیل آن پیشاپیش از سخن خداوند آشکار شده است.

انسانی که خود را از چشم پروردگارش می‌اندازد، خودش می‌ماند و کیفر و پیامد کارهای زشت و تجاوزکارانه اش و دیگر خبری از مهر و عطوفت و دستگیری«خدا جونم» نخواهد بود!

شوربختانه عذاب و کیفر بی‌حیایی و بی‌عفتی، سندش دو قبضه است و مو هم لای درز آن نمی‌رود. هم قرآن و رسول‌الله(ص) از آن خبر دادند و هم پیامبر رحمت در سفر معراج آن عذاب‌ها و کیفر‌های هولناک را بعینه دید و سپس برای علی و فاطمه سلام الله علیهما بازگو کرد و اکنون به دست من و شما رسیده است.۷

لازم به ذکر است این آتش و عذاب، چیزی نیست که از جای دیگری آمده باشد و گریبان بی‌عفتان را گرفته باشد، همانند الاغی که بار بر پشت آن می‌نهند؛ بلکه بروز و ظهور و آشکار شدن همان فجایعی است که اینان در جامعه به‌وجود آوردند، اما در اثر مستی هوا و هوس و اطاعت شیطان از دیدن آن کور بودند. به‌همین دلیل خداوند در وقت کیفر می‌فرماید:«این کیفر، همان چیزی است که شما انجام می‌دادید و خدا هرگز به بندگان ظلم نمی‌کند.»۸

***

پس از ذکر مقدّمه اینک جمع‌بندی مقال:

الف- همانگونه که از کلام روشنگرِ الهی هویداست، بی‌حیایی و بی عفتی هم اینک آتش است و جهنمِ سوزان و هلاکت‌بار.

و آنان که دل و دیده به زنگار گناه نیالوده‌اند، در همین دنیا واقعیت مسئله را می‌بینند.
بی‌جهت نیست که شهیدان بسیاری در وصایای خود به همه ما سفارش مؤکّد بر امر حیا و عفت و حجاب داشتند. زیرا رزمنده مجاهد فی سبیل الله به هر میزان که از محیط منجلاب شهوانی شهرها فاصله می‌گیرد و در هوای حیات طیّب و بدون‌گناه تنفس می‌کند، نسبت به زشتی و جهنم‌گونگی بی‌عفتی درک روشن‌تر و عمیق‌تری پیدا می‌کند و بنابر این ‌به دلیل خیرخواهی و خیراندیشی تعمّد و اصرار دارد، این درک یقینی را به بازماندگان برساند.

ب-نوع مواجهه ما افراد عادی جامعه با پدیده جهنمی بی‌عفتی و بی‌حیایی از دو حال خارج نیست.

یا در اثر غفلت و بی‌بصیرتی پا در تله مین انفجاری بی‌حجابان و بی‌عفتان نهاده و ترکش‌های سوزان و کشنده آن،‌روح و روان را سوراخ سوراخ و ریش ریش می‌کند و چه خود بدانیم یا ندانیم پیوسته درگیر درد و خونریزی زخم و جراحت‌های روحی و روانی خواهیم بود. در بهترین حالت چنانچه از تله انفجاری بی‌عفتان بی‌حیا و شهوت‌انگیز جان سالم به در بریم، آنچنان دچار گرفتگی و یبوست روانی می‌‌شویم که دیگر هیچ حال و دل و دماغی برای نماز و یا هر عمل عبادی و روی آوردن به پیشگاه حق متعالی باقی نماند.

«بی‌حیا تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد»

ج- بدون شک بی‌حجابی و بی‌حیایی رایج در جامعه چیزی جز تزیین شیطان رجیم نیست. شیطان می‌خواهد در جهت ایفای سوگندی که از ابتدای خلقت انسان یاد کرده، فساد و شهوت‌انگیزی را در چشم بندگان بیاراید و هزاران مفسده و پیامد خانمان سوز و هلاکتبار آن‌را لاپوشانی کند؛ همانگونه که اولیاء‌شیطان و جنود شیطان هم در دوران ما چنین می‌کنند.

در این سو نیز حزب‌الله،‌آهنگ آن دارد یک دم از هشدار فرمانروا و رئیس حزب، (الله) غافل نشود که فرمود: «بلاشک شیطان دشمن شماست . شما هم او را دشمن انگارید.»۹

ی- به باور ما، متصدیان و مسئولانی که در امر استقرار عفاف و حجاب مماطله و سهل‌انگاری و بعضاً سنگ‌اندازی می‌کنند،‌از بدیهیات عقل و شرع غفلت و یا تغافل دارند.

ما از رئیس دولت، مؤدبانه و محترمانه مطالبه داریم: شما که بر مبنای یک سنت حسنه گاه و بیگاه از خاندان شهدا و جانبازان دیدار می‌کنید، تقبّل الله منکم بقبولٍ حسن.
آیا وقت آن نرسیده جهت رفع دغدغه دینی این ولی نعمتان همه ما و شما همّتی، سخنی یا قلمی یا قدمی...

آیا این است چهره شهر و دیاری که شهدا جان بر سر آن نهادند و ایثارگران و جانبازان قبول رنج و درد بی‌پایان و طاقت فرسا...؟!

هم‌اینک فضاحت و افسارگسیختگی، لاابالی گری و شهوت انگیزی به حدّی است که سخن از کار فرهنگی به شوخی و هزل شبیه تر است تا راه علاج و درمان!

آقایانی که دم از کار فرهنگی می‌زنند بهتر است ابتدا تدبیری بیندیشند تا آتش افروزان شهوت جنسی از حضور در جامعه منع شوند و آن‌گاه برای هدایت آنان کار فرهنگی کنند الی یوم القیامه !

آقایان! خطر جدی است . دشمن با سیل بی‌بندو‌باری و فساد، می‌خواهد آش را با جاش ببرد. در این مواجهه آنان که اهل خطر کردن هستند آماده و جدّی اند، شما کجای کارید؟!

والسلام
والله الموفّقِ و المعین

۱-قرآن کریم .س ۵. ی ۵- ترجمه برگرفته از مجمع البیان
۲-قرآن کریم. س۵ . ی ۴۴-۴۵-۴۹
۳-لسان الغیب، حافظ
۴-فراز آخر ملحق دعای عرفه امام حسین(ع)
۵-پرواضح است که منظور کفر عملی و مرامی است نه کفر فقهی متعارف
۶-ر.ک. سخنان پیامبر(ص)؛ نهج الفصاحه
۷-بخشی از حدیث معراج پیامبر(ص) -که توسط اهل سنت و شیعه نقل شده- در مورد زنان بی‌عفت متجرّی به قدری سخت و هراس انگیز است که اولیای الهی با شنیدن آن دچار غشوه و بی‌هوشی می‌شدند.
۸-س۳. ی۱۷۹
۹-س۳۵. ی ۶




برچسب ها :

قابل توجه کسانیکه اعتقاد دارند در وبلاگ من فقط به دخترا حجاب و حیا توصیه میشود.آهای دختر سرزمین من . . .!!! اخ ببخشید باز جنسیتت را فراموش کردم ! پسر سرزمین من , دیروز مردان غیورسرزمینم مردانه در میدان میجنگیدند... معلوم هست کجایی خیلی وقت است تو را گم کرده ایم !!! امروز داری توی آرایشگاه ها ابرو بر میداری ، مو رنگ میکنی ، دماغت را سر بالا میکنی درجستجوی .....هستی!!!!! اهای پسر سرزمین من . . . دخترااااااااااااان سرزمین من نیاز به مردی دارند که محکم باشد ، قوی باشد در سختی ها ، در دشواری ها همراه و همیارشان باشد انقدر قوی وغیور باشد .... که همه دنیا در برابرش کم بیاورد... اهای پسر سرزمین من. . .!!!!!!! فقط یاداوری کنم ماخودمون از این کارا نمیکنیما این فقط مخصوص درصد خیلی کمی از پسرهاست


برچسب ها :

چادری های بی حجاب. بعضی می گویند چادری ها خودشان از همه بدترند... رعایت حجاب فقط با چادر میسر نیست، بلکه چادر حجاب برتر است. در تمامی اقشار مختلف جامعه، از جمله پزشکان، نظامیان، معلمان، کارمندان، روحانیون و... تعدادی آدم بد دیده می شوند. آیا می توان گفت: پزشکان، نظامیان و... از همه بدترند و هیچ کس نباید دیگر پزشک شود؟1 در قشر افراد بی حجاب هم رفتار هایی ( اعم از خوب و بد ) دیده می شود. نکته اساسی و مهم اینجاست که اسلام ملاک است نه او که مدعی مسلمانی است. اگر فرد چادری به گناه های دیگر آلوده است، حتما به خاطر آن گناهان، خداوند او را مجازات خواهد کرد، ولی به خاطر حجابش به او پاداشت خواهد داد. البته اگر به خاطر اطاعت از فرمان الهی چادر بر سر کرده باشد. همانطور که اگر فرد بی حجابی دارای اعمال خوبی باشد، به خاطر آن اعمال پاداش دریافت خواهد کرد ؛ به شرط آنکه نیتش خدایی باشد ؛ ولی به دلیل نداشتن حجاب، مجازات در انتظار او خواهد بودو در گناه کسانی که بر اثر بی عفتی او به انحراف کشیده شده اند شریک است. البته نباید از این نکته گذشت که هر کس مانتویی باشد بی حجاب نیست و شاید خیلی از افراد از جمله خودم مانتویی باحجاب را به چادری بی حجاب ترجیح میدهیم اما اعتقاد داریم که حجاب برتر چادر است


برچسب ها :

آقا پسر جوانی که برای هوسبازی با دختران ارتباط و دوستی برقرار میکنی و با هزارن وعده توخالی و پوچ دل دختر رو بدست میاوری و دختر( گرانبها ترین امانت پدر) رو به مرز فساد و نابودی کامل زندگی میکشانی آیا میدانی طبق احادیث و تجربه های عملی و شواهد تاریخی و داستان های واقعی که از دیگران شنیده ایم یکی هم پیدا میشود و این بلا ها رو سر خواهر ، مادر ، همسر و دختر خودت میاورد؟ ساده تر و عامیانه تر بخوام بگم میشه جمله زیر معادله همیشه زنده تاریخ: خیانت وتجاوز به ناموس دیگران= خیانت وتجاوز به ناموس خودت امام صادق علیه السلام: خداوند به حضرت موسی (ع) وحی کرد که به مردم بگو: با زنان مردم زنا نکنید که با زنان شما زنا خواهند کرد، چرا که همان گونه با دیگران رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار شود و خداوند بزرگ و مهربان در قرآن کریم سوره ی مبارکه نور می فرماید: مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک نکاح نمی کند، و زن زانیه را هم مردانی زائی و مشرک به نکاه نخواهند گرفت. و این کار بر مردان مومن حرام است. قانون سوم نیوتن: هر عملی عکس العملی دارد. کسی مخالف و منکر قضیه بالا هست؟؟؟؟؟؟ منبع پایگاه مذهبی مولا


برچسب ها :


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 47 صفحه بعد